ارتباط عالمان ربانی با قرآن کریم بس عمیق و وثیق است و چیزی که آن را زیباتر و شیرین تر می نماید بجاآوردن آداب تعامل با این کتاب الهی است؛ در این میان ارتباط حضرت علامه طهرانی اعلی الله مقامه و برخورد ممتاز ایشان با این امانت نبوی جای دقت و توجه دارد که در ادامه به آن پرداخته شده است
بسم الله الرحمن الرحیم
سیرۀ علّامه طهرانی در ارتباط با قرآن و آداب آن
منبع: کتاب نور مجرد ج 2 ص 344
فرزند ارشد ایشان در اینباره می نویسد: علامۀ والد رضوان الله علیه با قرآن کریم ارتباط و انس عجیبی داشتند و حقّاً با قرآن عشق بازی می نمودند؛ در نمازها مفصّل قرآن می خواندند و آیات آن را با حال خاصّی تلاوت می فرمود که بر اعماق جان و دل انسان می نشت.
جدای از آن، هر روز صبح در منزل حدود سه ربع ساعت تا یک ساعت با صدای بلند قرآن تلاوت میکردند و بعد از آن، قرآن در مقابلشان باز بود و شروع می نمودند به تدبّر و تفکّر در آیات قرآن و گاهی این حالت ایشان تا یک یا دو ساعت طول می کشید که غرق در تفکّر در آیات قرآن بودند. گاهی نیز پیش از ظهر یا عصر می دیدیم مشغول قرائت بودند یا قرآن باز است و ایشان در سکوت فرورفته و در آیات مبارکه تأمّل می کنند.
اینها همه غیر از قرآنی بود که از حفظ در تعقیب نمازها و هنگام بیدارشدن و هنگام خواب می خواندند که از میزان دقیقش ما اطّلاع نداشتیم.
نسبت به قرآن کریم احترام زائدالوصفی بجا می آوردند. در هنگام خواندن قرآن مقیّد بودند که قبا در تن داشته و با عمامه باشند و گاهی عبا نیز می انداختند و با کمال ادب و احترام رو به قبله می نشستند و قرآن را حتما روی رحل قرار داده و تلاوت می کردند. به شاگردانشان نیز سفارش می فرمودند که در قرائت قرآن از رحل استفاده کنند و در منزل تعدادی رحل داشته باشند تا وقتی جلسات سلوکی که در آن قرآن قرائت می شود در منزلشان برگزار می شود برای هر نفر یک رحل موجود باشد.
می فرمودند: در عالم تکوین هیچ چیزی عدل قرآن کریم که کتاب الهی و متّحد با حقیقت و باطن رسول خدا و ائمّه علیهم السّلام است نمی باشد و در عالم تشریع نیز باید مراعات نموده و عظمت و مکانت قرآن را حفظ نمود و هیچ چیزی را نباید قرین قرآن قرار داد.
گاهی در جلسات برخی روی رحل ابتدا مفاتیح را می گذاشتند و روی آن قرآن را قرار می دادند و با هم آن را می آوردند، ایشان فورا تذکّر می دادند و می فرمودند: مفاتیح را با قرآن قرین نکنید. رحل مختصّ قرآن است و نباید مفاتیح را روی رحل گذاشت.
یا گاهی برخی قرآن و مفاتیح را با هم روی هم می گذاشتند و می آوردند. ایشان می فرمودند: قرآن و مفاتیح را نباید در کنار هم گذاشته و یکسان قرار داد؛ قرآن را اوّل جدا بیاورید و مفاتیح را هم جدا بیاورید.
در منزل جایگاه قرآن را بالاترین و شریف ترین نقطه قرار می دادند. همیشه یک جلد قرآن کریم با یک رحل روی منبر می گذاشتند. چون منبر را بسیار شریف و محترم می دانستند و می فرمودند: منبر رسول خدا یادآور خطبه های آن حضرت و حضرت أمیرالمؤمنین صلوات الله علیهما است و فقط اهل علم، آن هم با آدابی خاصّ، مُجازند بر این منبر تکیه زنند.
اگر رحل و قرآن را می خواستیم جائی غیر از روی منبر قرار دهیم می فرمودند: آن را در محترم ترین نقطه بگذارید. مثلاً اگر دو میز بود که یکی در پائین اطاق و دیگری در بالای آن قرار داشت قرآن را روی آن میزی می گذاشتیم که بالای اطلاق قرار داشت.
اگر بنا بود چند جلد قرآن در کتابخانه گذاشته شود، آن را در بالاترین طبقۀ کتابخانه و به شکلی کاملاً منظّم و محترمانه می چیدند و روا نمی دانستند که چیزی بالاتر از قرآن نهاده شود.
می فرمودند: در جلسات وقتی می خواهید قرآن توزیع کنید بیش از چهار پنج جلد قرآن روی هم نگذارید. قرآنها را به تعداد کم و با احترام بلند کنید و به حاضرین در جلسه بدهید.
فتوای شریفشان بر این بود که در هنگام قرائت قرآن به احترام قرآن سکوت واجب است. لذا می فرمودند: در مجالسی که قرآن خوانده می شود مانند مجالس ختم، پذیرایی کردن اصلاً صحیح نیست و باید همه به احترام قرآن کاملا سکوت کنند و پس از اتمام قرائت قرآن پذیرایی شود و دوباره پس از اتمام پذیرایی اگر خواستند قرآن تلاوت کنند. در مجالسی که تحت نظر ایشان برگزار می شد این معنا کاملاً رعایت می گشت.
... به جهت رعایت شأن کتاب الهی، ضمیمه کردن هر گونه مطلبی به قرآن کریم را خطا می شمردند. در اوائل امر، خود ایشان اسماء فرزندان خود و تاریخ ولادتشان را در صفحۀ کنار جلد قرآنی نفیس یادداشت فرموده بودند و این کار از باب تیمّن و تبرّک بود که میان بسیاری از علمای سابقین هم متداول بوده است. امّا بعدها حتّی از این مقدار ضمیمه شدن چیزی به قرآن کریم و قرین شدن آن با کتاب الهی اجتناب می ورزیدند و اسامی کودکان نورسیده را در جُنگ شخصی خود مرقوم می فرمودند.
... در همین راستا از تکّه تکّه کردن قرآن کریم و استفادۀ از آن در مجالس ختم به شدّت ناراضی بوده و آن را حرام و هتک حرمت قرآن کریم می شمردند و در مجالس ختمی که تحت نظر ایشان در منازل برگزار می شد امر می فرمودند تعدا معتنابهی قرآن کامل تهیّه می شد و هر کس از روی قرآن کامل از هر جا که می خواست می خواند.
... می فرمودند: باید در صحبت کردن و نوع تعابیر دقّت نمود تا مبادا کلامی بکار بریم که با احترام و ادب نسبت به کلام الهی منافات داشته باشد.
همچنین می فرمودند: قرآن باید با زیباترین و نفیس ترین شکل و با بهترین کاغذ طبع شود و خطّش زیبا و درشت و رنگ کاغذ آن زرد یا مانند آن باشد که چشم را در هنگام تلاوت اذیّت نکند و در عین حال باید ساده و بی نقش و نگار باشد. طبع قرآن با کاغذ یا جلد غیرمرغوب منافی احترام این کتاب الهی است ولی خارج نمودن آن از سادگی و بی آلایشی نیز مدّنظر شرع مقدّس نیست.
روی همین جهت قرآنهای با جلد سبز که در مدینۀ منوّره با خطّ عثمان طه (با عنوان مصحف مدینۀ منوّره) طبع می شد و در آن، میان زیبایی و نفاست با سادگی جمع شده بود مورد علاقه ایشان بود.
از دیگر نکاتی که در این طبع قرآن کریم مراعات شده و از امتیازات آن محسوب می شود و علّامه والد رضوان الله علیه نیز بسیار از آن خشنود بودند، تبعیّت دقیق و کامل از رسم الخطّ مصحف عثمانی بود که در شکل کتابت حروف و زیاده و نقیصۀ آن تطابق کامل مراعات گشته و از طریقه قدما که تحفّظ بر رسم الخطّ اوّلیۀ قرآن کریم است تخطّی نورزیده است.
نسبت به صحیح خواندن قرآن نیز بسیار حسّاس بودند و به مجرّد اینکه می دیدند کسی آیه ای را اشتباه می خواند تذکّر می دادند. حتی اگر کسی از شاگردانشان بالای منبر بود و آیه ای را سهواً اشتباه قرائت می کرد، از همان پایین منبر و انتهای مجلس با صدای بلند آیه را بطور صحیح تلاوت می نمودند تا اصلاح شود. و نسبت به دیگر خطبا و منبریان نیز دقّت می کردند و اگر می دیدند که کسی در منبرهایش قرآن را اشتباه می خواند دیگر وی را دعوت نمی کردند.
بقدری بر این مساله تأکید داشتند که اگر خطیبی در منبر آیه ای را اشتباه می خواند بعد از منبر امر می فرمودند که این قسمت از منبر از روی نوار ضبط صوت پاک شود تا اثری از آن باقی نماند.
و نیز می فرمودند: مؤمن باید دائماً قرآنش را در جیبش داشته باشد و همیشه در محضر کتاب خدا باشد و در هر فرصت و مجالی که می یابد به قرائت آن مشغول شده و از فرصت و وقت خود به بهترین شکل استفاده نماید. خود ایشان نیز همیشه در جیبشان یک جلد قرآن جیبی کوچک داشتند که هم جهت تبرّک بود و هم در هر فرصتی مراجعه و قرائت می نمودند.
... تاکید بسیاری بر مسألۀ حفظ قرآن داشتند. خود ایشان تقریباً کلّ قرآن را از حفظ بودند و هر آیه ای را که می خواندیم ادامۀ آیه و آیات بعد را از بر قرائت می فرمودند، ولی اگر می خواستند یک سورۀ کامل را بخوانند، دورکردن و مراجعه لازم داشت.
... در کنار حفظ قرآن کریم به مطالعۀ تفاسیر نیز بسیار تشویق می کردند. برای سالهای اوّل طلبگی تفاسیر فارسی مثل منهج الصّادقین و تفسیر شیخ ابوالفتوح رازی را سفارش می کردند و به برخی از غیر طلّاب هم تفسیر منهج را معرّفی می نمودند. به تفسیر المیزان نیز برای سطوح بالاتر عنایت خاصّی داشتند و بارهای می فرمودند: تفسیری مانند تفسیر المیزان تا به حال نوشته نشده است.
به تفاسیر دیگر نیز مثل برهان، نورالثقلین، مجمع البیان، کشّاف، بیضاوی، حواشی شیخ زاده و شهاب بر بیضاوی، روح المعانی، روح البیان عنایت داشتند و خودشان بر مطالعۀ تفسیر مداومت داشتند و می فرمودند: طلبه ای که دروسش به پایان رسیده است باید دوره های زیادی از تفسیر را از بدء تا ختم مطالعه نموده باشد.