بعضی از اولیای الهی در این عالم، باطن انسانها و صفات حیوانی آنان را میبینند و میشناسند، ولی از آن جا که مظهر صفت ستّار العیوب الهیاند، سرپوشی می کنند و رازهای مردم را فاش نمی کنند. عارف فرزانهی صمدانی مرحوم ملا حسینقلی همدانی از این چنین عظمت روحی برخوردار بود. شیخ محمد رازی در این رابطه، از زبان یکی از شاگردان آخوند نقل می کند:
بسم الله الرحمن الرحیم
بعضی از اولیای الهی در این عالم، باطن انسانها و صفات حیوانی آنان را میبینند و میشناسند، ولی از آن جا که مظهر صفت ستّار العیوب الهیاند، سرپوشی می کنند و رازهای مردم را فاش نمی کنند.
عارف فرزانهی صمدانی مرحوم ملا حسینقلی همدانی از این چنین عظمت روحی برخوردار بود. شیخ محمد رازی در این رابطه، از زبان یکی از شاگردان آخوند نقل می کند:
آخوند ملا حسینقلی همدانی که مربی اخلاق و عالم ربانی و سالک حقیقی و دارای کرامات و صاحب مکاشفات و منامات بود، هر وقت به حرم مطهر امیرمؤمنان، علی علیه السلام مشرف می شد، با آداب خاص و خضوع و خشوع مخصوص می رفت و هنگام خروج، عبا را به سر انداخته و سر به زیرافکنده و با عجله به منزل خود میرفت. ما از نحوهی تشرف آن چنانی و از برگشتن این چنینِ وی در تعجب بودیم، تا روزی در صحن مطهر مراقب ایشان بودم. وقتی به آن کیفیت بیرون آمد و به شتاب رفت، سر راه را بر او گرفته و به صاحب قبر مطهر علوی علی مشرفها السلام سوگند دادم که علت آن گونه تشرف و این گونه مراجعت چیست؟
فرمود: امّا آن گونه تشرّف وظیفه ی هر کسی است که عارف به مقام ولیّ الله اعظم، امیرمؤمنان علیه السلام باشد که با کمال خضوع و خشوع مشرّف گردد و امّا علت این گونه مراجعت برای این است که اثر تشرّف با معرفت به حضور و پیشگاه حضرت علی علیه السلام عوض شدن و رنگ ولایت گرفتن و باز شدن چشم و گوش ملکوتی است و چون حقایق و باطن اشیاء و اشخاص برایم منکشف می گردد، نمی خواهم چشم من به یکی از دوستانم بیفتد که مبادا آنها را به غیر صورت انسان ببینم و رازهای پنهانی و عیوب نهانی آنان پیش من فاش شود. و در نتیجه نفس من از آنان مکدّر شده و نسبت به او در من تنفّر ایجاد گردد، دل میخواهد سرّ آنها حتی در پیش نفس من پوشیده بماند (قصه و نکته های برگزیده، شماره 225)