گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


حکایات (اهتمام علّامه طهرانی نسبت به بازار نرفتن زنان و عدم اختلاط با نامحرم)

مرحوم علامه طهرانی رضوان الله تعالی علیه می فرمودند: سال اولی که به مشهد مقدس مُشرّف شده بودیم، زمستان خیلی سردی بود تقریباً طرف ‏های عصر و غروب بود که تب زیادی کردم؛ خانم آمدند و گفتند در منزل نان نداریم، بعد که دیدند وضع من این ‏طور است؛ گفتند من خودم می ‏روم و نان می ‏گیرم؛ گفتم نخیر خودم بلند می ‏شوم و می‏روم نان می‏ گیرم. می فرمودند بلند شدیم لباس ‏ها یمان را پوشیدیم حالا شب بوده و زمستان و هوا هم بسیار سرد؛ خانم گفتند: شما کجا می‏ خواهید بروید؟ شما سه درجه تب دارید. گفتم تب داشته باشم ولی نان خریدن دیگر به عهده شما نیست. شما نباید بروید ما باید برویم. گفتند تلفن کنید یک شخصی از رفقا نان را تهیه کند، گفتم: نه، چرا به دیگران زحمت بدهیم.

می‏ فرمودند: ما لباس را پوشیدیم و عصا را برداشتیم یا علی گفتیم و حرکت کردیم از منزل آمدیم بیرون رفتیم در نانوایی که در سر کوچه بود. دیدیم بَه یک صف خیلی طولانی هم هست؛ و ما هم رفتیم انتهای صف ایستادیم. هر چه مردم گفتند که شما بیایید جلو و زودتر نان بگیرید؛ قبول نکردم. می فرمودند: یکی از بندگان خدا گفت حاج آقا قربان مظلومیتت بروم کسی را نداشتی بجای تو بیاید نان بخرد؟! آنها می ‏گفتند و ما می‏خندیدیم و خوش بودیم. خلاصه آنجا ما مجلسی داشتیم. این با ما حرف می ‏زد آن حرف می زد! و در نانوایی برای خودمان عالمی داشتیم تا دو تا نان گرفتیم و آمدیم منزل.  این روش بزرگان در اهتمام به امور منزل و مواظبت بر عیال و غیرت بر آنان است.

 

 

 

 

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.