گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


پرسش و پاسخ (زیارت - احکام زنان)

به نام خدا سلام علیکم 2 سوال از حضور شریفتان داشتم: 1_آیا این درست است که اگر توفیق زیارت بزرگی نصیب کسی نمیشود یعنی ایشان آن شخص را به حضور نطلبیده اند؟ 2_ معنای کراهت خواندن بیش از هفت آیه برای زن ... پاسخ از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی 

به نام خدا سلام علیکم 2 سوال از حضور شریفتان داشتم: 1_آیا این درست است که اگر توفیق زیارت بزرگی نصیب کسی نمیشود یعنی ایشان آن شخص را به حضور نطلبیده اند؟ چه چیز باعث این سلب توفیق میشود؟چرا مثلا ممکن است شخصی چندین بار به زیارت امام رضا یا سیدالشهدا علیهما السلام مشرف شود اما شخص دیگری علیرغم تلاشهایش حتی یک بار هم این توفیق نصیبش نشود؟ 2_ آیا این که در ایامی که بانوان دارای عذر شرعی هستند خواندن بیش از هفت آیه از قرآن کراهت دارد به این معنی است که ادامه آیات را میتواند با کمی مکث و " بسم الله.." دیگری بخواند؟ با تشکر

پاسخ از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

هو العلیم، علیکم السلام و رحمة الله

مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند: در شروع هر کاری همیشه از ذکر مبارک بسم الله الرحمن الرحیم استفاده کنید و هیچ کلامی را مانند ترجمه یا بسمه تعالی و غیره را جایگزین نکنید که هیچ چیزی جایگزین این ذکر نیست و سیره الهی و معصومین فقط و فقط بر گفتن بسم الله بوده است و از اینکه برخی کلمات دیگری را بکار می بردند گله مند بودند.

جواب سوال اول: اولیای الهی مظهر رحمت و ابواب الهی هستند و از جانب آنها همه اش دعوت و رحمت و عنایت و لطف و مهربانی است حال یا به صورت عام و یا به صورت خاص. ازمه حجت و وساطت در فیض کرامت و عنایت و محبت است نمی شود شخصی حجت خدا بر مردم و واسطه فیض و رحمت در عالم امکان باشد، آنگاه در را به روی مردم ببندد؛ پس از جانب ایشان همیشه دعوت است بلکه بالاتر از آن.

اگر مجنون دل شوریده ای داشت

دل لیلی از آن شوریده تر بی

اصلا مگر این درب بسته شدنی است؟ به عبارت دیگر بسته بودن طریق با حقیقت امامت و ولایت در تضاد است و انکار امام علیه السلام هم، انکار توحید است.

هر که خواهد گو بیا هر چه خواهد گو بگو             کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست

بنابراین نسبت دادن عدم طلب و عدم رحمت و عدم پذیرش به حقیقت کرم و منبع کرامت و شخص کریم، جفاست.

امام معصوم علیه السلام حکم اکسیژن و آب حیات را برای تمام عالم خلقت دارد و لازمه ی این حقیقت در دسترس بودن وی است هم در ظاهر و هم در باطن.

حتی در زمان غیبت هم امر چنین است امام زمان علیه السلام حاضر و ناظر است اما ظاهر نیست لازمه ی امامت حضور است نه ظهور.

از طرفی رفتن به زیارت امام معصوم علیه السلام از اوجب واجبات است که در روایات هم بدان تصریح شده است و حقیر این مساله را در سلسله مقالات احترام حرم بیان کرده ام که انشاالله مراجعه می نمایید

اما اینکه گاهی انسان توفیق به خدمت و حضور و زیارت معصومین علیه السلام را پیدا نمی کند ممکن است چند وجه داشته باشد:

اول: گاهی انگیزه کافی وجود ندارد و آنطور که باید در این مسیر بذل همت نکرده ایم اگر بدانیم که زیارت امام معصوم یعنی چه و اینکه از نان شب هم واجبتر است، آنوقت طور دیگری برنامه ریزی می کنیم

دوم: گاهی این سلب توفیق بخاطر خطاها و معاصی و گناهانی است که انسان مرتکب شده است همانطور که در روایات و ادعیه بسیار وارد است که از آثار گناهان این است که باعث می شود توفیق انجام عبادات از انسان سلب شود.

هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست         ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

سوم : گاهی ممکن است اسباب ظاهری مانند نبود امکانات اقتصادی، علت برای این امر باشد که در اینباره باید دانست که این برای کسی است که نهایت همت را داشته و در دل عشق و میل در حد نهایت است اما به حسب ظاهر توفیق زیارت حاصل نشده است؛ این دیگر از تحت اراده انسان خارج است و قطعا اراده ای بالاتر از همه بر اساس مصلحت بر آن حاکم است. اینجا مقام امتحان و صبر و تسلیم و رضاست.

میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق          ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست

چهارم : زیارت یک امر و سفر باطنی است که ظاهر، فقط یکی از مقدمات برای اوست که امور دیگری می تواند عینا جایگزین آن باشد و همان اثر را برآورده سازد لذا فرموده اند: در سفر روحانی بُعد منزل شرط نیست

در روایات داریم که امام صادق علیه السلام به کسانی که تمکن مالی برای سفر به کربلا را نداشتند می فرمودند: غسل زیارت کنید بر بالای بامی بروید و رو به قبله بر حضرت سیدالشهدا علیه السلام سلام کنید و نماز زیارت بخوانید و این زیارت شما محسوب می شود یا خواندن زیارت عاشورا و نماز زیارت بعد از آن همان ثواب را دارد یا اینکه در طهران به زیارت مرقد مطهر آقا سیدالکریم حضرت عبد العظیم حسنی مشرف بشوید.

در روایت است که من زار عبدالعظیم بری کمن زار الحسین علیه السلام بکربلا

چو دسترسم نیست که بوسم آن پا را          به هر کجا که نهی پا بوسم آنجا را

در روایت است که ثواب زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها عین زیارت امام رضا علیه السلام است یا زیارت امام رضا علیه السلام در ماه رجب معادل ثواب زیارت چند حج و عمره است

در روایات ما و بر اساس شهود ثابت است که حتی مثلا صدقه در بعضی از احوال بسیار بهتر است از رفتن حتی به حج البته حج مستحبی

این نکته را هم باید عرض کنم اینکه گفته می شود فلان عمل ثواب زیارت و حج و غیره را دارد به عنوان بدل نیست بلکه عین آن بلکه بالاتر است.

گاهی خدمت به والدین ثوابی دارد که هزار حج و عمره و زیارت کربلا ندارد.

اویس قرنی، تمام آن مقامات را از آنجایی بدست آورد که خواست مادر و امر او را بر توفیق ظاهری زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله ترجیح داد.

آری: باید توجه داشته باشیم مهمتر از زیارت تسلیم به امر و دستور اولیای الهی است.

یکبار شخصی خدمت سیدنا الاستاد رسید و عرض کرد که قصد حج دارم مرحوم آقا پولش را گرفتند و فرمودند: آقا حج شما قبول شد. بعد آن وجه را به کسی که دادند که نیازمند بود.

ثواب نماز و روزه و حج قبول آنکس راست      که خاک میکده عشق را زیارت کرد

حال کسی که واقعا از طریق زیارت به دنبال کسب قرب الهی و بدست آوردن انوار ملکوتیه است دیگر برایش چه فرقی می کند که در کدام مکان باشد آیا شکل در و دیوار و شهر و مکان باید برای ما موثر باشد یا آن حقیقت ولایی و توحیدی؟

گر به مسجد کشدم زاهد و در دیر کشیش         چه تفاوت کند این خانه و آن خانه از اوست

مگر مرحوم قاضی علیه الرحمة به شاگردشان مرحوم سید حسن مسقطی رضوان الله تعالی علیه که از اولیای الهی بود که ایشان را از نجف تبعید کردند و او هم نمی توانست از نجف و محضر مرحوم قاضی دل بکند، نفرمودند: خداوند با تست، و تو را در هر جا که باشى رهبرى میکند، و به مطلوب غائى و نهایت راه سلوک و اعلى ذِروه از قلّه توحید و معرفت مى‏رساند.

سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی می فرمودند: وقتی به نجف رفته بودم برای همیشه رفته بودم و حتی احتمال برگشت به طهران برایم ناگوار و سخت بود بطوریکه از کوفتن کوهها بر سرم سنگین‏تر بود و یکسر موى بدنِ بنده هم راضى به بازگشت به طهران نبود؛ چون نجف را موطن اصلى و دائمى گرفته و براى اقامه مادام العمر بساط خود را گسترده، و خانه ملکى هم خریداری کرده بودم، و با چه خون دلها قدرى آرام گرفته و با خیال جمع قصد ماندن داشتیم؛ اما یکروز عصر که در معیت مرحوم حداد در حرم مطهّر أمیر المؤمنین علیه السّلام مشغول بودیم، حضرت آقا فرمودند: مثل اینکه حضرت ثواب این زیارت شما را بازگشت به ایران و استفاده از حضور حضرت آیة الله حاج شیخ محمّد جواد انصارى همدانى قرار داده‏اند. وقتى به ایران رفتى، اوّل خدمت ایشان برو؛ و کاملًا در تحت تعلیم و تربیت ایشان قرار بگیر!

