گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


ملاقات مرحوم حدّاد با آیت الله فهری زنجانی در سفر حجّ و نصایح مرحوم حدّاد

(عارف کامل مرحوم حاج سید هاشم حداد اعلی الله مقامه الشریف) می فرمودند: یک شب که با رفقا به مسجد الخَیف داخل شدیم، دیدم آقاى حاج سیّد احمد (فِهری) زنجانى* با جمیع رفقاى طهرانى و ایرانى گرد هم نشسته، ایشان سخت از وضع طهارت و نجاست حجّاج و مَعابر ناراحت است، و گویا نیز در وقت دخول به مسجد الخَیف ترشّحى از آن آب ها به ایشان شده است، و ایشان را چنان متغیّر نموده بود که: خداوندا! بارالها! می خواهیم دو رکعت نماز با طهارت در مسجد تو به جاى آوریم، ببین مگر این عرب ها و این مردم با این وضع و کیفیّت می گذارند؟!

من به او پرخاش کردم و گفتم: مریدى از نزد استادش، حضور بزرگى رفت. آن مرد بزرگ به او گفت: ما عَلَّمَکُمْ استاذُکُم؟! «استاد شما به شما چه چیزى تعلیم کرده است؟!» مرید گفت: عَلَّمَنا استاذُنا بِالْتِزامِ الطّاعاتِ و تَرکِ الذُّنوبِ! «استاد ما به ما التزام به طاعت هاى خدا و ترک نمودن گناهان را تعلیم نموده است!»

آن بزرگ گفت: تِلْکَ مَجوسیَّةٌ مَحْضَةٌ؛ هَلّا أمَرَکُمْ بِالتَّبَتُّلِ إلَى اللَهِ وَ التَّوَجُّهِ إلَیْهِ بِرَفْضِ ما سِواهُ؟!

 «این کارها صرفاً آداب دین مجوس است (زردشتی ها که قائل به دو مبدأ خیر و شرّ، و نور و ظلمت‏ اند). چرا شما را امر نکرد تا یکسره به سوى خدا بروید، و توجّهتان به وى باشد؛ به فراموش کردن و دور ریختن ما سواى خدا؟!»

آقا جان من! شما چرا دین خدا را عوض مى ‏کنید؟! چرا شریعت را وارد پیچ و خم مى‏ نمائید؟! چرا مردم را از خدا مى‏ بُرید و به اعمالشان سوق می دهید؟! مگر دین رسول الله دین آسان و راحت نیست؟! مگر نفرمود: بُعِثْتُ عَلَى شَرِیعَةٍ سَمْحَةٍ سَهْلَةٍ. «من بر شریعت بدون گیر و بند، و شریعت قابل إغماض و گذشت، و شریعت آسان مبعوث شده‏ ام.»؟! مگر رسول خدا و أئمّه‏ نفرموده ‏اند: هر چیز، به هر شکل و صورت و در هر زمان و مکان طاهر است، مگر آنوقت که علم یقینى به نجاست آن پیدا کنى؟!

شما مطلب را واژگون نموده‏ اید و می گوئید: همه چیزها نجس است تا ما علم یقینى به طهارت آن پیدا کنیم!

چرا دست از سر مردم بر نمی دارید؟! چرا مردم را با پیغمبرشان و با دین سهل و سَمْحه و آسانشان رها نمى‏ کنید؟! چرا راه توجّه و انقطاع به خدا را مى‏ بندید؟! چرا بر روى باب مفتوح قفل می زنید؟!

همه مردم حجّ مى ‏کنند، باید از میقات که احرام مى ‏بندند تا وقت تقصیر و قربانى که از احرام بیرون مى‏ آیند توجّهشان به خدا باشد. غیر از خدا نبینند و نشنوند، و ذهنشان یک لحظه از خدا منقطع نگردد. اعمال و رفتار را نباید به نظر استقلالى نظر کرد. تکالیفى است از طواف و نماز و غیرهما که طبعاً انجام داده مى ‏شود؛ و در تمام این اعمال باید منظور خدا باشد، نه عمل. باید فکر و اندیشه به خدا باشد نه به صحّت و بطلان عمل. این همان مجوسیّت محضه است که خداوند واحد را مختفى نموده و دو خداى عمل خوب و عمل بد را به جاى آن نشانده است.

این مردم بدبخت را شما از میقات تا خروج از احرام از خدا جدا مى‏ کنید! از وقت احرام در تشویش مى ‏اندازید که مبادا ترشّحى به بدنم، به احرامم برسد. مبادا شانه ‏ام از خانه منحرف شود. مبادا در حال طواف از مطاف بیرون آیم. مبادا نمازم باطل باشد. مبادا طواف نِساءَم باطل آید و تا آخر عمر زن بر خانه ‏ام حرام باشد.

هی چیک از اینها در شریعت نیامده است. همین نماز معمولى که خود مردم می خوانند درست است. طوافشان درست است. شما آنها را باطل مى ‏کنید و مُهر بطلان به آنها می زنید! و ترشّح همین آب هاى مشکوک را نجس دانسته اید!

و در اینصورت، حجّ مردم بکلّى ضایع شده است. یعنى حاجى که باید از میقات تا پایان عمل همه ‏اش با خدا باشد، و با تقصیر و حَلْق از انقطاع به خدا و احرام با خدا بیرون آید؛ از ابتداى احرام از خدا منصرف مى ‏شود، و این انصراف و تشویش و تزلزل براى او باقى مى‏ ماند تا آخر عمل؛ وقتى از عمل فارغ شد، اینجا نفس راحتى مى ‏کشد و خدا را مى‏ یابد. و حجّ این خانه را یک عمل جبرى اضطرارى از ناحیه أهرمن شیطانى براى عقوبت جلوه دهد. این همان مجوسیّت محضه است.

همه غذاهاى مسافران و میهمانخانه و آشامیدنی هاى آنها حلال و طاهر است، همه آبهاى مترشّحه از ناودانها و جویها طاهر است مگر زمان علم به نجاست. بنابراین اى آقاى من اینک با این ترشّحى که به تو شده است برخیز و نمازت را بجاى آور، و اصلًا تصوّر نجاست و عدم طهارت در خودت منماى که بدون شکّ از تسویلات شیطان است که میخواهد انسان را از فیض عظیم نماز و بیتوته و توجّه و دعا در این مسجد شریف محروم دارد.(کتاب روح مجرّد، ص 142)

*آیت الله سید احمد فهری زنجانی، یکی از آخرین شاگردان عارف بزرگ، میرزا علی آقای قاضی است. ایشان که در نزد چهره هایی چون آیت الله میرزا باقر زنجانی و آیت الله العظمی سیدابوالقاسم خوئی نیز تلمذ کرده است، در سال 1300 ه.ش در زنجان متولد شد و پس از طی یک دوره طولانی بیماری، در سوم جمادی الثانی سنه 1427 هجری قمری (9 تیر 1385) به دیار باقی شتافت و پیکر ایشان در کنار بارگاه ملکوتی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در دارالزهد متبرکه به خاک سپرده شد.

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.