مقاله پیش روی از منشآت حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی است که به بررسی جایگاه زیارت در سیر و سلوک الی الله و برخی آداب آن بر اساس منویّات و فرمایشات استادشان علامه طهرانی رحمة الله علیه می پردازد
بسم الله الرحمن الرحیم
إحترام حرم (أهمیت زیارت مشاهد مشرّفه و برخی آداب آن)
منبع: سلسله مقالات تالیف حجة الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
از أوجب واجبات تشرّف و حاضر شدن به محضر ائمه اطهار و معصومین علیهم السلام است چراکه آنان واسطه فیض الهی و وسایل هدایت و نجات و سعادت و کمال هستند.
مرحوم آیت الله علامه طهرانی اعلی الله مقامه الشریف می فرمودند: زیارت امام علیه السلام اصل و اساس شریعت است و همه احکام و تکالیف به ولایت ایشان بر مى گردد و درمورد حرم امام رضا علیه السلام می فرمودند: حرم امام رضا علیه السلام بعنوان مأمن و ملجأ و پناهگاه و کهف همه شیعیان دنیا مطرح است وهمه باید به اینجا بیایند و بار خود را در اینجا فرود آورند و دین خود را بدینجا عرضه بدارند و از اینجا سیراب شوند و به اوطان خود باز گردند.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: مَنْ زَارَنَا فِی مَمَاتِنَا فَکَأَنَّمَا زَارَنَا فِی حَیَاتِنَا. (بحار الأنوار، ج97 ؛ ص124)
(هر کسی بعد از مرگ ما، ما را زیارت کند، گویا در دوران زنده بودن ما، ما را زیارت کرده است.)
چطور اینکه انسان برای حفظ سلامت و برخورداری از صحت و درمان امراض جسمی، مراجعه به طبیب و پزشک حاذق را بر هر چیزی لازم می داند و می گوید حفظ جان و صحت تن مقدم بر هر چیزی است در رابطه با درمان جان و سلامت نفس بیشتر باید احساس نیاز کرد.
فاطمه زهرا سلام الله علیه به نقل از رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: مَثَلُ الإمام مَثَلُ الکعبه أذ توتَی و لا تأتی.( بحار الانوار ج 36 ص 353 )
(إمام معصوم همچون کعبه است که باید مردم به طواف و زیارت او روند نه آنکه او به سراغ مردم آید. )
و در حدیث دیگری می فرمایند: انّ مثل الامام کمثل الکعبة و لا یکلّف الکعبة بطواف الناس، بل یکلّف الناس بطوافها
(کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام ؛ النص ؛ ص299 )
(امام معصوم علیه السلام به مانند کعبه است که مردم مکلف و موظف به رفتن به سمت آن و طواف بر گرد آن می باشند )
متاسفانه برخی قصور و تقصیر خود در ارتباط با امام و زیارت حرمش را از خود سلب کرده و با گفتن عباراتی مانند اینکه "ما را نمی طلبند" از این حقّ و تکلیف و واجبی که اوجب واجبات است شانه خالی می کنند!
اولا: لازمۀ حجّت و وساطت در فیض که از ملزومات مقام امامت و ولایت است، کرامت و عنایت و محبّت است؛ نمی شود شخصی حجّت خدا بر مردم و واسطه فیض و رحمت در عالم امکان باشد، آنگاه در را به روی مردم ببندد. اصلا مگر این درب بسته شدنی است! به عبارت دیگر، بسته بودن طریق با حقیقت امامت و ولایت در تضادّ است.
پنهان چه شوی که عکس رویت در جام جهان نما پیداست
بنابراین نسبت دادن عدم طلب و عدم رحمت و عدم پذیرش به حقیقت کرم و منبع کرامت و شخص کریم، جفاست.
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
امام معصوم علیه السلام حکم اکسیژن و آب حیات را برای تمام عالم خلقت دارد و لازمه ی این حقیقت در دسترس بودن وی است هم در ظاهر و هم در باطن.
