گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

۱۱۰ مطلب با موضوع «حکایات» ثبت شده است

برکت میلاد امیرمومنان علیه السلام در عالم

«ابن ابى الحدید» که از بزرگترین علمای اهل سنت است در شرح «نهج البلاغه» خود نقل مى کند که در روایتى آمده است: آن سالى که على (علیه السلام) در آن تولّد یافت همان سالى است که مقدمات رسالت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) در آن سال شروع شد، صداى زمزمه (توحید را از) سنگها و درختان مى شنید،

حکایات (درایت در مکتب امام هادی علیه السلام)

روزى امام على النقى حضرت هادی علیه السلام به مجلس متوکل وارد شد، پهلوى او نشست. متوکل در عمامه آنجناب دقت کرده دید قماش و پارچه آن بسیار نفیس است. از روى اعتراض و طعنه به امام هادى علیه السلام گفت: این عمامه ای که بر سر شماست چند خریده اى؟...

حکایات (خاطره ای زیبا از تعامل بزرگان با پرستاران)

مرحوم آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین قمی (که قبل از مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی مرجع تقلید بودند) در بیمارستان بغداد بستری شده بود. یکی دو نفر طبیب و پرستار در طول شب بالای سر ایشان بیدار ماندند.

حکایات (لذّتِ مطالعۀ کتاب)

آیت الله حسن زاده آملی در درس خود می‌فرمود: « شبی کشاورزی از آمل میهمان من شد به او شام دادم و رختخواب پهن کردم او خوابید و من به مطالعه مشغول شدم ساعتی گذشت بیدار شد نگاهی به من انداخت و چیزی نگفت. باز مقداری خوابید و

حکایات (ارزشمند بودن کتاب نزد فاطمه زهرا سلام الله علیها)

صدّیقۀ کبرى فاطمه زهرا سلام الله علیها، أخبار و روایات پدر بزرگوارش را تحت عنوان مجموعه و کتابی جمع آوری کرده بود، ابن مسعود می گوید: مردى نزد حضرت زهرا علیها السلام رفت و گفت: آیا از پدرت رسول خدا یادگارى دارى که به من عنایت نمائى؟

کرامتی از حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به نقل از علامه طهرانی‏

مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه نقل می کنند: پینه ‏دوزى بود سر کوچه حمّام وزیر که منزل ما در آنجا بود، و ما کفش هاى خود را براى پینه و وصله به او میدادیم. یک روز با حالت گریه به منزل آمد و این قضیّه را براى پدرم که عالم محلّه بود تعریف کرد، و من صغیر بودم و خوب به خاطر دارم.

حکایات (در باب عظمت شخصیت حضرت معصومه سلام الله علیها)

آیت الله حاج شیخ حسن رمضانی از شاگردان حضرت آقای حسن زاده آملی حفظه الله تعالی می ‌گفتند: چندین سال قبل، دانشگاه قم برای تجلیل از مقام حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها گردهمایی تشکیل دادند و از من خواستند که واسطه شوم و حضرت استاد علامه حسن زاده آملی را برای این مجمع دعوت کنم

حکایات (تشرف آیت الله مرعشی نجفی محضر حضرت معصومه )

آیت اللّه مرعشى مى فرمودند: روزگارى که جوانتر بودم ، روزى بر اثر مشکلات فراوانى که داشتم ، از جمله آن که مى خواستم دخترم را شوهر دهم ولى مال و ثروتى نداشتم تا براى دخترم جهیزیّه تهیّه کنم ، با ناراحتى به حرم حضرت فاطمه معصومه علیهاالسّلام رفته و با عتاب و خطاب ، در حالى که اشکهایم سرازیر بود، گفتم اى سیده و مولاى من ، چرا نسبت به امر زندگى من اهمیّتى نمى دهى ؟

حکایات (علت دفن امام حسن عسکری علیه السلام در منزلشان)

زمانی که خبر شهادت آن حضرت در شهر منتشر شد ناله مردم بلند شد و بازار و مغازه ها تعطیل شد. بزرگان شهر اعم از حکومتی و غیر حکومتی، قضاة، امراء و وکلاء و نویسندگان و سایر مردم در تشییع جنازه آن حضرت شرکت کردند و

حکایات (سفر امام حسن عسکری علیه السلام به ایران)

طبق روایتی که علاّمه مجلسی رحمة الله علیه نقل می‏کند، حضرت امام حسن عسکری علیه السلام از روی اعجاز در زمان خویش به گرگان رفتند و با دوستان و یاران بی‏شمار خویش دیدار داشته است

 

حکایات (خاطره ای شیرین از آیت الله شهید مدنی در باب تادیب نفس)

روزى شهید محراب آیت اللَّه مدنى به خادمش می گوید: هوس کباب کرده ‏ام، مى ‏توانى چلوکباب تهیه کنى؟ البته سعى کن از جایى بخرى که تمیز و غذایش خوشمزه و لذیذ باشد.

