آیت الله حاج سیّد محسن حسینی طهرانی رحمة الله علیه در درس اسفار می فرمودند: همیشه تا وقتى که منافع اقتضا مى کند همینطور بوده (یعنی افراد از یکدیگر و به هر بهانه ای تعریف و تمجید می کنند) و وقتى که منافع اقتضا نمى کند عیب و ایراد در مى آید و مى جوشد،! یکدفعه من یک مطلبی را در سابق از آقاى خامنه اى شنیدم و خوشم آمد که وقتی داشتند بنى صدر را در مجلس استیضاح مى کردند و عیب هاى ایشان را مى شمردند. خود آقاى خامنه اى که در آنجا مسئولیتى داشت و در مسائل وارد بود به یک قضیه (و عیبی) که برخورد کرد گفتند: نخیر این قضیه به ایشان مربوط نیست. ما دلائل کافى براى عدم صلاحیت ایشان داریم ولی این عیب و قضیه به ایشان مربوط نمى شود و مربوط به قضیه دیگرى است. گفتم این درست و صحیح است؛ انسان به (گوینده) این حرف اعتماد مى کند (چون) شخصى است که در مقام انصاف است. حالا من باب مثال اگر ایشان (آیت الله خامنه ای) مى آمد این قضیه (و برچسب) را ندیده مى گرفت یا این قضیه را تائید مى کرد (و میگفت) حالا که این آقاى بنى صدر باطل است این را هم ما رویش بگذاریم !بگذار ما بیشتر این قضیه (استیضاح) را تثبیت کنیم. (اما نیتجه اش این میشد که) مسأله تثبیت مى شد بنى صدر هم مى رفت ولى همیشه یک نقطه تاریک در دل بنى صدر و افرادى که از این قضیه اطلاع داشتند نسبت به آیت الله خامنه ای (بخاطر کتمان واقع) باقى مى ماند. یعنى همیشه در دلش این را مى گفت در این قضیه این آقا که از جریان خبر دارد به من ظلم کرده این را نمى شود (تایید) کرد. این است که مىگوئیم همیشه باید منصف بود مسائل و جریانات مى گذرد. این مى آید آن مى رود ولى آنچه که باقى مى ماند انصاف است و مسأله، مسأله انصاف است. که انسان در قضایاء منصف باشد. اگر یک قضیه اى هست بیاید بگوید و اگر یک قضیه اى نیست نگوید. (نرم افزار کیمیای سعادت متن جلسات شرح حکمت متعالیه، ج 6، ص: 77)