در مورد محل دفن حضرت زینب سلام الله علیها سه قول هست که هر کدام طرفدارانی دارد، حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی در مقاله حاضر ضمن بیان دیدگاه استاد علامه طهرانی رحمة الله علیه به بررسی تاریخی این امر پرداختند
بسم الله الرحمن الرحیم
نشانی از کوی صبر (کلامی درباردهٔ مَدفن حضرت زینب سلام الله علیها)
منبع: سلسله مقالات تالیف حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
بعد از وفات ، تـربـت مـا در زمیـن مجـوى در سینههاى مردم عارف مزار ماست
السلام علی قلب زینب الصبور و لسانها الشکور التی ناصرة الحسین فی جهاده وشریکة الحسین فی تحمل البلائه یاصابرة علی النوائب یا شاکرة علی المصائب.
در مورد محل دفن حضرت زینب سلام الله علیها سه قول هست که هر کدام طرفدارانی دارد:
1.مدینه
از میان کسانی که معتقدند این بانوی گرامی در مدینه مدفون است، می توان مرحوم بیرجندی مؤلف کتاب کبریت الاحمر، عباسقلی خان سپهر مؤلف کتاب الطراز المذهب (الطراز المذهب، ص 485)، که در تکمیل «ناسخ التواریخ» بوده ویک جلد آن مربوط به حضرت زینب علیها السلام است و مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعه (اعیان الشیعه، سید محسن امین، چاپ بیروت، 10 جلدی، ج 7، صص 137- 141) را نام برد.
طبق این نظریه، حضرت زینب سلام الله علیها بعد از واقعه کربلا به مدینه آمد و پس از ورود به مدینه پیوسته عزادار و گریان بود تا این که پس از یک سال و نیم در همان مدینه از دنیا رفت و در همان جا دفن شد. اکنون از قبر آن بانوی محترمه، اثری در دست نیست. این قول را عالم بزرگوار سید محسن امین اختیار کرده و از اقوال دیگر معتبرتر می داند.
او معتقد است که حضرت زینب سلام الله علیها در مدینه دفن شده است و براى این مطلب دلیل مىآورد که: بازگشت حضرت زینب علیها السلام پس از فاجعه کربلا به مدینه، قطعى و مسلم است اما خروج مجدد او از این شهر ثابت نشده است، بنابراین باید گفت: در مدینه وفات یافته و در همانجا دفن شده است، گرچه تاریخ وفات و محل دفنش دقیقا روشن نباشد.
هرچند که مقام علمی و تحقیقات و مطالعات ارزنده تاریخی علامه امین بر اهل فضل و مطالعه پوشیده نیست اما برخی از صاحب نظران، نظریه وی در این خصوص را نمی پذیرند و معتقدند که: این دلیل در واقع نوعى استصحاب است که مرحوم امین به آن استناد کرده است که البته در موضوع بحث ما کافی و قانع کننده نیست، چرا که باید گفت: گرچه دفن حضرت زینب علیها السلام در مدینه (بقیع) یک امر ممکن و کاملا طبیعى است زیرا قبر برادرش امام حسن علیه السلام و بسیارى از بزرگان بنى هاشم در این قبرستان قراردارد که خصوصیات و تفصیل آنها در کتب مربوط بیان شده است، اما باید توجه داشت که اگر او در این قبرستان دفن شده بود، طبعا قبرش با توجه به شخصیت و عظمت مقامش مشخص مى شد. در حالى که در هیچ یک از کتب مربوط به تاریخ مدینه و مزارات این شهر نامى از محل قبر او به میان نیامده است، با این که نام زنانى همچون «ام البنین» که در بقیع دفن شدهاند در کتابهایى مانند وفاء الوفاء منعکس شده است.
