از حضرت صادق علیه السّلام وارد است که فرمود: روایت کرد براى من پدرم، از پدرش- که بر آن دو سلام باد- که مردى از اهل کوفه، نامه اى به محضر حضرت حسین بن علىّ نوشت بدین مضمون: اى سیّد من و آقاى من! مرا خبر ده که خیر دنیا و آخرت چیست؟
حَدَّثَنِى أَبِى عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ أَنَّ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ الْکُوفَة کَتَبَ إلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِىٍّ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ: یَا سَیِّدِى! أَخْبِرْنِى بِخَیْرِ الدُّنْیَا وَ الآخِرَه! فَکَتَبَ علیه السلام:
بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. أَمَّا بَعْدُ، فَإنَّ مَنْ طَلَبَ رِضَا اللَهِ بِسَخَطِ النَّاسِ کَفَاهُ اللَهُ أُمُورَ النَّاسِ؛ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَا النَّاسِ بِسَخَطِ اللَهِ وَکَلَهُ اللَهُ إلَى النَّاسِ؛ وَ السَّلَامُ. [1]
حضرت براى او چنین نوشتند: بسم الله الرّحمن الرّحیم. امّا بعد، کسیکه رضاى خدا را طلب کند، گرچه همراه با ناراحتى و غضب مردم باشد، خداوند او را از امور مردم کفایت مى کند. و کسیکه رضا و پسند مردم را طلب کند به غضب و سَخط خداوند، خداوند امور او را به مردم مى سپارد؛ و السّلام». [2]
پی نوشت ها:
[1] این روایت در کتاب «اختصاص» شیخ مفید در ص 225، از طبع حروفى وارد است، و مجلسى رضوان الله علیه در جلد دهم «بحار» کمپانى در احوالات حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام (ج 78، ص 126 از طبع حروفى) و در جلد پانزدهم کمپانى در باب اداء فرائض و اجتناب از محارم نقل کرده است
[2] لمعات الحسین علامه طهرانی، ص: 25