«محمد بن نصر بزنطى» گوید: نامهاى را خواندم که حضرت رضا علیه السلام به فرزندش جوادالائمه علیه السلام چنین نوشته بود: یا اباجعفر به من خبر رسیده که وقتى براى خارج شدن از منزل بر مرکب سوار مىشوى خدمتکاران از جهت بخلى که دارند تو را از درب کوچک خارج مىکنند که مبادا خیرت به کسى برسد. به حقى که من بر تو دارم از تو مىخواهم که ورود و خروجت جز از درب بزرگ نباشد. و چون سوار شدى باید طلا و نقره (دینار و درهم) با تو باشد و هر کس از تو چیزى درخواست کرد، به او ببخشى... من مىخواهم که خداوند تو را رفعت و بلندى بخشد، پس انفاق کن و از خداى عرش بیم مدار که فقیرت گرداند.
هر که خواهد گو بیا هر چه خواهد گو بگو کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
حتی در زمان غیبت هم امر چنین است امام زمان علیه السلام حاضر و ناظر است، بله ظاهر نیست و لازمه ی امامت حضور است نه ظهور.
هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای او در میان جمع و خودش جای دیگر است
مرحوم علامه طهرانی اعلی الله مقامه در نحوه کیفیت ربط و ارتباطشان با امام زمان علیه السلام، اشاره به مساله ی لطیفی می کنند و در حالیکه در ایوان منزل نشسته بودند و بر اهل منزل و اطفال إشراف و احاطه داشتند، فرموده بودند: همانطور که من الآن از این بالا بر اهل منزل و بچه ها احاطه دارم و آنها در مَرئی و مَنظر من هستند، امام زمان علیه السلام هم اینگونه بلکه هزار برابر بیشتر از این بر من و تمام شئونات و اعمال و گفتار و نیّات من احاطه دارد.
مساله ربط با امام زمان علیه السلام دیدن امام نیست، این است که انسان خود و تمام شئون و حیثیتش را در معرض امام و ولایت و تربیت او قرار دهد. این است حقیقت ربط و ارتباط با امام علیه السلام
عاشق آن نیست که هر دم طلب یار کند عاشق آنست که دل را حرم یار کند
ثانیا: باید همت کرد و اسباب طلب را ظاهرا و باطنا فراهم نمود. بله تنبلی و کوتاهی ما و پرداختن به امور دنیایی غیر ضروری و اشباع کردن نفس از متامع دنیا برای انسان سلب توفیق می آورد و این سلب توفیقی که انسان برای خودش رقم زده مانع از وصال است گرچه از آن طرف اشتیاق و میل برای افراد در وصال بی نهایت است.
مرحوم قاضی رحمة الله علیه می فرمودند: اگر مردم می دانستند چه لذتی در عبادت و نماز و زیارت هست دیگر دنبال هیچ لذتی از لذات دنیا نمی رفتند.
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
ثالثا: اینکه گاهی توجیه آورده می شود که ما لیاقت نداریم و اول باید لیاقت پیدا کنیم بعد به زیارت برویم! باید گفت بسیار حرف بعیدی است. چراکه هیچ وقت عبد لیاقت حضرت و محضر مولی را ندارد ولی این نباید وی را از حضور مولی عقب براند. تمام شأنیت عبد حاضر بودن در نزد مولی است.
لکن منظور از این لیاقت باید دید که چیست؟ اگر مراد آدم شدن و تخلق به اخلاق انسانی است که باید گفت: اگر این مهمّ با زیارت و خاکساری و تشرّف و رفتن حاصل نشود پس به کدام بارگاه و مکتب خانه امید آدم شدن و انسان بودن باید داشت؟
مرحوم قاضی رحمة الله علیه با صدای رسا فرموده بودند: من هر چه دارم از قرائت قرآن و زیارت سید الشهدا علیه السلام است.
سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب این همه از نظر لطف شما می بینم
پس اگر چنین است به طواف کعبه هم نباید رفت! اما صحبت در این است که زیارت دستور خود ائمه اطهار علیهم السلام است که از شیعیانشان انتظار داشتند که به زیارت ما بیایید. عبد که برای خود تصمیمی نباید بگیرد بلکه هر کجا گفتند می رود اما نکته در این است که تمام این مطالب برخاسته از انانیت و ظهور نفس است که برای خود در مقابل وجود باری تعالی استقلال قائل است برای او حساب و کتابی باز کرده است، اینها خودسری و خود رایی و ناشی از جهل نفس و قصور و تقصیر و تربیت نشدن در مکتب توحید وعرفان است.
