یکی از شخصیّت های تاثیرگزار در زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و شکل گیری و توسعه اسلام و اهداف آن، جناب حمزة بن عبدالمطّلب علیه السّلام است شخصیّتی که علاوه بر عمو، برادر رضاعی پیامبر نیز بود؛ در این مختصر صفحاتی را از زندگی آن مرید و دلسوز پیامبر ورق می زنیم
بسم الله الرحمن الرحیم
دلسوز پیامبر (صفحاتی از زندگی حضرت حمزه سلام الله علیه)
منبع: سلسله یادداشت ها تالیف: حجة الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
در یکى از سالهاى پیش از واقعه اصحاب فیل، آخرین پسر پرده دار کعبه (جناب عبدالمطّلب علیه السلام)، در مکّه دیده به جهان گشود، و پدرش او را «حمزه» نام نهاد.
حضرت حمزه سلام الله علیه به شیر خدا و شیر رسول خدا مشهور بود.
در خبری به صراحت دارد که این لقب و این نام را رسول خدا صلى الله و علیه و آله بر حمزه نهاده بود. بلکه به استناد برخی منابع میتوان گفت این لقب از سوى خدای متعال بر حمزه نهاده شده است.
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله پس از به شهادت رسیدن حمزه، خطاب به عمّه خود صفیه و دخترشان فاطمه سلام اللّه علیها چنین فرمود: مژده باد شمارا، اکنون جبرئیل نزد من آمد، و به من خبر داد که در هفت آسمان نوشته شده است: حمزه پسر عبدالمطّلب شیر خد و شیر رسول خدا است.
حضرت حمزه بسیار نزد بنی هاشم و مخصوصا خاندان پیامبر محبوب بود در روایتى چنین آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله پس از تولد نخستین فرزند فاطمه سلام اللّه علیها براى دیدن نوزاد به خانه على علیه السّلام رفت. پس از دیدار کودک از على علیه السّلام پرسید: چه نامى براى فرزندم انتخاب کردى؟
حضرت على علیه السّلام گفت: من به خود اجازه ندادم که پیش از شما نامى براى او معین کنم ولى دوست داشتم که نام او را «حرب» یا «حمزه» بنهم در آن حال جبراییل نام «حسن» را از جانب خداوند براى این نوزاد فرخنده به ارمغان آورد.
از طرفی وجود حمزه علیه السّلام پیوسته افتخارى درخشان براى خاندان عصمت و طهارت علیهم السّلام بشمار می آمد و همه آن انوار پاک به او مى بالیدند. از جمله على علیه السّلام در روز شورا به او افتخار کرده و فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم آیا درمیان شما کسى هست که عمویى مانند عمویم حمزه شیر خدا و شیر رسولش و سرور شهیدان داشته باشد جز من؟ همه پاسخ دادند: نه به خدا سوگند.
از جابر بن عبداللّه انصارى روایت شده که یکى از یاران ما داراى فرزندى شد. از رسول خدا پرسیدند:
چه نامى بر او بگذاریم؟
پیامبر صلى اللّه و علیه و آله فرمود: محبوبترین نامها نزد مرا نام او کنید، نامش را حمزه بنهید!
در مورد نسب حضرت آمده است که: مادر ایشان «هاله» دختر وُهَیْب بن عبدمناف، دختر عموى حضرت آمنه مادر پیامبر صلی الله علیه و آله است. آمنه دختر وَهَبِ بن عبدمناف، تحت سرپرستى عموى خود وُهَیْب بن عبد مناف بود. عبدالمطّلب به همراه فرزند خود عبداللّه پدر رسول خدا نزد وَهَبْ رفت و آمنه را براى عبداللّه خواستگارى کرد و عبداللّه با او ازدواج کرد.
در همان مجلس عبدالمطّلب نیز «هاله» دختر وُهَیْب را براى خود خواستگارى کرد، و با وى ازدواج نمود. بنابراین مراسم عقد هر دو (پدر و پسر) در یک نشست برگزار شد؛ و هاله، همسر عبدالمطّلب جناب حمزه را به دنیا آورد.
