گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زهد» ثبت شده است

حکایات (راه نجات در دنیا زهد است)

سلمان فارسى حاکم مدائن بود؛ و با اینکه حاکم بود، وارد در مدائن شد ولى در دارالحکومه نرفت، رفت در یکى از همین منزل‏هاى معمولى، فلاکس و پوست ‏تختش را انداخت و یک دیزى داشت و یک دانه رَکوه: یعنى آفتابه؛ تمام سرمایه سلمان فارسى علمش بود که در سینه اش بود و مثل ما احتیاج به کتاب و کتابخانه که نداشت، او علمش را

حکایات (زهد و بى اعتنائى مرحوم کمپانی نسبت به زخارف دنیویّه‏)

یکى از سروران و دوستان حقیر که فعلًا از علماى نجف أشرف هستند: جناب الآیة الحجّة آقاى حاج سیّد محمّد رضاى خلخالى أدام الله برکاته براى حقیر نقل کردند که: من روزى در بازار حُوَیْش مى‏رفتم؛ و دیدم آقاى حاج شیخ محمّد حسین در وسط کوچه، خم شده است؛ و پیازها را جمع مى‏ کند؛ و پیوسته با خود مى ‏خندد.

نفحات الاُنس (شخصیّت مرحوم حاج شیخ محمّد تقی آملی ره)

عارف کامل مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند: مرحوم آقا شیخ محمّد تقىّ آملى از علماى برجسته طهران و از طراز اوّل بودند، چه از نقطه نظر فقاهت و چه از نقطه نظر اخلاق و معارف. تدریس فقه و فلسفه مى ‏نمودند، «منظومه سبزوارى» و «أسفار» را تدریس مى‏ کردند؛ 

آقا شیخ زین العابدین مرندى‏ و شدّت زهد ایشان در نقل علّامه طهرانی

مرحوم حداد اعلی الله مقامه الشریف می فرمودند: من تا به حال از آقا شیخ هادى شیخ زین العابدین‏ (مرندی) تقلید می کردم، و از این به بعد از او (سیّدالطّائفتین علّامه آقای حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی) تقلید می کنم! در ادامه حکایاتی از شدت زهد و ورع مرحوم آقا شیخ زین العابدین مرندی به نقل از مرحوم علّامه طهرانی ذکر می گردد

نفحات الاُنس (عدم قبول سیّد احمد کربلائی، مقام مرجعیّت شیعیان را)

عارف کامل حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند:

و امّا راجع به علم و فقاهت، و تضلّع در علوم رسمى همین بس که: در سنّ حدود چهل سالگى او (مرحوم حاج سید احمد کربلائی استاد عرفان مرحوم قاضی) را نامزد براى مرجعیّت شیعیان نمودند؛ و همه متّفقاً او را به نبوغ علمى و تقواى روحى قبول داشتند؛ ولى معذلک خود او حاضر نشد؛ نه فتوى دهد و نه رساله بنویسد و حتّى از نماز جماعت هم در ملا عام، همچون استاد قاضى و استاد علّامه طباطبائى رضوان الله تعالى علیهم أجمعین خوددارى کرد. (توحید علمى و عینى، ص: 23)

یک سینه سُخن (دِل را دِه نکنیم)

حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی:

استاد ما حضرت علّامه طهرانی رحمة الله علیه این شعر را زیاد می خواندند:

دِه بود آن نه دل که اندر وی *** گاو و خر باشد و ضیاع و عقار.

یکبار شخصی از ارادتمندان مرحوم آقا با یک حال زائدالوصفی به ایشان عرض کرد: آقا ما یک منزلی در فلان جا تهیّه کردیم، بلافاصله مرحوم علّامه فرمودند: مؤمن که نباید از خرید منزل اینقدر مسرور باشد، مؤمن باید فکر خدا باشد، حالا یک منزل پیدا می شود می خرد. دلت نرود دنبال منزل، آن دیگر دِه می شود، دل نیست، دل بایستی سراغ خدا برود، فرمودند: أنتَ مَعَ مَن أحبَبتَ.