حجت الاسلام معزّی نقل میکند که یک بار در ایام طلبگی به مشهد رفته بودم و در صحنهای حرم رضوی علیه السلام قدم میزدم و به بارگاه امام مینگریستم اما داخل رواقها و روضه نمیرفتم. ناگهان دست مهربانی بر روی شانههایم قرار گرفت و با لحنی آرام فرمود: حاج شیخ حسن! چرا وارد نمیشوی؟! نگاه کردم و دیدم علامه طباطبائی است. عرض کردم: خجالت میکشم با این آشفتگی روحی بر امام رضا علیه السلام وارد شوم. من آلوده کجا و حرم پاک ایشان کجا! آنگاه مرحوم علامه فرمود: طبیب برای چه مطب باز میکند؟ برای این که بیماران به وی مراجعه کنند و با نسخه او تندرستی خود را بیابند. این جا هم دارالشفای آل محمد علیهم السلام است. داخل شو که امام رضا علیهالسلام طبیب الأطباء است.
سیدنا الاستاد علامه طهرانی می فرمودند: روح متوفّی به قبر خود ارتباط بیشتری دارد و لذا زیارت ارواح در سر قبورشان اثر بیشتری دارد. و مؤمن زائر بواسطۀ دریچۀ قبر، خود را به روح آن معصوم و مقرّب درگاه خدا مرتبط نموده و بدینوسیله با تمام فُسحت عالَم معنی و ارواح ارتباط پیدا میکند و بهره میگیرد.
یکی از صالحین و مردان راستین و دلدادگان به حریم ولایت معصومین علیهم السلام، مرحوم آیة الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی یکی از اساتید مرحوم سیدنا العلامه و فرزند موسس حوزة علمیه قم آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری است.
ایشان در اخلاق جامعیت داشتند بسیار متواضع بودند با اینکه مجتهد مسلّم بودند و تمام شرائط مرجعیت را داشتند اما هرگز حاضر نشدند رساله ای بدهند، حتی موقع درس دادن با اینکه تعداد شاگردان هم زیاد بوده از منبر استفاد نمی کردند و روی زمین می نشستند.
از همه با احترام و تجلیل نام می بردند. مرتّب به اهل خانه سفارش خادم را می کردند که همه احترام دارند همه در بندگی خدا مساویند و باید ایشان را هم با احترام نام ببرید و همیشه خود ایشان وقتی می خواستند خادم را صدا کنند با لفظ آقا صدا می کردند.
همین خادم نقل می کند: یکبار شخصی آمد درب منزل و از آقا درخواستی داشت و چون در توان آقا نبود ،یک نفر گفت بگویید آقا در منزل نیستند. یک مرتبه آقا شیخ مرتضی خیلی برآشفت و فرمود: یعنی دروغ بگوییم امکان ندارد خودشان رفتند و با احترام از آن شخص عذر خواهی کردند. هر وقت می خواستند کسی رو تائید کنند می فرمودند : تا به حال از او دروغ نشنیدم.
از خصوصیات بارز ایشان، این بوده که بر اساس إحتیاج و نیاز درونی و فقر حقیقی، وابسته ی به زیارت ائمه معصومین علیهم السلام بودند. مخصوصاً نسبت به آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام ارات و عشق عجیبی داشتند. حتی با شنیدن نام حضرت اشکشان جاری می شد. در هر فرصتی که دست می داد ولو اندک به زیارت می رفتند.
آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت که اگر سر برود مهر توام از جان نرود
گر رود از پی خوبان دل من معذور است درد دارد چه کند از پی درمان نرود
با کهولت سن و کمبود امکانات و مشقات فراوان در زمان های سابق هر چند هفته یکبار پنجشنبه و جمعه که بین التعطیلین است و فرصت استراحت طلاب و اساتید، سوار بر همین اتوبوس ها می شدند و رنج سفر به جان می خریدند و می فرمودند: هر کس در دنیا ذخیره ای دارد، ذخیرة من علی بن موسی الرضاست.
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله علیه می فرمودند: شما مثل ما در زیارت امام رضا علیه السلام تنبلی نکنید.
بیان این نکته بسیاری ضروری است که کلید قبول هر عملی، رعایت ادب و آداب آن است و برای زیارت هم آدابی است که اگر زیارت با آدابش همراه نباشد بهره ی انسان را کم و چه بسا موجب حبط عمل و از بین رفتن اجر و استفاده معنوی آن می شود.