از طرفی جناب حمزه، برادر رضاعی رسول خدا هم به شمار می رود؛ بدین صورت که ابولهب عموى پیامبر کنیزکى به نام «ثُوَیبه» داشت، که بعدها او را به همسرى خود در آورد و از وى داراى فرزندانى شد.
بر اساس سنّت هاى رایج مکه، زنان و به ویژه اشراف زادگان حاضر نبودند به کودکان خود شیر بدهند. تنها مادرانى فرزندان خود را شیر مى دادند که برده بوده و یا از نژادهاى پست به شمار مى رفتند.
بعضى هم گفته اند: عربها براى اینکه فرزندانشان فصاحت بیان داشته باشند، آنان را به دایه هائى در قبائل بیابان نشین مى سپردند تا عربى صحیح و اصیل را دربین این قبایل و به دور از آفت هاى ادبى شهرها، یاد بگیرند.
وجود یک کنیز مانند «ثویبه» در خانه ابولهب، این امکان را به نوزادان بنى هاشم میداد که تا زمان یافتن دایه اى مناسب بتوانند به طور موقّت از شیر او تغذیه کنند. از این رو تنى چند از اولاد عبدالمطّلب از جمله جناب حمزه و حضرت محمد صلى اللّه علیه و آله متعاقبا از «ثویبه» شیر نوشیدند.
«ثویبه» از شیر فرزند خود «مسروح» حضرت محمد صلى اللّه علیه و آله را شیر داده بود. و اگر حمزه نیز از شیر همین فرزند نوشیده باشد (چنانکه برخى گفته اند) بنابراین اختلاف سنّى حمزه و رسول خدا صلى اللّه علیه و آله به حداقلّ (یعنى دوسال) مى رسد و حمزه فقط دو سال از آن حضرت بزرگتر خواهد بود.
حضرت حمزه را می توان دلسوز پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی کرد به تعبیری آرام جان پیامبر بود حضرت به وجودش دلگرم بودند همانطور که جناب حمزه هم بسیار نسبت به پیامبر رعایت ادب می کردند و با اینکه دو سال بزرگتر بودند اما هرگز خود را مقدم بر پیامبر نمی داشتند و همواره نزد دیگران کمال احترام و ادب را رعایت می کردند در روایتی داریم که شخصی از جناب حمزه سوال کرد که شما بزرگتری یا پیامبر؟ گفتند من زودتر به دنیا آمدم ولکن او بزرگتر است!
در باب شجاعت و دلیری جناب حمزه مطلب فراوان است و مناسبت این مختصر همین بس که جنگ با دو شمشیر از ویژگى هاى او به شمار مى رود، و جز ایشان دیگرى را سراغ نداریم که با دو شمشیر نبرد کرده باشد.
ابن سعد در کتاب طبقات گوید: حمزة بن عبدالمطّلب در احد با دو شمشیر پیش روى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله مى جنگید و مى گفت: من شیر خدا هستم، و به پیش مىتاخت و برمى گشت.
او پیوسته حملههاى خود را متوجه قلب سپاه دشمن مى کرد و تا اعماق آنان نفوذ مینمود، و پس از وارد آوردن ضرباتى شکننده و سهمگین بر پیکر دشمن به پایگاه خود باز مى گشت.
از خصوصیات جناب حمزه بدین موضوع می توان اشاره کرده که وی از معدود کسانى بود که در نبردها برخود نشان مى نهادند. او پر شتر مرغى بر سینه خود قرار میداد.
چهار تن از یاران رزمنده پیامبر صلى اللّه علیه و آله در میان سپاه نشانه هاى ویژه داشتند. یکى ابودجانه انصارى بود که دستارى قرمز بر سر مى بست، و مسلمانان مى دانستند هر گاه ابودجانه دستار قرمز بر سر به بندد سخت خواهد جنگید. دیگری على علیه السّلام نیز با پارچه پشمینه سفیدى برخود نشان مى نهاد. و زبیر یکی دیگر از عموهای پیامبر با دستمالى زرد رنگ ظاهر مى شد، و حمزه با پَرِ شتر مرغى نمایان مى گشت.