آمدن أمیر المؤمنین علیه السّلام از مدینه به مدائن براى دفن سلمان (ره)

هشتم ماه صفر سالروز وفات حضرت سلمان فارسی رضوان الله علیه است؛ شخصیّتی که امیرمؤمنان علیه السّلام فرمودند: سلمان باب خداوند در زمین است ، هر کس او را بشناسد مؤمن و هر کس او را إنکار نماید کافر می باشد وحقّاً سلمان از ما أهل بیت است. حالات پایانی عمر و حکایت دفن وی شنیدنی است

حکایات (راه نجات در دنیا زهد است)

سلمان فارسى حاکم مدائن بود؛ و با اینکه حاکم بود، وارد در مدائن شد ولى در دارالحکومه نرفت، رفت در یکى از همین منزل‏هاى معمولى، فلاکس و پوست ‏تختش را انداخت و یک دیزى داشت و یک دانه رَکوه: یعنى آفتابه؛ تمام سرمایه سلمان فارسى علمش بود که در سینه اش بود و مثل ما احتیاج به کتاب و کتابخانه که نداشت، او علمش را

حکایات (آشنایی پرفسور سجادی نابغه چشم پزشکی جهان با علامه طهرانی)

پرفسور دکتر سجادی، به تحقیق یکی از برترین های چشم پزشکی دنیاست که به خاطر یک جلسه مداوا، به خیل ارادتمندان و شاگردان سلوکی حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه پیوست؛ کتاب "آیین رستگاری" حاصل جلسات توجیهی سلوکی علامه با ایشان است که از نفیس ترین بیانات علامه به حساب می آید که برای هر طالب و سالکی مطالعه آن ضروری است؛ فرزند دوم علامه در مقدمه این کتاب از نحوه این آشنایی می گوید.

حکایات (کیفیّت مناجات حاج سیّد احمد کربلائى در مسجد سَهْله‏)

مرحوم حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه در بیان مختصری از حالات عارف بی بدیل مرحوم حاج سید احمد کربلائی رضوان الله علیه در کیفیّت مناجات وی حکایت بسیار زیبائی را نقل می کنند که عین آن را تقدیم می کنیم.

27 شوّال المعظّم سالروز وفات آقا حاج سید احمد کربلایی است

دعای علامه طهرانی برای آزادسازی شهر پاوه

حضرت علّامه آیت الله حاج سّید محمّد حسین حسینی طهرانی اعلی الله مقامه درباره آزادسازی شهر پاوه می فرمودند: وقتی از رادیو شنیدم که شهید چمران در (پاوه) در محاصره هستند با فرزندان و رفقا به مسجد (مسجد قائم در طهران) رفتیم و برایشان دعا کردیم تا آزاد شوند.

کلام شگفت علّامه طباطبایی درباره شعری از ایرج میرزا در رثای حضرت علی اکبر علیه السّلام

آیت الله علوی بروجردی از نوادگان مرحوم آیت الله بروجردی رحمة الله علیه نقل می کنند: یکبار همراه مدّاح معروف (که ملقب به) "علّامه" بود  به منزل مرحوم" علاّمه طباطبایی" رفتیم، در زدیم و خود ایشان آمدند در را باز کردند. رفتیم داخل در اطاق دم در نشستیم و من یادم هست که چایی آوردند و خادمی نبود!، خانمی به در زدند و خود علاّمه طباطبایی بلند شدند و سینه چایی را گرفتند و چون دست ایشان می لرزید من بلند شدم و سینه چایی را گرفتم و خدمت آقایان آوردم.

شعری از حافظ درباره حضرت علی اکبر علیه السلام

علامه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند: در شب سوّم ربیع الثّانى یکهزار و چهارصد و دوازده هجریّه قمریّه، أخ الزّوجه حقیر: حجّة الاسلام آقاى حاج سیّد حسن معین شیرازى دامت‏ معالیه در بنده منزل در مشهد مقدّس بودند، و خواب جالبى را نقل نمودند که ذکرش مقرون به لطف است...

حکایات (شب عرفه در حرم امام حسین علیه السلام)

ابن قولویه قمّى روایت می کند از پدرش از سعد بن عبد الله از بعضى از اصحابش از أحمد بن قتیبة همدانى از إسحق بن عمّار که مى‏ گوید: من به حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام عرض کردم که: من شب عرفه را در حائر حضرت امام حسین علیه السّلام بیتوته کردم و 

خاطراتی از همسر شهید چمران از شاگردان علامه طهرانی ره

سرکار خانم جابر، همسر دکتر چمران رحمة الله علیه از شاگردان سلوکی حضرت علامه طهرانی اعلی الله مقامه الشریف بود که همراه عده ای از شیعیان لبنان، از محضر عرفانی علامه استفاده می کردند. به مناسبت سالروز شهادت این شهید والامقام چند خاطره را از زبان همسرشان نقل می کنیم...

حکایات (جذبه و عنایت خاصّه امام رضا علیه السلام به علامه طهرانی ره)

جذبات و انوار ملکوتی ساحت مقدس امام علی بن موسی الرضا علیه السلام بر کسی پوشیده نیست و هر کسی را به فراخور سعه و ظرفیت و از طرفی میزان خلوص و صدقش شامل می شود گرچه در این میان جذبات خاصه شامل اولیاء خداست؛ یکی از این جذبات خاصّه که مورد تایید علامه طباطبایی رحمة الله علیه بوده، در مورد علامه طهرانی اعلی الله مقامه است که آن را مرور می کنیم.

حکایات (دیزی سنگی، یادگاری از امام رضا علیه السلام)

هنگامى که ماءمون حضرت رضا علیه السلام را از مدینه به خراسان احضار کرد، آن حضرت در مسیر راه ، معجزات و کراماتى را به اذن خداوند متعال به مردم و همراهیان خود ارائه نمود.

حکایات (تبرّک خاک پای زوار امام رضا علیه السلام)

مرحوم آیت الله حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی موسّس حوزه علمیه قم اعلی الله مقامه الشریف می فرمودند: چشم درد شدیدی به من عارض شد، به حدّی که توان مطالعه و نوشتن را ازمن سلب نمود. مطالعه و نگارش را کنار گذاشتم و به معالجه و درمان پرداختم، ولی این ناراحتی همچنان ادامه داشت، تا آنکه فصل تعطیلی رسید و با قطار عازم زیارت و عتبه بوسی ثامن الحجج حضرت امام رضا علیه السلام شدم 

حکایات (میهمان نوازى و سختی معیشت آقاى انصارى همدانی ره)

مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه نقل می کردند: مرحوم انصارى در همدان ملجأ دوستان راه خدا و سالکان إلى الله از اطراف و اکناف بود. در همه وقت از فصول سال، شیفتگان معرفت و ولایت از اقصى نقاط براى ادراک محضرش شَدّ رحال نموده چند روزى در منزل ایشان سکونت مى‏ نمودند

حکایات (حقّ استاد و عملگی علّامه طهرانی برای استادشان)

عارف کامل مرحوم حضرت آیت الله علامه طهرانی رضوان الله علیه می فرمودند: در منزل ایشان (مرحوم آقای انصاری همدانی) چاه آبى بود که رفقا براى تجدید وضو مى‏بایست از آن چاه، آب بکشند و آن هم با تلمبه که وسیله ‏اى بود در قدیم براى آب بالا کشیدن، و در عین حال بسیارى از اوقات آن تلمبه خراب مى‏ شد و رفقا با مشکل مواجه مى ‏شدند، 

خاطره ای از ملاقات مرحوم قاضی با فاضل مامقانی

شانزدهم ماه شوّال المکرّم سالروز ارتحال یکی از عالمانی است که خدماتش به جهان اسلام خصوصاً تشیّع بر هیچ اهل تحقیقی پوشیده نیست و تعابیر علامه طهرانی رحمة الله علیه در منزلت وی گویای آن است؛ بدین مناسبت حکایتی از ملاقات مرحوم قاضی رضوان الله علیه با فاضل مامقانی ذکر می گردد.

حکایات (حقّ استاد)

در حالات عالِم وارسته مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد علی اراکی رحمة الله علیه نقل است که بارها دیده بودند که سر قبری می روند و فاتحه می خوانند وقتی پرسیده بودند آیا از خویشان است؟ فرموده بودند: نه صاحب این قبر داستانی از منقبت علی علیه السلام برایم تعریف کرده و بر من حق استادی پیدا کرده است.

*25 جمادی الثانی سالروز رحلت آن عالم وارسته است
حکایات (خاطره ای از آقا شیخ هادی طهرانی ره)

مرحوم آقا شیخ‏ هادی‏ طهرانی‏ در علمیت از بزرگان نجف بود و یک قدری صراحت در کلام داشت و خیلی ‏ها هم از این نظر از او خوششان نمی‏آمد تا جاییکه در اواخر عمر حتی تکفیرش هم کردند،! معمولا چنین است که هر کسی که افراد زورشان به او نمی ‏رسد تکفیر و مرتدش می کنند! 

حکایات (حکایتی شیرین از تعهّد مرحوم شعرانی ره)

آیة الله سیّد رضى شیرازى، نوه مرحوم میرزا حسن شیرازى‏ بزرگ رحمة الله علیهما نقل می کند: نکته بسیار آموزنده ‏اى که از ایشان (مرحوم علامه شعرانی) به یاد دارم و هیچ‏وقت از خاطرم نمى ‏رود براى شما نقل مى ‏کنم:

حکایات (معجزه ای از امام مجتبی علیه السلام)

روزى امام حسن مجتبى علیه السلام در جمعى از اقشار مختلف مردم حضور داشت ، که یکى از افراد آن مجلس گفت :
یابن رسول اللّه ! شما که این قدر قدرت دارید و مى توانید با دعا معاویه را نابود کنید و زمین عراق و شام را جابه جا نمائید؛ و حتّى کارى کنید که زن تبدیل به مرد شود؛ و یا مرد، زن گردد، چرا این همه ظلم هاى معاویه را تحمّل کرده و سکوت مى نمایید؟ بقیه در ادامه

حکایات (خاطره ای از علامه طهرانی در زیارت مرقد حضرت خدیجه علیها السلام)

عارف کامل حضرت علامه طهرانی اعلی الله مقامه خاطره ای را در کیفیت احتجاج با یک مرد مطّلع سنّی مذهب در حقانیّت و افضیّلت امیر المومنین علیه السلام در امر خلافت و وصایت در سفر به حجّ خانه خدا و زیارت قبرستانی که حضرت خدیجه سلام الله علیها و اجداد پیامبر صلی الله علیه و آله در آنجا مدفون اند، نقل می کنند که بسیار زیباست؛ می فرمایند:

حکایات (عدم جواز مقایسه شهدا با حضرت علی اکبر علیه السلام)

اوائل انقلاب که افراد زیادی در راه برقراری حکومت اسلام شربت شهادت نوشیدند و بعد از آن هم که جنگ تحمیلی آغاز شده بود و عدّه ای از جوانان پاک و مخلص در جبهۀ جنگ شهید می شدند، برخی این شهدا را با شهدای کربلا مقایسه می کردند و گاه قدم را بالاتر نهاده، آنها را با حضرت علیّ اکبر سلام الله علیه قیاس می نمودند،

حکایات (شفاعت غلام امیر المومنین علیه السلام)

یکی از ارادتمندان به مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه، مرحوم حجّة الاسلام و المسلمین حاج میرزا حسن نورى همدانى رحمة الله علیه (أخوی آیة الله حاج شیخ حسین نوری همدانی از مراجع تقلید)، بود که هر وقت مشهد مقدس مشرف می شد، خدمت حضرت علامه می رسید و اگر جلسه عمومی بود علامه از ایشان برای منبر و خطابه دعوت می کردند.

حکایات (لزوم انقیاد کامل نسبت به استاد در سیر الی الله)

یکی از آقازاداگان حضرت علامه رحمة الله علیه نقل می کردند: قبل از انقلاب اسلامى ایران در زمان گذشته روزى فردى معمّم و متشخّص به مرحوم والد (علامه طهرانی)، رضوان الله علیه مراجعه مى ‏کند و از ایشان کسب تکلیف سلوکى و مقدمۀ موصله را مى ‏نماید. مرحوم والد پس از طى چند جلسه صحبت و تبیین مواضع و توضیح مراتب در جلسه آخر به او مى ‏فرمایند:

حکایات (ماجرای مسلمان شدن خانواده آلمانی به برکت حضرت زهرا سلام الله علیها)

حضرت آیت الله میلانی از مراجع عظام تقلید می فرمودند: روزی در حال صبحت کردن با گروهی از مردمی که برای پرسیدن سوالات شرعیشان مراجعه کردند، بودم که ناگهان مرد و زنی وارد شدند و گفتند: «می خواهیم به دین اسلام مشرف شویم!»

حکایات (اهتمام علّامه طهرانی نسبت به بازار نرفتن زنان و عدم اختلاط با نامحرم)

مرحوم علامه طهرانی رضوان الله تعالی علیه می فرمودند: سال اولی که به مشهد مقدس مُشرّف شده بودیم، زمستان خیلی سردی بود تقریباً طرف ‏های عصر و غروب بود که تب زیادی کردم؛ خانم آمدند و گفتند در منزل نان نداریم، 

کوتاهی در گرامیداشت همگانی غدیر

روز عاشورایی مرحوم خاتم الفقهاء و المجتهدین شیخ مرتضی انصاری اعلی الله مقامه جلوی درِ ورودیِ صحن مطهّر امیر المومنین علیه السلام ایستاده بود و از دسته جات سینه زنی استقبال می کرد و در کنار او أفندی که از طرف حکومت عثمانی حاکم عراق بود ایستاده بود. أفندی از شیخ پرسید؟

حکایات (وصف حال علامه طهرانی در سرزمین منی )

(مرحوم حضرت آیت الله علّامه طهرانی رحمة الله علی)ه در طول عمر پر برکت خود مکرّر به حجّ مشرّف شدند و حال و انقلاب و انصراف و سوز و گداز در این سفر همواره در ایشان مشهود بود، و وارداتشان در حجّ بسیار بیشتر می شد.

حکایات (عاقبت کسی که حجّ واجب را عمداً ترک کند)

مرحوم آیة الله الحقّ و الیقین فقیه معظّم  آقای حاج شیخ جواد انصاری همدانی داستان عجیب و شگفت‌انگیزی درباره عدم اسلام مُسَوِّفِین حجّ بیان فرمودند: یکی از تجّار معروف و مشهور همدان که به صلاح و تقوی مشهور و معروف بود بواسطه عارضه مرض سکته قلبی فوت کرد؛ و فوت نابهنگام او أثر شدیدی در ارحام و بازماندگان و دوستان او گذاشت.

ملاقات مرحوم حدّاد با آیت الله فهری زنجانی در سفر حجّ و نصایح مرحوم حدّاد

(عارف کامل مرحوم حاج سید هاشم حداد اعلی الله مقامه الشریف) می فرمودند: یک شب که با رفقا به مسجد الخَیف داخل شدیم، دیدم آقاى حاج سیّد احمد (فِهری) زنجانى* با جمیع رفقاى طهرانى و ایرانى گرد هم نشسته، ایشان سخت از وضع طهارت و نجاست حجّاج و مَعابر ناراحت است، و گویا نیز در وقت دخول به مسجد الخَیف ترشّحى از آن آب ها به ایشان شده است، و ایشان را چنان متغیّر نموده بود که: خداوندا! بارالها! می خواهیم دو رکعت نماز با طهارت در مسجد تو به جاى آوریم، ببین مگر این عرب ها و این مردم با این وضع و کیفیّت می گذارند؟!

حکایات (مقصود از حجّ)

هندویى شوریده حالى بود که در مقام عشق صاحب بصیرت و دیده بود. هنگامى که موسم حج فرا رسید، کاروان حجاج به راه افتاد. قومى را دید که مشغول بستن و کوچ هستند. هندو گفت: اى آشفتگان واى دل ربایان! به چه کار مشغولید و هدفتان کجاست که با این شور و شوق رحل مى ‏بندید؟ یک نفر جواب داد: این مردان راه از این جا عزم سفر حج دارند.

