گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


فرافکنی و دیگران را مقصّر دانستن

کسانی که در کارهای خود ناموفق بوده و در مسیر باز مانده، در مبرا دانستن خود از هر کوتاهی و دیگران را مقصّر جلوه دادن، اشتراک دارند، در این یادداشت که برگرفته از یکی از سخنرانی های جناب حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی است در ذیل روایتی ناب از امام هادی علیه السلام به این موضوع پرداخته شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

فرافکنی در سیر الی الله

منبع: سخنرانی های حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

یکی از یاران امام هادی علیه السلام می گوید: یک روز خدمت آقا امام هادی علیه السلام رسیدم در حالیکه برایم اتفاقات پی در پیی افتاده بود: قَدْ نُکِبَتْ إِصْبَعِی ( انگشت دستم ضرب دیده بود )، وَ تَلَقَّانِی رَاکِبٌ وَ صَدَمَ کَتِفِی ( و شانه‏ام در اثر برخورد با راکبى صدمه دیده بود) ،  وَ دَخَلْتُ فِی زَحْمَةٍ فَخَرَقُوا عَلَیَّ بَعْضَ ثِیَابِی‏ ( و نیز در اثر ورود به ازدحام مردم، برخى از لباس هایم پاره شده بود ) ، فَقُلْتُ کَفَانِی اللَّهُ شَرَّکَ مِنْ یَوْمٍ فَمَا أَیْشَمَکَ ( در این حال با خودم گفتم: اى روز، خدا مرا از شرّ تو نجات دهد، چقدر تو امروز برایم شوم بودى! )؛ در همین حال خدمت حضرت رسیدم؛ فَقَالَ علیه السلام لِی: یَا حَسَنُ هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِی بِذَنْبِکَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ (حضرت بدون هیچ مقدمه ای بمن فرمود: اى‏ حسن، تو هم با اینکه با ما آمد و شد دارى و مطالب را از ما شنیده ای، باز گناهت را بگردن بى‏گناهان مى‏اندازى؟! )

قَالَ الْحَسَنُ فَأَثَاب إِلَیَّ عَقْلِی وَ تَبَیَّنْتُ خَطَئِی ( وی می گوید با شنیدن این سخن‏ امام علیه السلام، حواسم جمع شد و عقلم به من باز آمد و به خطایم پى بردم )،

فَقُلْتُ یَا مَوْلَایَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ (عرض کردم: مولاى من! از خدا آمرزش مى‏طلبم،)

فَقَالَ علیه السلام یَا حُسْنُ مَا ذَنْبُ الْأَیَّامِ حَتَّى صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِهَا إِذَا جُوزِیتُمْ بِأَعْمَالِکُمْ فِیهَا ( امام فرمود: اى حسن، مگر روزها چه گناهى دارند که تا جزاى اعمال و کردار خود را مى‏ بینید، آنها را شوم پنداشته و بد مى‏گوئید و می خواهید تمام تقصیر ها را برگردن روزها بیاندازید؟! )

قَالَ الْحَسَنُ أَنَا أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ أَبَداً وَ هِیَ تَوْبَتِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (حسن می گوید عرض کردم: تا آخر عمر استغفار خواهم کرد، آیا آن توبه‏ام بحساب مى‏آید اى فرزند رسول خدا؟)

قَالَ علیه السلام: وَ اللَّهِ مَا یَنْفَعُکُمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ یُعَاقِبُکُمْ بِذَمِّهَا عَلَى مَا لَا ذَمَّ عَلَیْهَا فِیهِ ( حضرت فرمود: بخدا سوگند آن بدگوئی ها شما را سودى نبخشد، بلکه خداوند شما را به مذمّت کردن بى‏گناهان مجازات مى‏کند،)

أَ مَا عَلِمْتَ یَا حَسَنُ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِیبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِی بِالْأَعْمَالِ عَاجِلًا وَ آجِلًا ( بعد فرمودند: اى حسن، مگر نمیدانى آن کس که در برابر اعمال و کردار در این سرا و آن سرا ثواب دهد و کیفر نماید و تلافى کند، تنها خدا است؟)

قُلْتُ بَلَى یَا مَوْلَایَ ( عرض کردم: همینطور است مولاى من که می فرمایید،)

قَالَ علیه السلام لَا تَعُدْ وَ لَا تَجْعَلْ لِلْأَیَّامِ صُنْعاً فِی حُکْمِ اللَّهِ (حضرت فرمود: دیگر این حرف ها را تکرار مکن، و براى روزها هیچ تأثیرى در فرمان و حکم خدا قائل مشو!)

