روز عاشورایی مرحوم خاتم الفقهاء و المجتهدین شیخ مرتضی انصاری اعلی الله مقامه جلوی درِ ورودیِ صحن مطهّر امیر المومنین علیه السلام ایستاده بود و از دسته جات سینه زنی استقبال می کرد و در کنار او أفندی که از طرف حکومت عثمانی حاکم عراق بود ایستاده بود. أفندی از شیخ پرسید؟
روز عاشورایی مرحوم خاتم الفقهاء و المجتهدین شیخ مرتضی انصاری اعلی الله مقامه جلوی درِ ورودیِ صحن مطهّر امیر المومنین علیه السلام ایستاده بود و از دسته جات سینه زنی استقبال می کرد و در کنار او أفندی که از طرف حکومت عثمانی حاکم عراق بود ایستاده بود. أفندی از شیخ پرسید؟ شیخنا، همۀ ما قبول داریم که حسین بن علی (علیه السلام) مظلوم شهید شده و یزید انسان پست و خونخواری بود و ما هم در عزای آن بزگوار غمگین هستیم؛ اما پرسش من این است که این مراسم یعنی چه؟ سینه زنی، زنجیرزنی، دسته راه انداختن، گل به سر مالیدن و ... اینها چه هدفی را دنبال می کند؟!
مرحوم شیخ فرمودند: سرّ مطلب این است که ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت و با این مراسم تلاش می کنیم دوباره چنین نشود!.
پرسید: یعنی چه؟!
شیخ فرمود: در جریان غدیر، پیامبر صلی الله علیه و آله در برابر صد هزار نفر علی علیه السلام را با صراحت به وصایت خود برگزید و شما انکار کردید و گفتید: غدیر نبوده یا اگر بوده چیز مهمی نبوده است، فقط سفارش به دوستی با علی بوده است.
اشکال از ما بود که ما غدیر را با سر و صدا و شعار بزرگ نداشتیم و این چنین شد. ترسیدیم که اگر عاشورا را هم بزرگ نشماریم و با شعار و تظاهر برگزار نکنیم، شما سنیان إنکار کنید و بگویید: اصلا حسین شهید نشد، یا حسین را راهزنان میان راه کشتند و یزید انسان باتقوایی است. (کتاب صد نکته از هزاران)