عرض کردم: در صورتیکه ایشان امر به توقّف در ایران بنمایند، در آنصورت دورى و جدائى از شما مشکل است!

فرمودند: هر کجاى عالم باشى ما با توایم. رفاقت و پیوند ما طورى به هم زده شده که قابل انفکاک نیست. نترس! باکى نداشته باش! اگر در مغرب دنیا باشى و یا در مشرق دنیا، نزد ما مى‏باشى! سپس فرمودند:

گر در یمنى چو با منى پیش منى       ور پیش منى چو بى منى در یمنى‏

پنجم : کسانی که بر اساس توحید بر سر یک سفره نشسته اند هر کدام از این افراد هر آنچه را کسب می کند عینا نصیب دیگران هم می شود و اصلا نیازی هم نیست به آن رفیق و برادر سلوکی گفت التماس دعا ابدا لازم نیست بلکه همینکه او رفته و نوری را کسب کرد، چون نفوس بر سفره توحید و ولایت همه مانند یک ظرف هستند هرچه در قلب آن فرد آمده در قلب همه رفقا دیگران از دوستان سلوکی او هم آمده است. این را می گویند اتحاد در ظروف و نفوس بر اثر نشستن سر سفره توحید و معرفت و الله.

در زمان سیدناالاستاد حضرت علامه وقتی یکی از رفقا به حج مشرف می شد کأن همه مشرف شده اند به یاد دارم یکبار همراه ایشان به دیدن یکی از رفقا رفته بودیم که تازه از سفر حج برگشته بود حال مرحوم آقا طوری بود که انگار خودشان رفته اند بعد فرمودند: وقتی یک رفیق از میان رفقای سلوکی و معرفتی که همگی در راه خدا هستند به این سفرها می رود مثل این است که همگی رفته اند فقط حمّالی و زحمتش برای او بوده ولی هرچی کسب کرده برای همه است.

حال چرا او می رود من نمی روم؟، دیگر این دست خداست  که اگر ما در این زیارات به دنبال حقیقت توحید و ولایت هستیم آنچه را که در آنجا بخواهند به ما دهند در حال تسلیم و رضای به مقدرات الهی در خانه خودمان هم گیرمان می آید مانند اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: بهترین حالت زن و نزدیکترین حالش به خدا آنوقتی است که در خانه باشد و اصلا مسجد او همان اطاق اوست آیا با این مطلب دیگر بهانه ای باقی می ماند که زن بلند شود و به مسجد برود؟

ششم : کسانی که تمکن مالی دارند رفتن به زیارت برای آنها واجب است و خیلی وقت ها یکی از جهات وجوب رفتن برای آنها برای این است که در این راه تعلقات مادی خود را از دست بدهند حال کسی که مالی ندارد از این امر معاف است نه به این معنا که نیازی به رفتن نیست بلکه از این جهت حالا که خدا نخواسته است تکلیفی بر او نیست و آن آثار در شهر و دیارش هم به او می رسد.

مرحوم علامه و مرحوم حداد رحمة الله علیهما می فرمودند: بسیاری از این زیارت ها و سفرهای معنوی که افراد می روند از حضوض نفسانی و بهره های نفس است یعنی لذت نفس است نهایت یک لذت معنوی و برای خدا نیست.

لذا حضرت آقای حداد به کسی که زیاد به این سفرها می رفت فرموده بودند: تو همه اش مکه می روی کربلا می روی مشهد می روی پس کی به سوی خدا می روی؟!!

عاشق آن نیست که هر دم طلب یار کند         اشق آنست که دل را حرم یار کند

جواب سوال دوم: کراهت بیش از هفت آیه برای زن حایض به این است که این قرائت برای او عُرفا در یک مجلس صدق کند و با این مکث و قدری تامل کردن نمی شود گفت که دو مجلس است بلکه همان یک مجلس است پس کراهت به قوت خود باقیست. 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.