گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


مدح جناب مختار ثقفی و شمّه ای از احوال وی در مکتوبات علّامه طهرانی ره

شخصیت و قیام جناب مختار ثقفی در صفحات تاریخ و انظار بزرگان همیشه مورد تضارب آراء و اختلاف بوده است؛ به مناسبت 14 ماه مبارک رمضان که مصادف با شهادت اوست مختصر مطالبی که در نوشتجات حضرت علامه آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی اعلی الله مقامه آمده و توسط حجة الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی گردآوری شده بدون هیچ قضاوتی ارائه می گردد. 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

مدح جناب مختار ثقفی و شمه ای از احوال وی در مکتوبات علّامه طهرانی ره

 

 

منبع: سلسله مقالات، تالیف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی

 

 

مختار بن ابى عبیده از قبیله ثقیف؛ کنیه‌اش ابواسحاق؛‌ و لقـبش کـیـسـان بود؛ کیسان به معناى زیرک و تیزهوش است. (بـحـارالانـوار، ج 45، ص  345، طبع بیروت) طبق روایتى، اصـبـغ بـن نـبـاتـه، از یـاران امـیـرالمـؤمـنین مى‌گوید: "لقب کیّس را امیرالمؤمنین به مختار دادنـد (بحارالانوار، ج 45، ص 344 طبع بیروت)

 

 

لازم به ذکر است که روایاتی که درباره مختار در کتب حدیثی آمده بر دو دسته اند. دسته اول گویای مدح او هستند چنانکه در روایتی نیز آمده است که امام سجاد علیه السلام هنگامی که سر عبیدالله بن زیاد و عمر سعد برایشان فرستاده شد، به سجده افتادند و خداوند را سپاس گفتند و فرمودند: "جَزىَ اللهُ المُختارَ خَیراً"؛ خداوند به مختار جزای خیر دهد. (رجال الکشى، ص 127) و دسته دوم از روایات که در مذمت وی سخن گفته اند مانند این روایت که مختار بیست هزار دینار برای امام زین العابدین علیه السلا فرستاد؛ حضرت آن را پذیرفتند و صرف آبادی منازل خراب کردند. سپس باری دیگر چهل هزار دینار برای امام سجاد علیه السلام فرستاد، که این بار این هدیه را نپذیرفتند و در روایتی دیگر فرمودند: "فَإِنِّی لَا أَقْبَلُ هَدَایا الْکَذَّابِین‏"؛ من هدیه دروغ گویان را نمی پذیرم. (رجال الکشی)

 

 

اما بیشتر عالمان و دانشمندان حدیثی و رجالی در برخورد با احادیث مرتبط با مختار، روایات مدح را برگزیده و راجع به روایات مقابل قائل به ضعف سند و جعل حدیث شده اند

 

 

همانطور که خواهد آمد مختار ثقفی، قبل از نهضت عاشورا و قیام امام حسین علیه السلام در کربلا، به دلیل حمایت از مسلم بن عقیل، سفیر امام حسین در کوفه، پس از شهادت مسلم، به دستور ابن زیاد زندانی شده و تا پایان قیام کربلا، در کوفه زندانی بود؛ از این جهت در کربلا حضور نداشت تا از امام حسین علیه السلام دفاع نمایند و نکته دیگر آنچه در مورد عقیده او در زمان خلفای ثلاث گفته می شود بر فرض صحت و عدم تقیه، مربوط به دوران جوانی مختار و حدودا 20 سال قبل از واقعه کربلا بوده و نمی تواند ملاک تامی برای قضاوت در مورد شخصیت و اعتقادات وی قلمداد گردد در حالیکه همه بر این اصل اتفاق نظر دارند که ملاک حال فعلی افراد و عاقبت امر آنان است و الا که شخصیت عظیمی مثل جناب حرّ بن یزید ریاحی را بخاطر گذشته اش باید بیش از مختار تخطئه کرد.

 

 

در اینگونه موارد بهترین مطلب آن است که کلامی را بگوییم که امام سجاد علیه السلام درباره مختار فرمودند و دعا کردند که:  "جَزىَ اللهُ المُختارَ خَیراً"؛ خداوند به مختار جزای خیر دهد.

 

 

حقیر فقیر درباره جناب مختار ثقفی به مکتوبات سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی اعلی الله مقامه مراجعه کردم و بعد از تفحّص جز مدح ندیدم تا جاییکه حتی در کتاب امام شناسی عباراتی را تحت عنوان "مدح مختار" مرقوم داشتد که عین آن نظرات را با ذکر آدرس در ادامه ذکر می کنم، مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه می نویسند:

چون عبیدالله بن زیاد داخل کوفه شد و بر مسلم بن عقیل مظفّر آمد- مُسْلِمى که رسول حسین علیه السّلام و دعوت کننده از جانب او بود- شروع کرد به گرفتن کسانى که گمان وَلاء أمیرالمؤمنین علیه السّلام درباره آنها مى‏ رفت، و افرادى را که متّهم به تشیّع بودند حبس نمود تا به جائى که جمیع زندانها از آنان پر شد از ترس آنکه مبادا در پنهانى به طور آهسته آهسته براى نصرت امام حسین علیه السّلام از کوفه بدر روند.

 

 

 

و همین امر موجب آن است که با وجود کثرت شیعیان على در کوفه، انصار سیّد الشّهداء علیه السّلام در کربلا قلیل بوده ‏اند. و به طورى که گفته شده است: در محبس او دوازده هزار شیعه بوده است، و چه بسیار از مردان سرشناس و رجال زعیم و موجَّه در میانشان بوده است، أمثال مختار، و سلیمان بن صُرَد خُزاعى، و مُسَیِّب بن نَجَبَه، و رِفَاعَة بن شَدَّاد، و ابراهیم بن مالک الأشتَر و به مجرّد آنکه ایشان پس از واقعه کربلا از زندان وى خارج شدند، چهار هزار نفر از ایشان به ریاست سلیمان بن صُرَد نهضت کردند، و آمدند بر کنار قبر امام حسین علیه السّلام و نداى کشته شدن او را سر دادند، و بر او گریستند و با کمال شدّت با امَویین محاربه کردند تا آنکه اکثرشان هلاک شدند، و مع‏ ذلک از مقاومت در برابر آنها دست بر نداشتند تا آنکه مختار در کوفه ظهور نمود، و به وى ملحق شدند.

 

 

هنگامى که یزید با شتاب به هلاک رسید، و حکومت امویِّین پس از وى چند روزى متزلزل گردید، شیعه در کوفه در جستجوى زعیمى بود تا ایشان را گرد آورد و سر و سامان بخشد، و خشم و غیظ دلهایشان را شفا دهد. چندى در این انتظار بیش به سر نبردند که مختار همچون شیر ژیان بعد از کمین طویل و انتهاز فرصت مدید، بر امویان جهید. شیعه گرداگرد او را گرفتند و تحت رکابش به راه افتادند.

 

 

مختار، ریاست لشکر خود را به ابراهیم بن مالک اشتر سپرد، و به سپاه شام هجوم کرد و با بدترین وضعیّتى، آنان را شکست داده، پاره پاره نمود، و قائد سپاه شام را که عبید الله بن زیاد بود بکشت.

 

 

و این آرزوى همگى شیعیان و آرزوى أهل البیت بود تا وى کشته گردد. و رأس وى را به نزد حضرت امام زین العابدین علیه السّلام فرستاد. حضرت سجده شکر براى خدا بجا آوردند، و در این وقت بود که بانوان هاشمیّه لباسهاى حزن که براى امام حسین علیه السّلام بر تن کرده بودند بیرون آوردند

 

 

این عمل مُجدّانه و ریشه کن کننده مختار با سپاه امویّین و غلبه بر بنى امیّه، موجب شد تا آنان که دلهایشان از محبّت امویان و کشندگان سبط شهید رسول اکرم خشنود و خرسند بود، بر مختار ایراد بگیرند، و بر آن هدف پاک و غایت طاهر و نیّت بى شائبه او گرد و چرک اشکال بپاشند، آن هدفى که مختار را بر آن انتقام راستین برانگیخت، و آن فقط خونخواهى از قاتلان و شریکان در دم سیّد الشّهداء علیه السّلام بود.

 

 

پینه و وصله اشکال آنها گهى از این قرار است که: او از این عمل قصد داشت براى عرب که قاتلان امام حسین بودند، ننگ و عار و زشتى را ثابت کند.

 

 

این اشکال غلط است. گویا خود مختار از عرب نبوده است، تا آنکه در فرصت انتقام از اسلام و عرب، به سر مى‏برده است؟! (مختار پسر أبوعبیده، از طائفه بنى ثقیف از أعراب اصیل شهر طائف بوده است.) و گهى اشکال مى ‏نمایند که: او با این نهضت خویشتن، داعیه زعامت و ریاست داشته است.

 

 

و من نمى‏ دانم: در این صورت، چرا به دنبال قَتَله رفت و بیخ و بنیادشان را برکند؟ چرا اکتفا به کشتن مقدارى از ایشان ننمود؟! و با انضمام بقیّه قاتلین به سپاه خود که این سیاست حکومت و امارت و فرماندهى است، تأمین مقصود و هدف خود را نکرد؟! زیرا! استقصاء و پیگیرى از جمیع قاتلین، در دلهاى خونخواهانش، حِقد و کینه‏اى شعله ور مى‏سازد تا آنکه عند الفرصه بر او یورش برند.

 

 

طالب ریاست، همچون معاویه مى‏باشد که نهضت خود را در جنگ با أمیرالمؤمنین علیه السّلام در لباس خونخواهى از عثمان مُمَوَّه و مُشَوَّه ساخت. و همین که ریاست بدو رسید و زمام امارت و حکومت به او سپرده شد، متعرّض احدى از قاتلین عثمان نگردید و براى ایشان بدى نخواست، و چنان چشم پوشى متجاهلانه نمود که گویا ابداً آن جنگ مداوم و شدید خونین از براى طلب خون عثمان نبوده است! تا حدّى که چون دختر عثمان از او مطالبه خون عثمان از قاتلین را نمود، وى از دختر عثمان اعتذار جست.

 

 

اگر مختار در این جهش و هجومش داراى نیّت درستى نبود، بسیارى از مورّخین نهضت و شعار او را طَلَبِ ثار (خونخواهى) محسوب نمى‏ داشتند.

 

 

و شاید این هدف شریف از نهضت او موجب بغض و کینه او در دل پیشینیان گردیده است تا احادیثى را در قَدْح و ذَمِّ او جعل نمایند، و در مذهب و نظریّه، به او هر گونه امر شنیع را نسبت دهند.

 

 

بارى، مختار هیچ گناهى ندارد مگر آنکه زمین را از گروهى که محاربه آنان با خدا و رسول خدا و اسلام به واسطه جنگشان با سبط شهید بوده و جرأت بر ریختن خون او کرده‏ اند پاک نموده است، و براى انتقام از اهل بیت قیام نموده است. چگونه براى آنان سست به نظر مى‏ آید کسى که براى حقّ اهل البیت به دفاع و انتقام قیام نماید؟! سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَ غُفْرَانَکَ! آیا این معنى انصاف و عدل انسان است؟! (امام شناسى، ج‏16-17، تلخیص از ص: 176 تا ص 183)

 

 

(البته در مورد محل قبر جناب مختار تردید است چراکه) قبر مختار، که شیخ جلیل ابن‏نما تصریح فرموده در کتاب شرح طلب ثار در شرح حال مختار که:" إنّ قبّته لکلّ من خرج من باب مسلم بن عقیل کالنّجم اللائح." معلوم مى‏ شود در آن زمان قبر مختار ظاهر و از صحن مسلم هم دور بوده است؛ حالا در داخل مسجد جایى را معیّن نموده و مختار را در آن دفن کرده ‏اند و تصدیق آن را هم از علما نقل نمودند، تمام دروغ و مجعول است.

 

 

یکى از خوانین قاجار مدّتى قبل مبلغ چهارصد تومان نزد استاد گرامى، فقیه عصر و علّامه دهر، شیخ عبدالحسین طهرانى، شیخ العراقین، فرستاد به جهت ساختن قبر مختار. در جواب نوشتند:" قبر معلوم نیست، مصرف دیگر شود." آن مرد در جواب، اصرار بلیغ کرد که حتماً باید در همین محل مصرف شود. شیخ مرحوم در مقام تفحّص برآمده- حقیر هم در خدمت ایشان بودم- غیر از عبارت ابن‏ نما چیزى به ‏دست نیامد، اعراض فرمودند؛ و بعضى دیگر گرفتند و کردند آنچه کردند.» (مطلع الانوار)

 

 

مرحوم آیت الله حاج سید محمد محسن طهرانی فرزند علامه طهرانی در پرسشی درباره شخصیت جناب مختار می نویسند: قیام مختار جهت خونخواهى از قتله سالار شهیدان بوده است و مورد تأیید ائمّه مى باشد. با قیام مختار حزن از اهل بیت تا حدّى تخفیف پیدا کرد. (سایت متقین، پرسش و پاسخ)

 

 

جناب مختار ثقفی در 14 ماه مبارک رمضان، پس از 18 ماه حکومت در کوفه و نواحی آن، در سال 67 هجری قمری در برابر لشکریان عبداللَّه بن زبیر به فرماندهی مصعب بن زبیر به شهادت رسید.

 

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد

 

 

 

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.