رعایت ادب در زیارت معصومین علیهم السلّام، در بهره مندی زائر بسیار دخالت دارد. این آداب در روایات ما بیان شده و تعیّن آن را می توان در سیرۀ اولیاء راستین الهی مشاهده نمود و طبق آن عمل نمود؛ آنچه پیش روی شماست، سیرۀ عارف کامل مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه در زیارت حرم مطهّر امام رضا علیه السلام است.
بسم الله الرحمن الرحیم
سیرۀ علّامه طهرانی (ره) در زیارت مشهد مقدّس
منبع: نور مجرد ج 2 ص 417، تألیف آیت الله حاج سیّد محمّد صادق حسینی طهرانی
برنامۀ ایشان این بود که هر روز به زیارت مرقد مطهّر حضرت علیّ بن موسی الرضا علیه السّلام مشرّف شوند؛ مگر اواخر عمر که به علّت کهولت سنّ، برخی روزها مشرّف نمی شدند و فرموده بودند: هر روز دنبال من بیائید اگر حالم مقتضی بود همراه شما می آیم.
در طول سال بین الطّلوعین و در ماه رمضان معمولاً برای نماز ظهر و عصر مشرّف می شدند.
قبل از تشرّف حتّی المقدور غسل نموده و ما را هم امر می کردند که اگر مشکلی نیست برای زیارت غسل کنیم. فتوایشان هم این بود که با غسل زیارت می توان نماز خواند، به شرط (که به آن اصطلاحاً شرط متأخّر گویند، شرطی که تحقّق شرط بعد از مشروط باشد، مانند غسل شبانه که شرط صحّت روزۀ زن مستحاضه در روز گذشته است) آنکه انسان مشرّف شود و زیارت کند.
مقیّد بودند تا جائیکه می شود حتما پیاده به حرم بروند، به جز دو سال آخر عمرشان که پیاده رفتن برایشان سخت شده بود و با ماشین خدمتشان رسیده و حرم مشرّف می شدیم.
می فرمودند: سواره مشرّف شدن خلاف أدب است. به کسانی که راهشان دور بود می فرمودند تا نزدیک حرم با وسیلۀ نقلیه بیایند و از حدود میدان شهدا مثلاً پیاده مشرّف شوند و اگر با دوچرخه هستند دوچرخه را دستشان بگیرند و در برگشتن سوار شوند.
می فرمودند: انسان وقتی به محضر امام علیه السّلام مشرّف می شود باید به عظمت مقام آن حضرت توجّه داشته باشد و حرمت زیارت و آن مکان مقدّس را حفظ نماید. باید هنگام تشرّف بهترین لباس خود را بپوشد و عطر بزند و آراسته و منظّم مشرف شود؛ مانند وقتی که به محضر بزرگی می رود و بهترین لباس را می پوشد و خود را آراسته می نماید.
خود ایشان هم بهترین لباسهای خود را هنگام زیارت می پوشیدند و عطر استعمال می نمودند.
گاهی برخی افراد را در حرم می دیدیم که لباسی غیر مناسب پوشیده و برای پوشاندن آن، یک عبا بر دوششان انداخته اند و به حرم مشرّف شده اند.
می فرمودند: آیا این افراد هنگامی که به میهمانی می روند هم همینطور لباس می پوشند؟ آیا این طرز لباس مناسب حرمت حرم حضرت است؟ انسان باید لباس رسمی خود را بپوشد و بعد اگر خواست روی آن عبا نیز بیاندازد چه بهتر.
می فرمودند: در طول مسیر زیارت باید با سکینه و وقار و با حال توجّه و خضوع حرکت نمود. انسان نباید در مسیر به مغازه های اطراف و بازار و افرادی که در حال تردّد هستند توجّه نماید و با کسی صحبت کند بلکه باید حال حضور قلب را در خود حفظ نموده و به ذکر و توجّه مشغول باشد.
وقتی در محضرشان پیاده مشرّف می شدیم اگر کسی در مسیر می آمد و مطلبی داشت و صحبتی می کرد اگر مثلاً حقیر خدمتشان بودم، به آن شخص می فرمودند: به ایشان بگویید (و به حقیر اشاره می کردند) و وقتی که وارد حرم می شدند دیگر مطلقاً با کسی صحبت نمی کردند مگر آنکه کسی سلام کند و جواب دهند و به طور کلّی محو در حضرت رضا علیه السّلام بودند.
در طول مسیر که خدمتشان حرم مشرّف می شدیم و همینطور در دیگر مواقع که در خدمتشان پیاده حرکت می کردیم، مواظب بودند که مبادا ما عقب تر حرکت کنیم و به محض آنکه کمی عقب می رفتیم فورا می فرمودند: بیائید جلو کنار من حرکت کنید. و این معنی برای ما بسیار سخت بود؛ چون هم حقّ پدری و هم رعایت أدب نسبت به مقام ملکوتی ایشان اقتضا می کرد که عقب تر حرکت کنیم و بدون اختیار کمی از ایشان فاصله می گرفتیم و ایشان باز تذکّر می دادند و این مسأله گاه مکرّر اتّفاق می افتاد.
بارها می فرمودند: خداوند بنده ای را که جلو راه برود و دیگران پشت سرش حرکت کنند دوست ندارد و سنّت آنستکه همه با هم حرکت کنند و کسی به جهت بزرگی و سَروَری مقدّم بر دیگران نباشد.
در ورود به حرم مطهّر از دربهای اصلی و بزرگ وارد می شدند و مقیّد بودند که دربها را در هنگام ورود و خروج ببوسند، چه درب صحن و چه دربهای داخل حرم.
مسیر تشرّفشان از سمت صحن سقّاخانه (صحن انقلاب) بود، چون منزل در بالاخیابان (خیابان آیة الله شیرازی) قرار داشت و از آن سوی حرم وارد می شدیم. علاوه بر آنکه این صحن را بیش از صحنهای دیگر دوست داشتند و می فرمودند: از همۀ صحنها نورانی تر است.
سابقاً که خدمتشان مشهد مشرّف می شدیم برنامه شان این طور بود که لدی الورود در صحن سقّاخانه در مقابل گنبد (تقریباً مقابل پنجره فولاد) در اواخر صحن روی زمین می نشستند و حدود نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه گنبد را تماشا می کردند و توجّه تامّ داشتند. ولی زمانی که به مشهد مشرّف شدیم مستقیماً وارد حرم می شدند.
از کفشداری که وارد می شدیم با اینکه به جهت کهولت سنّ حرکت کردن بدون عصا برایشان سخت بود، حتماً عصایشان را تحویل کفشداری می دادند و ایستادن در محضرِ حضرت امام رضا علیه السّلام با عصا را خلاف أدب می دانستند.
در مقابل دربی که به راهروی روضۀ مقدّسه متّصل است و سابقاً در آنجا کتیبۀ إذن دخول منصوب بود، إذن دخول می خواندند و هنگام ورود به روضۀ مقدّسه گاهی خم شده و عتبۀ در (پائین چهارچوب در) را می بوسیدند و گاهی هم به بوسیدن کنارۀ چهارچوب و خود درب اکتفاء می کردند.
معمولا تشرّفشان نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه طول می کشید. زیارت می خواندند و مقداری هم در محضر حضرت می ایستادند و در بالاسر دو نماز دو رکعتی می خواندند و اگر وقت نماز بود مقداری بیشتر برای أداء نماز و تعقیبات توقّف می فرمودند. در ماه رمضان علاوه بر اینها مدّتی در بالاسر به قرائت قرآن مشغول می شدند.
حقیر متوجّه نمی شدم که ایشان چه زیارتی می خواندند، چون بسیار آرام و زیر لب از حفظ قرائت می فرمودند، ولی به افراد نوعاً زیارت أمین الله و زیارت جامعه (خصوصاً برای جمعه ها) را سفارش می فرمودند. گمان حقیر بر آن بود که ایشان هم غالباً در حرمها زیارت أمین الله می خوانند، بجز در زیارت حضرت سیّدالشّهداء علیه السّلام که ظاهراً زیارت وارث می خواندند.
سابقاً که اطراف ضریح مطهّر حائلی نبود و نیز در دیگر عتبات عالیات که به زیارت مشرّف می شدیم، طبق مستفاد از برخی روایات و سیرۀ مرحوم حضرت آقای حدّاد روحی فداه قبل از قرائت زیارت، هفت شوط طواف می نمودند.
پس از زیارت و قبل از خواندن نماز هم اگر اطراف ضریح شلوغ نبود جلو می رفتند و دستشان را در پنجرۀ ضریح قرار داده و ضریح را می بوسیدند و گاهی بیشتر توقّف نموده و ضریح را در بغل می گرفتند، و اگر شلوغ بود سعی می کردند از عقب فقطّ دستی بر ضریح بکشند و عبور کنند.
پس از زیارت، در هر جا که نزدیکتر بود و خالی بود نماز می گزاردند و ترجیحاً در بالاسر حضرت نماز زیارت را می خواندند و دو رکعت نماز هم همیشه علاوه بر نماز زیارت بجا می آوردند که حقیر متوجّه نشدم به چه نیّت بود. و اگر مقارن اذان بود نوافل و نمازهای واجب را هم در حرم بجا می آوردند.
از مسجد گوهرشاد و صفا و روحانیّت و نورانیّت آن بسیار تعریف می کردند و خیلی از اوقات نماز را در شبستانهای شرقی یا غربی مسجد می خواندند.
می فرمودند: ببینید اسلام با نفوس چه می کند؟ گوهرشاد خانم، زنی بوده از تبار مغول و غیر مسلمان. وقتی اسلام می آورند آنقدر نور و طهارت اسلام عجیب است که نفوس را زیر و رو می کند و این خانم اینچنین با اخلاص مسجد را می سازد که این روحانیّت و نورانیّت را داشته و سالها این برکات از آن ساری و جاری می شود.
هنگام خروج از حرم نیز دربها را می بوسیدند و رو به حرم نموده سلام داده و تودیع می کردند، و اگر در مسیر رفت و برگشت از مقابل پنجره فولاد عبور می کردیم آنجا نیز عرض ادب نموده و سلام می دادند.
گاهی پس از زیارت بر سر مزار شیخ بهائی و شخ حرّ عاملی آمده و فاتحه می خواندند و أحیاناً بر مزار مرحوم آقا شیخ حسنعلی نخودکی نیز توقّفی نموده و فاتحه ای قرائت می کردند.