به عنوان مثال مسعودی در شرح حال امام حسن مجتبی علیه السلام مینویسد: «حسن بن علی در کنار قبر مادرش فاطمه علیها السلام به خاک سپرده شد و در این قبرستان تا این زمان سنگی است که نام مادرش روی آن نوشته شد است. (التنبیه و الاشراف، ص 260)
بنابران اگر قبر حضرت زینب علیها السلام در این قبرستان قرار داشت، نام او هم حداقل تا زمان مسعودی روی قبر نوشته می شد. چنانکه قبر همسرش عبدالله بن جعفر در همان قبرستان مشخص است، بنابراین چگونه ممکن است قبر حضرت زینب در بقیع باشد، اما هیچ نشانی از آن نباشد، و در هیچ تاریخی یاد نشده باشد؟
از طرف دیگر موضوعات تاریخی جای إعمال استصحاب نیست که بگوییم: بازگشت حضرت زینب علیها السلام به مدینه قطعی است، اما خروج او از این شهر ثابت نشده است، پس در همان شهر و همانجا به خاک سپرده شده است. (مرقد العقیله زینب، محمد حسنین السابقی، ص 103 (
نتیجه: این قول در نهایت ضعف است از این روی چندان قائل معتبری ندارد.
2. شام
قائلین به این قول کثیرند و بزرگانی چون مرحوم حاج شیخ عباس قمی به نقل از استاد خودش مرحوم محدث نوری (هدیة الزائرین و بهجة الناظرین، حاج شیخ عباس قمی، ص 353 (محمد حسن خان در خیرات حسان) خیرات حسان، محمد حسن خان، سنه 1304ه.، ج 2، ص 29 (، سید حسن صدر در نزهة اهل الحرمین( نزهة اهل الحرمین، السید حسن الصدر، ط مطبعة سرفراز الملیة فی لکنهو الهند، 1354ه. ص 39 ) و محقق و نویسنده بزرگ، محمد حسنین سابقی در کتاب مرقد العقیله زینب علیها السلام احتمال شام را تقویت کردهاند. محقق اخیر با روشی عالمانه احتمال مصر را رد کرده و با قرائن و شواهدی اثبات کرده است که حضرت زینب کبری علیها السلام در شام دفن شده است
بر اساس روایات حضرت زینب سلام الله علیها پس از ورود به مدینه، در مجالس و محافل سخن می گفت و مظالم و جنایات یزیدیان را بازگو می کرد. فرماندار مدینه ماجرا را به یزید نوشت و او دستور داد زینب را مخیّر سازند تا هر شهری که می خواهد (غیر از مکه و مدینه) برود. حضرت زینب به شام رفت و در آن جا اقامت کرد و پس از چندی در همان جا از دنیا رفت.
علاوه طرفداران این نظریه مى گویند: در مدینه قحطى و دست تنگى شدیدى به وجود آمد. عبدالله جعفر تصمیم گرفت با همسر خود حضرت زینب علیها السلام به شام که مقدارى زمین زراعتى داشت سفرکند. پس از مسافرت به شام حضرت زینب علیها السلام در همانجا درگذشت (خیرات حسان، محمد حسن خان، ص 29، هدیة الزائرین و بهجة الناظرین، حاج شیخ عباس قمی، ص 353; نزهة اهل الحرمین، سید حسن صدر، ص 39)
اما در نقد و بررسی این نظریه باید گفت: اینکه گفته شده است که عبدالله بن جعفر در حومه دمشق مزرعه و قریه داشته و همراه همسرش جهت سرکشى یا بهره بردارى از آنها رفته بوده و در این سفر حضرت زینب علیها السلام درگذشته است مطلب بى اساسى است. در هیچ یک از کتب تاریخى از چنین مزرعه اى اسمى به میان نیامده است.
و نکته دیگر اینکه مدینه از شهرهاى مهمى است که مثل بسیارى از شهرهاى مهم دنیا براى آن تاریخهاى متعددى نوشتهاند. بعضى از این کتابها به حوادث مهمى که در مدینه اتفاق افتاده مثل زلزله، آتش گرفتن حرم پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، وزیدن باد سرخ و... پرداخته اند. اگر چنان قحطى و گرسنگى در آن سال در مدینه اتفاق افتاده بود، قطعا در این کتابهاى تاریخى درباره آن بحث مىشد، در حالى که چنین چیزى مطرح نشده است.
