گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


حکایات (خاطره ای شیرین از آیت الله شهید مدنی در باب تادیب نفس)

روزى شهید محراب آیت اللَّه مدنى به خادمش می گوید: هوس کباب کرده ‏ام، مى ‏توانى چلوکباب تهیه کنى؟ البته سعى کن از جایى بخرى که تمیز و غذایش خوشمزه و لذیذ باشد.
خادم مى ‏گوید: من که هیچ وقت ندیده بودم آقا غیر از نان و گوجه یا پنیر و چاى شیرین غذاى دیگرى بخورد، با شوق و عجله گفتم: الان آماده مى ‏کنم. زود حرکت کردم تا آقا از تصمیم خود برنگردد. هنگام حرکت به من فرمود: موقع آمدن غذا را در چیزى بپیچ تا دیگران متوجه نشوند. گفتم: به چشم! حرکت کردم و از رستورانى که آشنا بود، غذا تهیه کردم و با اشتیاق فراوان در حالى که آن را مخفى کرده بودم، به منزل برگشتم. سفره‏اى در اتاق آقا پهن کردم و غذا را روى سفره گذاشتم.

عرض کردم: آقا! سفره آماده است. تا غذا سرد نشده بفرمایید.
فرمود: شما تشریف ببرید بیرون، بعد از نیم (یا یک) ساعت بیایید، ظرف و سفره را جمع کنید.
زمان مقرر به اتاق برگشتم، اما با شگفتى و ناراحتى متوجه شدم آقا غذا را میل نکرده ‏اند، پیش خود خیال کردم لابد چیزى در غذا دیده یا باب میلش نبوده که نخورده ‏اند. پرسیدم: غذا باب میل شما نبود؟! فرمود: غذا باب میل بود و هیچ مشکلى نداشت.

گفتم: پس چرا تناول نفرمودید؟ گفت: از اول هم بناى خوردن نداشتم.
چند روزى بود این نَفْس، هواى چلوکباب کرده بود. مى ‏خواستم او را ادب کنم و به او بفهمانم اگر بخواهم مى‏ توانم فراهم کنم، اما این کار را نمى ‏کنم. خواستم غذا را جلوى چشم نفس قرار دهم، تا آن را ببیند و عطر آن را استشمام کند، وقتى به او ندادم، دیگر چنین هوسى نکند.

*مرحوم آیت الله شهید حاج سید اسدالله مدنی در 20 شهریور سال۱۳۶۰خورشیدی پس از اتمام مراسم نماز جمعه توسط منافین در محراب نماز جمعه به شهادت رسید و پیکر ایشان در قم تشییع و در بارگاه حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد.

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.