حکایات (کلام عرشی مرحوم قاضی در مجلس آقا ضیاء الدّین عراقی درباره شرط فقاهت)

عارف کامل مرحوم علّامه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند: روزى در مجلسى عظیم که بسیارى از مراجع و علماى فقه و حدیث از جمله مرحوم آیة الله آقا سید أبوالحسن اصفهانى و آقا ضیاءالدّین‏ عراقى‏* و غیرهما بودند و کلام در میانشان ردّ و بدل بود، مرحوم قاضى با صداى بلند به طورى که همه بشنوند فرمود: 

حکایات (اوّلین سفر تبلیغی علّامه طهرانی)

عارف کامل مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه مى ‌فرمودند: أوّلین بار براى تبلیغ به رباط‌ کریم رفتم. نزدیکى‌ هاى ظهر بود که به آنجا رسیدم. رفتم داخل بازار و از یکى از دکّاکین (مغازه دارها) یک چهارپایه گرفتم و آن را وسط بازار گذاشتم و روى آن ایستادم و شروع کردم به خطبه خواندن: بِسمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم الْحَمَدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِین تا آخر، طولى نکشید که مردم آمدند و اطراف ما مملوّ از جمعیّت شد و آن روز نزدیک به دو ساعت صحبت کردم! وقتى صحبتم تمام شد و پائین آمدم

حکایات (اسلام و کفر در میدان عمل و اخلاق)

از حذیفه روایت است از هشام که: در جنگ‏ بدر ظرفى از آب برداشتم که به یکى از برادران دینى خود که در گوشه میدان به روى زمین افتاده، خون از بدنش ریخته و در آستانه رحلت بود برسانم.

 

حکایات (امام زمان علیه السلام را نباید جدای از خدا دانست)

أولیاء کامل الهی که روح و حقیقت توحید حضرت پروردگار برجان آنان نشسته است، گفتار و کردار و تمام حرکات و سکنات آنان حکایت از توحید دارد. با آنکه لیلاً و نهاراً به یاد قطب عالم امکان حضرت بقیّة  الله الأعظم  أرواحنا له  الفداء بوده و از حقیقت و ولایت آن حضرت کسب  نور می کنند، أمّا وجود آن حضرت را أبداً جدا و منحاز از خدای متعال ندیده و همواره به جنبۀ ربط او به حضرت پروردگار نظر دارند.

داستانی از برخورد امام سجاد علیه السلام با یکی از غلامانشان

غلام حضرت سجاد علیه‏ السّلام موقع غذا رفت سینى غذا را از مطبخ براى میهمان ‏ها بیاورد، در راه دستش لرزید و

حکایات (نورانیت صحیفهٔ سجّادیه)

مرحوم علامه آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی اعلی الله مقامه در کتاب امام شناسی حکایت زیبایی را راجع به کتاب نورانی و وحیانی صحیفه سجادیه علیه السلام نقل می کنند که عین آن تقدیم می گردد

حکایات (مقصود از امام حسین علیه السلام خداست)

در یکی از مسافرتهایی که به جهت زیارت امام حسین علیه السّلام می‌رفتیم، جهت خواندن نمازهای مستحب و واجب توقف کردیم اما رفقای ما عجله داشتند که هر چه سریعتر حرکت کنند و خود را به کربلا برسانند. من به آنها گفتم: آیا قصد ما از زیارت امام حسین علیه السّلام خداست؟ و یا اینکه قصد ما

حکایات (ذکاوت امیرمؤمنان علیه السلام)

مرحوم آیت الله احمدی میانجی رحمة الله علیه، از کتاب مروج الذهب مسعودی نقل می‌کند: امیرمومنان علی علیه السلام در جنگ بودند، تشنه شدند. به دامادشان جناب عبدالله بن جعفر همسر زینب کبری سلام الله علیها فرمود: برای من آب بیاور تشنه هستم، این در حالی بود که حضرت خون از بدن مبارکشان رفته بود و اگر پیراهن از تن درمی‌آوردند یکجای سالم در بدن حضرت نبود. عرض کرد: آب نیست.

حکایات (دفع اجنّه با عنایت علّامه طهرانی ره)

حاج عباس سلیمانیه (معروف به حاج صفا) هم‌ درس و هم‌ رزم شهید دکتر چمران می گوید: خانمی به واسطه مطالعه کتاب آیات شیطانی، آرامشش را از دست داده بود و گرفتار شیاطین جنّی شده بود. در دیدار عدّه ای از بانوان با حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه که من راننده آنها بودم و آنها را در این دیدار همراهی می‌کردم، این خانم هم در آن جمع حضور داشت، همچنین خانم غاده جابر (همسر شهید چمران) و دختر شهید نوّاب صفوی حضور داشتند؛ ده، پانزده دقیقه ای جلسه به سکوت گذشت بعد ناگهان بدون آنکه کسی چیزی بگوید