گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


دیدگاه علامه طهرانی دربارۀ مرحوم شیخ جعفر مجتهدی

مرحوم مبرور حاج جعفرآقاى مجتهدى رضوان‌اللـه‌علیه مردى بودند بزرگوار، شریف، أهل ولاء و بسیار ریاضت‌کشیده و با مرحوم حضرت آیت‌اللـه آقاسیّدعبدالکریم کشمیرى رحمة‌اللـه‌علیه مأنوس و مألوف بودند.

بسم الله الرحمن الرحیم

دیدگاه علاّمه طهرانی درباره مرحوم شیخ جعفر مجتهدى

منبع: کتاب نور مجرد تالیف: آیت‌الله سید محمد صادق حسینی طهرانی

مرحوم مبرور حاج جعفرآقاى مجتهدى رضوان‌اللـه‌علیه مردى بودند بزرگوار، شریف، أهل ولاء و بسیار ریاضت‌کشیده و با مرحوم حضرت آیت‌اللـه آقاسیّدعبدالکریم کشمیرى رحمة‌اللـه‌علیه مأنوس و مألوف بودند.

مرحوم آیت‌اللـه کشمیرى بسیار به حقیر إظهار لطف و محبّت مى‌نمودند و بنده نیز که به ایشان علاقه‌مند بوده و از ارتباطشان با آقاى مجتهدى خبر داشتم، مشتاقانه مترصّد فرصتى بودم تا از طریق آقاى کشمیرى، آقاى مجتهدى را زیارت کنم!

تا اینکه روزى حضرت علامه والد قدّس‌سرّه براى زیارت کریمه اهل‌بیت حضرت معصومه سلام‌اللـه‌علیها و سرکشى از ما و دروسمان به قم مشرّف شده و به حجره ما تشریف آوردند. ایشان بى‌هیچ مقدّمه‌اى شروع کردند به بیان اوصاف ظاهرى مرحوم مجتهدى و فرمودند: «مردى با محاسن و لباس بلند به نام آقاى حاج جعفرآقاى مجتهدى هستند که صوت داودى دارند و سابقا از آواز ایشان شیشه پنجره‌ها مى‌شکست و کراماتى از قبیل شفاى مریضان و غیرذلک دارند. آقاى مصطفوى کتابفروش در قم که از ارادتمندان به ایشان‌است به بیمارى صعب‌العلاجى مبتلا مى‌شوند و از آن رنج مى‌برند، روزى که آقاى مجتهدى از مقابل کتابفروشى ایشان عبور میکند، با دست اشاره کرده و آقاى مصطفوى را صدا زده و از سر تا پاى ایشان را دست مى‌کشند و مى‌گویند: خوبِ خوب مى‌شوى! و فى‌الحال سلامتى به آقاى مصطفوى برمیگردد، ولى آقاى مجتهدى استقلال دارند!»

و دیگر چیزى نفرمودند و این کلام آخر ایشان مانند آب سردى، آتش اشتیاق زیارت آقاى مجتهدى را در دل ما خاموش کرد و دیگر نیز موفّق به دیدار ایشان نشدیم.

توضیح اینکه: چون صیت شهرت و آوازه حضرت آقای حداد نجف‌أشرف و کربلاى معلّى را گرفت، راه منزل ایشان را براى بزرگان و کسانى‌که به مسائل عرفانى علاقه‌مند بودند باز کرد؛ از قبیل مرحوم آیت‌اللـه کشمیرى، مرحوم آیت‌اللـه حاج سیّدمصطفى خمینى و دیگران که مى‌آمدند و مسائل و مشکلات عرفانى خود را طرح مى‌کردند و از حضرت آقاى حدّاد جواب مى‌گرفتند.

مرحوم آقاى مجتهدى نیز که خود صاحب کرامات بودند، از این قافله مستثنى نبودند. روزى ایشان با مرحوم آیت‌اللـه کشمیرى خدمت حضرت آقای حداد مى‌رسند، حضرت آقاى حدّاد به آقاى مجتهدى رو مى‌کنند و مى‌فرمایند: «مراتب عالى‌ترى نیز هست! آیا حاضر مى‌شوید این کمالاتتان را از شما بگیرم و بهتر از آن را به شما بدهم؟» آقاى مجتهدى مى‌گویند: «آقا! اینها را با توسّل به أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام به دست آورده‌ام!» و با این کلام از پیشنهاد کریمانه و این تجارت مربحه، سرباز مى‌زنند.

و لذا حضرت علامه والد چون مسبوق به این جریان بودند، فرمودند: ایشان استقلال دارند! و این کلام حضرت علاّمه والد شاه‌کلیدى است براى سالکان و مشتاقان عالم معنى؛ زیرا اگر سالک در حجر تربیت استاد کامل قرار بگیرد، استاد این بصیرت را به او مى‌دهد که کمال و استغناى حقیقى را تنها توحید حضرت پروردگار براى او به ارمغان مى‌آورد. 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.