گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


واقعۀ «ردّالشّمس» بر اساس نقل علامه طهرانی از منابع اهل تسنّن

فضائل امیر مومنان علیه السلام از شمار بیرون است؛ یکی از مهمترین آن واقعۀ "ردّ الشّمس" است تا جایی که بزرگان اهل تسنن داستان ردّ الشّمس را براى أمیر المؤمنین ذکر کرده ‏اند، پانزدهم ماه شوّال المکرّم بر اساس برخی روایات روز وقوع رد الشمس است که آنرا بر اساس نقل علامه طهرانی رحمة الله علیه در کتاب امام شناسی نقل می کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

واقعۀ «ردّالشّمس» بر اساس نقل علامه طهرانی از منابع اهل تسنن

 

 

منبع: کتاب امام شناسی تالیف علامه طهرانی ره جلد 4 ص 40

 

 

فضائل امیر مومنان علیه السلام از شمار بیرون است؛ یکی از مهمترین آن واقعۀ "ردّ الشّمس" است تا جایی که بزرگان اهل تسنن همچون ابن مردویه در کتاب «مناقب»، و أبو اسحاق ثعلبى در تفسیر خود، و أبو عبد الله بن منده در کتاب «معرفة»، و أبو عبد الله نطنزى در «خصائص»، و خطیب در «أربعین»، و أبو احمد جرجانى در «تاریخ جرجان» داستان ردّ الشّمس را براى أمیر المؤمنین ذکر کرده‏اند، و أبو بکر ورّاق کتابى در طرق احادیث ردّ شمس نوشته، و أبو عبد الله جعل کتابى در اثبات امکان و جواز ردّ شمس نگاشته، و أبو القاسم حسکانى مسأله‏اى در تصحیح ردّ شمس و ترغیم نواصب معاند آورده، و أبو الحسن شاذان کتابى در بیان کیفیّت ردّ شمس به أمیر المؤمنین علیه السّلام نوشته، و أبو بکر شیرازى در کتاب خود حدیث ردّ شمس را مفصّل و مستوفى با اسناد خود از شعبه از قَتاده از حسن بصرى از امّ هانى ذکر کرده است‏

 

 

کلینى روایت کرده که در مسجد فضیخ در مدینه خورشید براى امیر مومنان علیه السلام برگشته است! امّا آن مقدارى که معروف است دو مرتبه است: یکى در زمان حیات رسول خدا در کُراع الغَمیم، و دیگر بعد از رحلت آن حضرت در بابِل.

 

 

مرتبه اول:

 

 

همان مرتبه ‏اى است که امّ سلمه و اسماء بنت عُمَیس و جابربن عبد الله انصارى و أبو ذر غفارى و ابن عبّاس و أبو سعید خُدرى و أبو هریره و حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده‏اند که: حضرت رسول الله صلّى الله علیه و آله و سلّم در کُراع الغَمیم نماز گزاردند، و چون سلام نماز را دادند وحى بر آن حضرت نازل شد. در این حال علىّ بن أبى طالب آمد و پیغمبر را در حال نزول دید، نشست و رسول خدا را در بغل گرفته و تکیه حضرت را به خود داد و همین طور وحى بر پیغمبر مى‏آمد تا آفتاب غروب کرد. چون نزول وحى به پایان رسید، فرمود: اى على نماز خوانده‏اى؟ عرض کرد: نه! و قضیّه را براى رسول خدا بیان کرد. رسول خدا فرمود: دعا کن خدا خورشید را براى تو برگرداند. أمیر المؤمنین دعا کردند، در این حال ناگها خورشید پاک و نورانى ظاهر شد.

 

 

و در روایت أبو جعفر طحاوى است که: رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم عرض کردند: بار پروردگارا على در طاعت تو طاعت رسول تو بود، خورشید را براى او برگردان، خورشید برگشت. حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام برخاستند و نماز خود را به جاى آوردند. چون از نماز فارغ شدند خورشید فرو نشست و ستاره ظاهر شد.

 

 

و در روایت أبو بکر مَهرویه چنین وارد است که: أسماء گفت: سوگند به خدا که چون خواست خورشید فرو بنشیند صدائى مانند صداى ارّه که در چوب فرو رفته و مشغول بریدن است به گوش ما رسید. أبو بکر مَهرویه گوید: و این قضیّه در ناحیه ضَهیاء (زمین بى آب و علف‏) در راه جنگ خیبر واقع شد. و نیز روایت است که: آن حضرت نماز خود را به طور ایماء و اشاره خواندند و چون خورشید برگشت به امر رسول الله صلّى الله علیه و آله و سلّم اعاده کردند. («مناقب» ابن شهرآشوب ج 1، ص 9)

 

 

مرتبه دوّم:

 

 

بعد از رحلت رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم است. جُویریة بن مُسهَّر و ابو رافع و حسین بن على علیهما السّلام روایت کنند که: چون حضرت أمیر المؤمنین براى جنگ صفّین حرکت کرد و از روى رود فرات عبور نمود، خود آن حضرت نماز گزاردند و بعضى نیز با آن حضرت نماز به جاى آوردند امّا بقیّه لشگر نتوانستند از عبورشان فارغ شوند مگر در زمانى که آفتاب غروب کرده بود و نماز عصر اغلب سپاهیان فوت شد. نزد حضرت آمده و عرض کردند: نماز ما فوت شده است. حضرت از خدا درخواست نمودند که خورشید را برگرداند، خورشید طلوع کرد و در افق روشن نمایان شد. همین که لشکر نماز خود را به جاى آوردند ناگهان یک صداى شدید مانند صداى چیزى که از جائى بیفتد از ان شنیده شده به طورى که مردم ترسیدند و به تهلیل و تسبیح و تکبیر مشغول شدند، و غروب نموده در زیر افق پنهان شد. و مسجد ردّ شمس در زمین بابِل مشهور و معروف است.

 

 

و از ابن عبّاس به طرق بسیارى روایت شده است که ردّ شمس نشد مگر براى سلیمان وصىّ داود؛ و یوشع بن نون وصىّ موسى؛ و علىّ بن أبى طالب وصىّ‏ محمّد صلوات الله علیهم اجمعین. (مناقب ابن شهرآشوب ج 1، ص 460)

 

 

علّامه امینى در جلد 3 «الغدیر» از ص 126 تا ص 142 راجع به حدیث ردّ شمس و جواب منکرین و بیان روات این حدیث از اعلام علماء بحث کرده و فرموده است که: بزرگان از اعلام که این حدیث را روایت کرده‏اند چهل و سه نفرند. هر کس مشروحاً بخواهد مراجعه کند. و نیز در ج 3 «الغدیر» ص 393 گوید: حدیث ردّ شمس را در بابل براى أمیر المؤمنین علیه السّلام نصر بن مزاحم در کتاب «صفّین» با اسناد خود از عبد خیر آورده است، و عبد خیر، کیفیّت نماز خود را با على علیه السّلام نقل مى‏کند که البتّه با روایت ابن شهرآشوب تفاوت دارد.

 

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.