بنابراین نظریه دوم که محل دفن حضرت زینب را شام میداند تمام نیست و بسیارى از مورخین نوشته اند: آنکه در شام دفن است «ام کلثوم(زینب صغری)» فرزند على علیه السلام است (رحلة ابن جبیر، داربیروت، ص 253، معجم البلدان یاقوت حموى، ج 3، ص 20; سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلى موحد، ج 1، ص 99)
و علاوه بر این کسانى مثل ابن جبیر از این ام کلثوم به «زینب صغرى» و نه «زینب کبرى» تعبیر آوردهاند و در سنگ نوشته اى که از خاک مقبره در شام استخراج شده است، چنین نگاشته شده است که: «هذا قبر زینب الصغرى المکناة بام کلثوم ابنت على بن ابوطالب امها فاطمة البتول سیدة نساء العالمین ابنت سید المرسلین محمد خاتم النبیین صلى الله علیه و سلم.» (سفرنامه حج، میرزا على خان امین الدوله صدراعظم، مقدمه کتاب، ص 3)
3. مصر
تعدادی از عالمان مصری مثل قاضی شبراوی شافعی ( الاتحاف بحب الاشرف، الشیخ عبدالله بن محمد الشبراوی، ص 93). شبلنجی و شیخ حسن عدوی خمراوی (نورالابصار، شبلنجی ، ص 183 . الطبقات الکبری المسماة بلواقح الانوار، شعرانی، ج 1 ص 27 . مشارق الانوار فی فوز اهل الاعتبار، الشیخ حسن العدوی الخمراوی، قاهره، 1285 ه . ق.، ص 156)، و عده دیگری از علمای مصری که ظاهرا یا از عرفا و یا شافعی و از محبین و علاقمندان اهلبیت بودهاند معتقدند که حضرت زینب علیها السلام، در مصر مدفون شده است.
مرحوم شیخ جعفر نقدی مؤلف کتاب «زینب الکبری علیها السلام» و نسابه عبیدلی نواده امام سجاد علیه السلام در کتاب اخبار الزینبات (اخبار الزینبات، نسابه عبیدلی، ص 125- 122( نیز این احتمال را تقویت کردهاند. در محافل علمی ما نیز بعضی از بزرگان مثل مرحوم آیت الله مرعشی نجفی رحمة الله علیه متمایل به مصر است.
زینب سلام الله علیها به علت افشاگری علیه دستگاه بنی امیه، مجبور شد که مدینه را ترک کند. از این رو مصر را انتخاب کرد و در آن جا رحل اقامت افکند و همان جا از دنیا رفت. سیده زینب در شهر قاهره هم اکنون زیارتگاه مجلل و با شکوهی است و...)، (زندگانی حضرت فاطمه سلام الله علیها و دختر آن حضرت، سید هاشم رسولی محلاتی).
نسابه عبیدلى در کتاب «اخبار الزینبات» 6 روایت نقل کرده است که بر اساس مضمون آنها باید حضرت زینب (علیهاالسلام) درمصر دفن شده باشد. (پیام آور عاشورا، ص 352 – 355)
آنان که گفته اند مقبره آن حضرت در مصر قرار دارد، این گزارش را نقل کرده اند که بعد از مراجعت کاروان باقى مانده واقعه کربلا از شام به مدینه، جوّ عمومى مدینه نا آرام شد.
حاکم مدینه نامه اى براى یزید نوشت و وضع پیش آمده در مدینه و نقش حضرت زینب در بیدارى و مقاومت مردم را براى یزید توضیح داد. یزید در پاسخ نوشت که زینب را از مدینه اخراج کند. حاکم مدینه مُصِرّ بود که زینب از مدینه خارج شود. سرانجام حضرت زینب از مدینه به مصر هجرت کرد و مورد استقبال حاکم مصر و عده زیادى از اهالى مصر قرار گرفت. حضرت زینب بعد از گذشت حدود یک سال در غروب پانزدهم رجب سال 62 در قاهره رحلت نمود
نتیجه اینکه احتمال دفن آن حضرت در مدینه ثابت نیست و قائلین کمی دارد و احتمال شام اگرچه خالی از اشکال نیست اما نسبت به احتمال مدینه قویتر است. و احتمال مصر قویّ است.
نظر علامه طهرانی اعلی الله مقامه در مورد مدفن حضرت زینب سلام الله علیها
اما نظر سیدنا الاستاد حضرت علامه حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی اعلی الله مقامه الشریف بر این بود که مدفن حضرت زینب سلام الله علیها در مصر است و کسی که در شام مدفون است دختری دیگر از امیر مومنان علیه السلام به نام زینب است که مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها نبوده است.
ایشان در کتاب نور ملکوت قرآن می نویسند:
دکتورة عائشه بنت الشاطى در کتاب السیّدة زینب بطلة کربلاء در ص 753 تا ص 756 از مجموعة موسوعة آل النبىّ صلّى الله علیه و آله آورده است که: زینب مىخواست بقیه عمرش را در جوار جدش رسول خدا در مدینه بماند، و لیکن بنى امیّه ناخوشایند بودند. سیّده زینب با زنان مدینه از جریان واقعه کربلا، و حادثه طف بیان مىکرد. و چنان بیان وى مؤثّر بود که کافى بود آتش حزن و اندوه بر شهیدان را شعلهور سازد؛ و مردم را بر علیه طاغیان، بشوراند. و نزدیک شد که کار بر بنو امیّه فاسد گردد. فلهذا والى آنها، عَمرو بن سَعید اشْدَق به یزید نوشت: زینب زنى است عاقل و با درایت و در گفتار فصیح؛ اقامتش در مدینه موجب تهییج افکار و انظار مىگردد. او و همراهانش قصد قیام و گرفتن خون حسین را دارند. یزید به والى مدینه امر کرد تا بقیّه و بازماندگان از اهل بیت را در شهرها و نواحى متفرّقه تبعید و متفرّق کند. والى پیام داد به سیّده زینب که از مدینه خارج شود؛ و هر جا مىخواهد برود. زینب از روى غضب و خونخواهى در پاسخ گفت: خدا مىداند بر سر ما چه آمده است؟ سوگند به خدا از مدینه بیرون نمىرویم گرچه خونهاى ما ریخته گردد. امّا زنان بنى هاشم از خشم و غضب یزید طاغى بر زینب؛ رحم آوردند و دور او را گرفتند و با لطافت در کلام و اظهار همدردى او را ترغیب به خروج نمودند. زینب حرکت کرد و عازم مصر شد، و در وقت طلوع هلال شهر شعبان سنه 61 بود که زینب وارد زمین نیل شد. و بحرکت ادامه داد تا در قریهاى نزدیکى بلبیس فرود آمد. در آنجا مَسْلَمة بن مخلد انصارى أمیر مصر با جماعتى از أعیان مصر و علماء آن به استقبالش آمدند. مَسْلَمة زینب را در خانه خود برد و قریب یکسال در آنجا به عبادت و انقطاع به سوى خداوند مشغول بود تا در شب پانزدهم شهر رجب سنه 62 رحلت نمود. زینب را در خانه مَسلمة بخاک سپردند. و قبر او تا امروز مزار مبارکى است که مسلمانان از راههاى دور به زیارتش مىروند. (نور ملکوت قرآن، ج1، پاورقی ص: 66)
سیدناالاستاد راجع به احترام اهل مصر به خانم حضرت زینب سلام الله علیها می فرمودند: یکى از دوستان میگفت: شبى در حرم مطهر حضرت زینب علیها السلام که در مصر است رفتم، دیدم غوغاى عجیبى است، شب جمعه است و سنىهاى شهر قاهره از هر جانب براى زیارت دختر على آمدهاند و چنان عزادارى و گریه و ماتم دارند که براى من بسسیار شگفت انگیز بود، که چگونه سنىها براى زینب مرثیه مىخوانند و حرمش را معظم مىدارند و گرداگرد ضریحش طواف مىکنند و مىبوسند و خاک داخل حلقههاى ضریح را به چشم مىمالند.
ساعتى گذشت خطیبى بسیار فصیح و بلیغ بر منبر رفت و از روایات وارده درباره اهل بیت مفصلًا سخن گفت و در آخر شروع کرد به دعا کردن و همه مردم آمین مىگفتند و از جمله دعاهاى او این بود که: اللهم العن الوهابیه (خدایا طائفه وهابىها را لعنت فرست) و همه مردم گفتند: آمین. (امام شناسى، ج 9، ص : 174)
حضرت استاد می فرمودند: مرحوم سید محسن امین عاملی که خود وصیت کرده او را در زینبیۀ شام دفن کنند تصریح دارد که من می دانم اینجا مرقد زینب کبری نیست، ولی چون عمری دراین آستان بوده ام نمی خواهم قبرم جای دیگری باشد.
گرچه گفته شد که جناب سید محسن امین مرقد مطهر بی بی زینب را مدینه می دانستند و کلام استاد فقط ناظر به این است که یقینا شام نبوده است.
شایان ذکر است که شاگرد حضرت آقای حاج سید هاشم حداد اعلی الله مقامه یعنی مرحوم حاج ابوموسی محیی که مدتها مسئول امور مالی زینبیه شام بوده و مدتی میزبان آقای حداد در همان مکان بودند، نقل می کرد که ایشان قبر حضرت زینب را همین جا (شام) می دانست و می فرمود: من در این مرقد، انبیا را زیارت کرده ام. حاج ابوموسی می گفت: من به آقا سید محمد حسین گفتم که آقا، نظر شما با آقای حداد در مورد مدفن حضرت زینب سلام الله علیها مخالف و مختلف است ولی ایشان پاسخی نداده و مطلبی اظهار نفرمودند.
در خاتمه لازمه است در باب جمع بین نظر حضرت استاد علامه طهرانی و مرحوم آقای حداد عرض شود: با اینکه نظر سیدالاستاد مقدم است زیرا ایشان جامع ظاهر و باطن و به تعبیر آقا سید هاشم سیدالطائفتین است اما مسلّم است که آن حرم منسوب به بانویی از خاندان عصمت است که متّصف و متّصل به ولایت کلیه الهیه می باشد و سفر و زیارت مرحوم حدّاد و سایر بزرگان به جهت این اتصال و اتصاف و نسبت بوده است.
همانطور که در مورد حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام وارد است که هر کس وی را زیارت کند، مانند این است که سیدالشهدا علیه السلام را در کربلا زیارت کرده است. و یا در مورد مرقد مطهر حضرت دانیال نبی علیه السلام در شوش وارد است که هر کسی ایشان را زیارت کند، مانند این است که امیر المومنین علیه السلام را در نجف زیارت کرده است.
و این نیست مگر به جهت آنکه، عالم ولایت عین توحید است و آنجا هم وحدت است در آنجا دیگر دوتایی معنا ندارد؛ بنابراین، این زیارات و تشرّف ها به قصد ولایت بوده است که گفتیم همه اولیای الهی در ولایت جمعند و این مقام همان مقام معیت است که آیات قرآن بر آن دلالت دارند.
البته این معنا و وحدت فقط در مورد حضرت عبد العظیم و امام حسین علیه السلام نیست بلکه در مورد تمام اولیای کامل الهی صادق است یعنی وقتی شما به مزار مرحوم حداد هم بروی مانند زیارت سید الشهدا علیه السلام است لذاست که فرزند مرحوم حداد نقل می کردند که: وقتی مرحوم حداد حیات داشتند هر روز صبح بعضی از کبوترهای حرم سیدالشهدا از حرم به بام منزل ما می آمدند و آقای حداد به آنها دان و آب می داد بعد از فوت ایشان دیگر نیامدند وقتی بعد از چند روز یکبار بین الطلوعین به مزار ایشان رفتم دیدم عجبا تمام آن کبوتر ها آنجا هستند.
سیدناالاستاد می فرمودند: وقتی شما به دیدار یکی از اولیای الهی که حیّ است می رسی انگار تمام اولیاء را زیارت کرده ای.
اما اینکه مرحوم حداد آنجا را حرم حضرت زینب می دانستند بر فرض اعتماد بر قول ناقل باید گفت: ممکن است حال مرحوم حداد در آن موقع منصرف از عالم کثرت بوده و متغول در توحید و ولایت بوده است که در آنجا ولایت یک ولایت است و همه اولیای الهی از زینب سلام الله علیها گرفته تا حضرت ام کلثوم فانی در آن می باشند لذا مرحوم حداد دیگر توجهی بر عالم تعیّن ولایت نداشتند. الله عالم.