قَالَ الْحَسَنُ بَلَى یَا مَوْلَای‏ ( وی عرض کرد: بروى چشم، آقاى من.)

(تحف العقول عن آل الرسول ص 482)

آری،

تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم                    از که می نالی و فریاد چرا می داری؟

به این عمل که انسان گناهان و خطاهایش را به گردن دیگران بیاندازد در اصطلاح "فرافکنی" گویند؛ امری که عده ای نمی خواهند باور کنند این عالم چون از مصدر وحدت و توحید خلق شده یک حقیقت یکپارچه و منظم است که تمام اجزای آن چه ملکی و چه ملکوتی چه ظاهری و چه باطنی به هم مرتبط هستند

مرحوم علامه طباطبایی رحمة الله علیه می فرمودند وقتی که یک برگ از درختی می افتد در این عالم تاثیر دارد حال ببینید که گناه چقدر تاثیر دارد!!

خدا رحمت کند ولی خدا عارف واصل حضرت آقای بهجت را که سیدنا الاستاد همیشه از ایشان به نیکی یاد می کردند و مطالب بسیاری را در کتاب هایشان از ایشان به یادگار گذاشته اند که بارها این شعر را می خواندند که :

ز دست غیر ننالم که همچو حباب                   همیشه خانه خراب هوای خویشتنم

بسیار بیت پر مغز و پر معنایی است.

حتی گاهی می فرمودند اینکه انسان هر کاری را که می خواهد انجام دهید هر جایی برود با هر کسی نشست و برخاست کند در تصمیم گیری ها بر اساس منافع نفس و حرف های بی اساس و به تعهد دیگران سر بسپرد حاضر نشود صلاح خود را از اهلش بجوید و وقتی مشکلی برایش پیش می آید می گوید شیطان بود می فرمودند شیطان وسوسه می کند اما اختیار را که از انسان سلب نمی کند پس چرا خراب کاری ها را به گردن شیطان می اندازید

یکی از شاگردان مرحوم آقای بهجت رضوان الله تعلی علیه نقل می کرد: یک ‌بار پس از نماز، در بین راه مسجد و منزل بودیم که بنده خدایی به همراه ایشان آمد و با اصرار می گفت: که من می‌خواهم آدم بشوم ولی نمی‌شود، آقا فرمودند: چه کسی نمی گذارد؟ گفت: شیطان. حضرت استاد ناگهان با تغیّر به سوی او روی گردانیده و فرمودند: کو؟ کجاست؟ بنده خدا گفت کی؟ ایشان گفت: شیطان کو؟! تا دستش را بشکنم، کوش؟ و ادامه داد: مگر شیطان کاری ازش می‌آید؟ خودت نمی‌خواهی، خودت را درست کن!.

روی همین برخورد، یک مقدار توجّه کنیم! ما خودمان خراب می‌کنیم، و دنبال هواهای نفسانی می‌رویم و بعد خراب می‌شود. وقتی که خراب شد و آلوده شدیم، بنا می کنیم به پیداکردن یک شخص به نام شیطان که بندازیم گردنش، و یا می‌گوییم ما را خوب تربیت نکردند، ما را عقده‌ای بار آوردند، کمبود محبّت داشتیم. ممکن است بعضی از این‌ها درست باشد، ولی این‌طور هم نیست که ما هر خراب کاری کردیم بتوانیم بیندازیم گردن یک شخص یا یک گروهی و یا عده‌ای و یا محیط و وراثت و ... . البته همه آن‌ها بی‌تأثیر نیستند ولی این‌طور هم نیست که همه انحرافات ما را گردن بگیرند چرا که یک حقیقت و نعمت از طرف پروردگار عالم به نام اختیار و اراده تمام این توجیهات را خنثی می کند.

کس، دشمن من نیست منم دشمن خویش                         ای وای مــــن ودست مــن ودامـــن خویش

سیدنا الاستاد بارها می فرمودند: که ما مطالب را چه در نوشتجات چه در صحبت ها قبل از اینکه افراد مبتلی شوند، گفته و می گوییم اما ابدا توجهی نمی کنند و می روند و کار که خراب می شود می آیند تماس می گیرند وقت می خواهند که چنین شد و چنان شد!!

من آنچه شرط بلاغت بود با تو گفتم                            تو خواه پند گیر خواه ملال

اللهم صل علی محمد و آل محمد

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.