از ادب پر نور گشته ست این فلک وز ادب معصوم و پاک آمد ملک
خدای منان در قرآن می فرماید: یکی از چیزهایی که آثار اعمال را از بین می برد و نابود می کند رعایت نکردن ادب آن عمل است.(... أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ (الحجرات : 2 ) که توضیح آن در ذیل می آید.
یکی از مهمترین آداب حضور و تشرّف به مشاهد مشرفّه، سکونت و سکوت است.
قلبی که ساکن و ساکت نباشد و اضطراب و تشویش او را فراگرفته باشد، مانند دریای خروشانی که هر چیزی را که برآن نهند به اطراف پرتاب می کند بنابراین بهره اش لحظه ای و ناپایدار خواهد بود
صحبت کردن و حتی نگاه کردن به این طرف و آن طرف از اصلی ترین چیزهایی است که سکونت نفس سالک را بر هم می زند.
خواندن زیارت نامه و ادعیه ای که سفارش شده مثل زیارت جامعه کبیر و زیارت امین الله باید با حضور قلب و صدای آهسته و در خلوت باشد.
در جلسات ذکری که در زمان حیات مرحوم علامه شرکت می کردیم پذیرایی فقط بوسیله چایی بود که در آخر جلسه انجام می گرفت؛ اما بعد از مدتی مرحوم آقا همین مقدار را هم منع کردند و فرمودند: ما دیدیم به اندازه همین چایی خوردن و نشستن و صحبت کردن فیض و بهره رفقا کم می شود لذا بهتر است که اصلا پذیرایی نباشد و رفقا بعد از جلسه با حداقلّ از کلمات از یکدیگر خداحافظی کنند و مجلس را ترک گویند.
حتی فرستادن صلوات در حرم معصومین که متاسفانه زیاد هم شنیده می شود آن هم با صداهای بلند دون شأن امام و حضورِ محضر امام معصوم علیه السلام است و اگر در روایات سفارش شده که صلوات را با صدای بلند بفرستید، منظور دادکشیدن و صدا را از ته گلو با تمام قوّت و قدرت به بیرون دادن نیست بلکه مراد اظهار این ذکر شریف است.
در روایت است که إرفَعُوا أصواتَکُم بالصَّلاةِ عَلَیَّ؛ فَإنَّها تَذْهَبُ بِالنِّفاقِ. (أصول کافی2: 493،)
(رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: با صدای بلند بر من صلوات فرستید؛ زیرا که نفاق و دورویی را بر طرف میکند)
باید دانست حرم اهل بیت علیهم السلام و یا مسجد یا حسینیه و حتی مجالس ذکر، محلّ اجتماع ارواح اولیاء خدا و ملائکه و نفوس مومنین است و لازمه ی چنین فضائی متانت و وقار و سکون و آرامش و لطافت است.
یکی از سالکان راه خدا می گفت: هر وقت به حرم آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام مشرف می شوم، می بینم تمام ایوان ها که در حیات صحن است پر است از حضور ملائکه که همه با حالت توجه مشغول عبادت و ذکر هستند و این مساله در شب های قدر شدت بیشتری پیدا می کند و فوج فوج ملائکه از بالا به پایین می آیند.
آهسته گذر کن ای صبا از زلفش آنجا دل جمعی است پریشان نشود
جناب آیة الله مسعودی تولیت آستانه مقدسه کریمه اهل بیت بی بی فاطمه معصومه سلام الله علیها می گفتند: یک بار مرحوم آقای بهجت رحمة الله علیه را در صحن حرم مطهر دیدم . ایشان به من فرمود به خادمین بگوئید صدایشان را در حرم بلند نکنند ملائکه ای که پیرامون حرم می چرخند اذیت می شوند . من آمدم و از خدام پرسیدم چه شده . گفتند : چند روز پیش یکی از خادمان افتخاری با صدای بلند زائرین را راهنمایی می کرده است.
حافظ اندیشه کن از نازکی خاطر یار برو از درگهش این ناله و فریاد ببر
در یکی از دفعاتی که توفیق زیارت حضرت امیر مومنان علی بن ابی طالب روحی له الفدا دست داده بود و به آستان بوسی حضرتش مشرّف بودم، شاهده بودم هر روز آن هم در ساعات شلوغی که اوقات نماز بود و و هر زائری در خلوتگاه خود به نوعی مشغول راز و نیاز با خداست و از انفاس و انوار ملکوتی آن حضرت و صاحب مقام عظمای ولایت کلیه الهیه و حضور در حرم کسب علم و معرفت می کند و حضرت را واسطه ی قرب و راه یابی قرار می دهد و از هر وقت دیگری بیشتر به توجه و مراقبه و حضور قلب احتیاج دارند، یک ایرانی بلند بلند اشعاری را در مدح حضرت فریاد می کشد و با همین حال وارد بر ضریح می شود و از دیگران هم می خواهد که به وی توجه کنند. بسیار متعجب شدم که فردی با بیش از شصت سال سن چرا اینگونه عمل می کند.
وقتی که این شخص می آمد توجه و حضور را از همه می گرفت و به هیچوجه به حال دیگران توجه نمی کرد و همه را در آن کانون توحید و ولایت و توجه و تفکر، با صدای گوش خراش خود متوجه خویش می ساخت.
وقتی نزدیک حقیر رسید، عرض کردم: شما مگر این آیه قرآن را نخوانده اید که می فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ (الحجرات : 2)
(اى کسانى که ایمان آوردهاید صداى خود را بلندتر از صداى رسول اللَّه برنیاورید و با او به صوت بلند سخن مگویید آن چنان که با یکدیگر سخن مىگویید تا اعمالتان ندانسته بى نتیجه نشود)
به جای اینکه پاسخی دهد شروع کرد به پرخاش کردن که شما چه می دانید چه خبر است این علی کیست؟ و از این حرف های عوامانه و ...
عرض کردم: حقیر به عنوان فرزند شما یک سوال دارم و آن اینکه شما که این حضرت را می شناسید و اینطور برایش دم گرفته اید و ابدا مراعات احترام و ادب نسبت به آن حضرت و زوّار آن حضرت را نمی کنید، بگویید بینی و بین الله وقتی خود این آقا خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله می رسید چگونه عمل می کرد؟ آیا صدای شما رساتر است یا صدای امیر المومنین علی علیه السلام؟ آیا قدرت و قوّت شما بیشتر است یا او؟
عرض کردم معروف و مشهور است که همین علی علیه السلام مثل مرده ای در بین دستان پیامبر می نشست و سکوت و ادب محض بود و ابدا یک کلام نمی گفت و تا حضرت چیزی نمی پرسیدند چیزی نمی گفت.
متاسفانه عین همین مساله در جلسات اهل بیت و هیئت ها وجود دارد و در بعضی از این جلسات مراعات آداب و احترام مناسب با مقام اهل بیت که جلساتشان حقیقت ذکر است و حرم الله است، نمی شود.
مجالس اهل بیت و روضه سید الشهدا علیهم السلام مجالس توحیدی و ذکر است و حضور در آنجا بالاترین عبادت هاست که بیش از هر چیزی حضور قلب و رعایت ادب و احترام و سکوت و توجه و تفکّر را می طلبد.
گریه و سینه زنی و روضه خوانی برای زدودن زنگار نشسته ی بر دل و تنویر و نورانیت قلب و صفا و بهره مندی جان است و نباید خود به خود راهی پیش بگیرد و با احساسات و سلایق و اعوجاج ها و خودکامگی ها همراه شود و انسان و حقیقتش را به بی راهه ای ببرد که منظور نظر خدا و اولیاء خدا و اهل بیت علیهم السلام نیست.
سال هاى اول مرجعیت مرحوم آیت اللّه بروجردى رحمة الله علیه رحمة واسعة بود. زمانى که ایشان قدرت فوق العاده اى داشتند، به وى خبر دادند که وضع شبیه خوانى قم، خیلى خراب و ناجور است.
دعوت کردند از تمام رؤساى هیئت ها تا به منزل ایشان بیایند. آقا از حاضرین پرسید: شما مقلّد کى هستید؟ همه گفتند: مقلد شما. فرمود: اگر مقلد من هستید، فتواى من این است که این شبیه هایى که شما به این شکل درمى آورید، حرام است.
با کمال صراحت به آقا عرض کردند: آقا، ما در تمام سال مقلد شما هستیم الاّ این سه چهار روز که ابداً از شما تقلید نمى کنیم! گفتند و رفتند.