نقل است که در جنگ بدر عبدالرحمن بن عوف به امیّة بن خلف برخورد کرد، امیّه از عبدالرحمن پرسید: این مرد که پر شتر مرغى را بر سینه خود نشان کرده است کیست؟
عبدالرحمن گفت: او حمزة بن عبدالمطّلب است. امیّه گفت: او همان کسى است که دمار از روزگار ما برآورد.
بنا به نقل برخى از مفسران، سوره انفال یا بیشتر آن در شأن حضرت حمزه نازل شده است در روایت است که این آیه در شأن این گروه شش نفره، حمزة بن عبدالمطّلب و على بن ابى طالب علیه السّلام و عبیدة بن حارث با عتبه و شیبه فرزندان ربیعه و ولید بن عتبه) نازل شد.
شیخ طوسى رحمه اللّه و دیگران در تفسیر آیه شریفه: کسانى را که در راه خدا کشته شدند مرده مپندار ...، گفته اند: بیشتر اهل تفسیر برآنند که این آیه درباره شهداى احد نازل شده است.
در حالات جناب حمزه آمده است که روزهاى جمعه و شنبه را روزه دار بود. و هنگامى که با دشمن روبرو شد و به فیض شهادت نائل گشت روزه دار بود
انس بن مالک گوید: رسول خدا صلى اللّه علیه و آله خوابى دید و در توصیف آن فرمود: دیدم گویا من قوچى را ترک خود سوار کرده ام، و گویا قبضه شمشیرم شکست. پس، آن را تعبیر کردم که قهرمان مشرکان را خواهم کشت. و امّا قبضه شمشیرم مردى از خاندان من است. پس حمزه شهید شد.
حمزه نخستین شهیدى بود که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله بر او نماز گزارد. و دلبستگی پیامبر صلی الله علیه و آله به جناب حمزه چنان شدید بود که چندین بار بر بدن او نماز خواندند بدین صورت که بعد از واقعه احد و هنگام دفن شهدا، هرگاه شهیدى را نزد پیامبر مى بردند، او را در کنار جسد حمزه قرار مى دادند و آن حضرت همزمان بر بدن حمزه و هم بر دیگر شهیدان نماز مىگزارد. تا اینکه هفتاد بار بر بدن حمزه نماز گذاردند، چون شهداء تعدادشان هفتاد تن بود.
طبق روایتی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: در روز قیامت به جز چهار تن هیچکس سواره نیست. اول: خودم. و دیگرى صالح پیامبر. و سوم على علیه السلام. عباس پرسید: اى رسول خدا پس چهارمین نفر کیست؟
پیامبر صلى اللّه و علیه و آله فرمود: عمویم حمزة شیر خدا و شیر رسول خدا، سید شهیدان سوار بر شتر من عضباء خواهد بود.
بعد از شهادت حضرت حمزه، صدیقه کبرى فاطمه زهرا سلام الله علیها، وقتى که پدر بزرگوارش تسبیحات معروف را به او تعلیم فرمود (34 مرتبه الله اکبر، 33 مرتبه الحمدالله و 33 مرتبه سبحان الله ...) سر قبر عموى بزرگوارش جناب حمزة بن عبدالمطلب رفت و از تربت آن شهید براى خود تسبیح درست کرد و طبق روایات متعدد هر دو یا سه روز یکبار برای زیارت قبر مطهر جناب حمزه به منطقه احد می رفتند و چه بسا اگر آن محل نیاز به تعمیر داشت انجام می دانند و پیوسته آنجا را به تبع از پیامبر صلی الله علیه و آله زیارت می کردند و بر سر قبر مطهر عمویشان می نشستند و گریه می کردند.
نکته پایانی آنکه: در اسلام دو شخصیّت به لقب "سیّدالشهداء" (سالار شهیدان) شهرت پیدا کردند، در ابتدا این لقب اختصاص به حضرت حمزه علیه السّلام داشت. امّا بعد از واقعۀ کربلا امام حسین علیه السّلام به این لقب شهرت پیدا کرد و هر جا که این لقب مطلق بکار می رود قطعا مراد از آن امام حسین علیه السلام است و چه بسا رعایت ادب است که ما هم این لقب را برای غیر آن حضرت بکار نبریم.
اللّهم صلِّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم