گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


حکایات (زهد و بى اعتنائى مرحوم کمپانی نسبت به زخارف دنیویّه‏)

یکى از سروران و دوستان حقیر که فعلًا از علماى نجف أشرف هستند: جناب الآیة الحجّة آقاى حاج سیّد محمّد رضاى خلخالى أدام الله برکاته براى حقیر نقل کردند که: من روزى در بازار حُوَیْش مى‏رفتم؛ و دیدم آقاى حاج شیخ محمّد حسین در وسط کوچه، خم شده است؛ و پیازها را جمع مى‏ کند؛ و پیوسته با خود مى ‏خندد.

من جلو رفتم، و سلام کردم، و با ایشان کمک کردم تا پیازها را جمع نمودیم. آنگاه آنها را در گوشه قبایش گرفت؛ و به منزل روانه شد. من عرض کردم: حضرت آیة الله معلوم بود که پیازها از گوشه قباى شما ریخته است؛ ولى براى من خنده شما نامفهوم ماند!

 

 

آن مرحوم فرمود: من وقتى وارد نجف شدم، در سنّ جوانى براى تحصیل؛ آن‏قدر مترفّه بودم؛ و لباس عالى داشتم، و انگشترى و تسبیح قیمتى داشتم؛ که روزى در مقابل ضریح مطهّر حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام که مؤدَّب ایستاده بودم؛ و مشغول زیارت بودم؛ بند تسبیح من پاره شد؛ و دانه ‏هاى آن به روى زمین حرم ریخت.

 

 

این تسبیح قیمتى بود، بطورى که هر دانه از دانه ‏هاى آن یک دینار أرزش داشت؛ و عزّت نفس، و یا خودخواهى به من إجازه نداد، تا خم شوم، و دانه‏ ها را جمع کنم. و این معنى براى من غیر قابل تحمّل بود؛ فلهذا از تسبیح صرف نظر نمودم.

 

 

امروز به دکّان بقّالى رفتم؛ و قدرى پیاز خریدم؛ و در گوشه قباى خود ریختم؛ و أطراف آن را با دست گرفتم، تا به منزل برم. در همین جا که سر چهار راه بود؛ و در میان جمعیّت مردم، قبا از دست من یله شد؛ و پیازها به روى زمین ریخت. من خم شدم؛ و پیازها را جمع کردم و أبداً براى من این مسئله مشکل نبود، بلکه بسیار آسان و قابل تحمّل بود. و علّت خنده من آن بود که: در همان وقت من به یاد دوران جوانى و پاره شدن تسبیح قیمتى که أرزش هر دانه‏ اش یک دینار بود افتادم؛ که آن روز از آن تسبیح که یکصد دینار قیمت داشت گذشتم؛ و براى من جمع ‏آورى آن مشکل بود.

و للّه الحمد و له الشّکر که امروز جمع‏ آورى پیازهاى ریخته از گوشه قبا بر روى زمین، براى من سنگین نیست؛ و بسیار آسان و قابل تحمّل است. فلهذا شاد و مسرور شدم؛ و خنده من براى مسرّت نفس من، با تداعى آن عمل گذشته بود (توحید علمى و عینى، ص: 29)

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.