من ز دیگی لقمهای نندوختم کف سیه کردم دهان را سوختم
در تاریخ است که وقتی حضرت علی علیه السلام در جنگ جمل پیروز شد، عایشه را همراه با تعدادی از زنان و سید الشهدا علیه السلام به سمت مدینه روانه کرد. اما همینکه پای عایشه به قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید، شروع کرد به سر و صدا و هیاهو که یا رسول الله ببین با همسرت چگونه رفتار می کنند.
سید الشهدا علیه السلام همین آیه را خواندند که لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ ... بعد فرمودند: حجت خدا و پیامبر زنده و مرده ندارد.
آن پیر مرد به حرف های بنده توجهی نکرد و رفت و بعدا وی را در حرم سید الشهدا علیه السلام دیدم که باز بر همان منوال رفتار می کرد و زایرین از سایر بلاد که حرف ها ی وی را متوجه نمی شندند، با دیده ی اعجاب به آن می نگریستند.
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
در همین حین جوانی نورانی نزدم آمد و گفت من تابحال متوجه این حقیقت نبودم حرف های شما را شنیدم و بسیار برایم جالب بود و تا بحال توجهی به این نحوه ادب و حضور قلب نداشتم اصلا طرز دیگری به مساله نگاه می کردم اما مطلب شما صحیح است و اگر همه اینگونه رفتار کنند خیلی بهتر است و بهره انسان بسیار بیشتر خواهد بود.
بعضی ها استدلال کنند که این حالی است که برای افراد پیدا می شود و دست خودشان نیست و نباید مزاحم حال آنان شد و بگذاریم هر طور که دلشان می خواهد رفتار کنند.
باید گفت این حال نیست بلکه ضدّ و خلاف حال است اصلا باید ببینیم حال و هر چیزی از این قبیل به چه معناست؟ نمی شود به هر سلیقه ای و هر کاری اسم حال بر او نهاد و او را توجیه کرد و موجّه خواند. اولین کسی که حال خودش را و آنچه را برداشت کرده بود حال گذاشت و بر او سماجت کرد و استدلال نمود و از آن توهم و خیال تنزل نکرد و پایین نماید ابلیس بود.
عبد خدا و بنده حقیقی او و مومن واقعی در هر موقعیتی حال و نفس خود را به خدا و حدود خدا و اولیای خدا عرضه می کند و بر آن اساس خود را و راه خود را محک می زند اگر واقعا این حالات و مسائل نورانیت داشته باشد و از یک حقیقت قلبی کند، باید همان نورانیت در ظاهر نمایان باشد و بر زبان جاری شود.
ما از وطن عشقیم حرف و سخن عشقیم عشق است که آوردست از دل به زبان ما را
اینجا محل اغوا و ظلالت است و خدا می داند شیطان از این طریق چه دام هایی را برای مومننین و سالکان راه خدا پهن کرده است.
به هر دام این بیابان هزار دام است که از هزار هزاران یکی از آن نجنهد
حالی خوب است و باید از آن پذیرایی کرد و به آن اعتنا کرد که منطبق با آداب و دستور و مناسب با حضور خدمت اولیاء خدا باشد. حال، باید از او و به خواست او باشد این ها همه، حالِ نفس و حضوض نفسانی است، توجه به چنین حالاتی، پرورش نفس است و سر سوزنی انسان را جلو نمی برد.
یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد بیا کاین داوری ها را به پیش داور اندازیم
آیا حال ما قوی تر است یا حال مولای ما علی بن ابیطالب علیه السلام؟ آیا یکبار دیده شد حال حضرت وی را از مسیر ادب و اخلاق و انسانیت و حضور قلب خارج کند؟
باید نفس تربیت شود و تربیت نفس، به این است که حالات او کنترل شود و در چارچوب شئون بندگی و عبودیت درآید.
سیدنا الاستاد برای تشرّف به حرم می فرمودند: برای عبادت و قرائت نماز زیارت که نماز زیارت فقط و فقط مخصوص چهارده معصوم است و غیر معصوم نماز زیارت ندارد، مزاحم دیگران نشوید هر جا که جا گیرتان آمد همانجا نماز بخوانید و خودشان هم اینگونه عمل می کردند اگر بالای سر جا بود می نشستند و الا برای کسی مزاحمت ایجاد نمی کردند و بالای سر افرادِ حاضر نمی ایستادند.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم