گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


حکایات (آسیب حوزه به جهت متأثّر بودن از افکار عمومی)

[آیةالله آقا سیّد رضى شیرازى می فرمودند‏]:" حدود سى سال پیش، به مناسبت فوت مرحوم آقا میرزا عبدالهادى شیرازى به عتبات مشرّف شدم. خدمت آیةالله خویى‏ رسیدم. در این‏باره با ایشان صحبت مفصّلى کردم. از جمله: از ایشان سؤال کردم: فایده حوزه چیست؟

ایشان با تعجّب پرسید: این چه سؤالى است؟! اشاره کرد به آقا سیّد علاءالدّین بحرالعلوم که در آن جلسه حضور داشت و گفت: فایده ‏اش تربیت ده ‏ها نفر مانند ایشان و نوشتن کتاب‏ها و تقریرها و ...

 

 

گفتم: پاسخ سؤال من داده نشد، با این همه که فرمودید؛ ما چند نفر داریم که بتواند اسلام را در دنیا به صورت منطقى و درست تبلیغ کنند؟! فرمود: زیاد هستند.

 

 

گفتم: ممکن است نام ببرید؟!

 

 

فرمود: آقا سیّد محمّد باقر صدر، شیخ محمّد رضا مظفّر.

 

 

ایشان دیگر اسم کسى را نبردند. گفتم: آیا این افراد را برنامه حوزه تربیت کرده است یا خودشان انگیزه داشته‏ اند؟!

 

 

فرمود: خودشان برنامه داشته‏ اند.

 

 

گفتم: کار خوبى کرده‏ اند؟!

 

 

فرمود: بله.

 

 

گفتم: پس چرا شما آن را تعقیب نمى ‏کنید؟!

 

 

فرمود: نمى‏ شود.

 

 

گفتم: شما آقاى (علّامه) طباطبایى را مى ‏شناسید؟!

 

 

فرمود: بله، از رفقاست.

 

 

گفتم: ایشان در قم همین روش را دارند. ایشان افرادى را که پاسخگوى نیاز زمان باشند تربیت مى ‏کند، به ‏جاى متخصّص شدن در فقه و اصول.

 

 

گفت: ایشان تک است و خود را تضحیه (فدا) کرده است!

 

 

گفتم: پس ما از نجف مأیوس باشیم؟!

 

 

فرمود: نه، من به سهم خود حاضرم هرچه را شما بگویید انجام دهم، ولى مانعى وجود دارد و آن متقدّسین هستند؛ یک ‏وقتى ما خواستیم یکى از همین افرادى را که اهل تحقیق و نوشتن مقاله درباره مسائل روز بود (منظور ایشان آقاى محمّد تقى جعفرى بود) کمک کنیم و مورد تشویق قرار بدهیم، مورد اعتراض برخى از متقدّسین واقع شدیم، به طورى که گفتند: سهم امام را در ترویج غیر فقه و اصول به‏ کار مى ‏برد."

 

 

این داستان را براى حقیر (علّامه طهرانى)، صدیق گرامى مرحوم شیخ مرتضى مطهّرى بعد از بازگشت آیةالله حاج سیّد رضى شیرازى از عتبات، و پس از دیدن او براى اوّلین بار نقل کرد. و در این پاسخ ضعیف آیة الله خویى پیداست که مى ‏خواهد بفرماید: افکار و آراء و اداره امور ما در دست عوام النّاس است، و فى ذلک خَطَرٌ عظیم بل أعظم المخاطِر! زیرا صراحت دارد بر آنکه آن مردى که از خود گذشته است، علّامه بوده است نه من! و در این‏صورت چگونه متصوّر است مرجعِ حکم و فتوا و امر و نهى قرار گیرد کسى که خود مبتلاى به نفس مى‏ باشد؟! و از خود استقلال فکرى در عمل ندارد؟! و تابع مردم ضعیف الدّرایه و سَخیف الفهم مى ‏باشد؟! و النّتیجةُ تابعةٌ لأخَسِّ المقدّمتین؛ فافهم و لاتغفل!

 

 

منبع: مطلع انوار، ج 3، ص 311

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.