سلام علیکم. آیا نذر کردن برای خواسته ای چون شفای بیماری جزء طمع حساب می شود؟ وآیا سالک اجازه دارد که نذر کند؟ با سپاس فراوان پاسخ از استاد حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
سلام علیکم. آیا نذر کردن برای خواسته ای چون شفای بیماری جزء طمع حساب می شود؟ وآیا سالک اجازه دارد که نذر کند؟ با سپاس فراوان
پاسخ از استاد حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
هو العلیم. علیکم السلام و رحمة الله
غیر از ذات مقدس پروردگار، هیچ چیزی مطلقا نه خوب است نه بد؛ بلکه هر چیزی، وقتی در مسیر تکامل انسان قرار بگیرد، خوب است و الا بد محسوب می شود.
در روایات بسیاری داریم که رسول خدا صلی الله علیه و آله از بعضی از علوم به خدا پناه می بردند یا اینکه می بینیم پیامبر هم مسجد ساخت و هم مسجد خراب کرد پس حتی مسجد مطلقا خوب نیست مسجدی که بخواهد انسان را از خدا دور کند و حقیقت را وارونه نماید، از کلیسا مفسده انگیزتر است؛ همانطور که امیر المومنین علیه السلام دستور دادند قرآن را از سر نیزها به زیر پاهایشان قرار دهند! چرا که قرآنی که انسان را از مسیر توحید و ولایت دور کند و ابزار دست معاویه و هر شیطانی قرار گیرد این قرآن دیگر کتاب هدایت نیست؛ پس ملاک در هر امری قرب و بعد از خداست و بس
در مورد صفات هم مطلب همین است هیچ صفتی مذموم و یا مطلقا خوب نیست، بلکه صفات اگر در مسیر تربیت و کمال انسان به دستور خدا و اولیای الهی قرار گیرند، می شود فضیلت و الا رذیلت است.
مثلا بُخل برای زن در مسیر حفظ عفت و حیا و حجاب بسیار مورد سفارش است و اما همین صفت در مسیر کمال و از دست دادن تعلقات دنیایی و مال مذموم است
صفت طمع و حرص عالیترین از صفات اولیای الهی است که برای وصال به محبوب طماع و حریص اند که از آن تعبیر به شوق و میل می شود که اتفاقا در قرآن یکی از صفات پیامبر صلی الله علیه و آله صفت حرص است.
اما "نذر" برای شفای بیمار از دستورات دینی است و مورد سفارش هم هست و طمع نیست چون سالک الی الله و مومن شفا را برای صحت و کمال خود می خواهد نه برای دنیا و بر این اساس این اجازه در شرع داده شده است
اما مرحوم سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند: برای سالک از نذر بهتر هم هست! چرا که در نذر نوعی معامله با خدا و داد و ستد است و عبد با خدای خود معامله نمی کند، عبدی هر چه دارد مال خداست پس چیزی برای دادن ندارد تا در مقابلش چیزی بگیرد.
می فرمودند: بهتر است چیزی را برای خدا (هرچه که هست) انفاق کند و خواسته اش را هم محضر خدا و اولیایش عرض نماید و در نهایت امر و صلاح را به ایشان بسپارد و به هرچه خدای متعال برای او مقدر می کند حقیقتا هم تسلیم باشد و از آن بالاتر اینکه راضی و خرسند و مسرور باشد و آنچه را که دریافت می کند همان را شفا بداند همان را غنا بداند آری هرچه از دوست رسد نیکوست.
آنچه که در انفاق به سبب از دست رفتن مال نصیب سالک می شود که همان از دست دادن تعلقات نفسانی است، از هر شفا و نصیبی بالاتر است.
اثری که انفاق برای از دست دادن تعلقات دارد هیچ دستور دیگری ندارد و این اثر را در جای دیگری نمی توان پیدا کرد.
در میان شاگردان علامه آنهایی که اهل انفاق بودند نورانی تر و خوش فکر تر بودند.
سیدنا الاستاد می فرمودند: زکوة دادن موجب طهارت مال و دل است. انفاق در راه خدا انسان را از خودپسندى و خود بینى بیرون مىآورد. مال، مورد علاقه انسان است؛ چون مال را در راه خدا بدهد، علاقه را به خدا میدهد؛ به خدا نزدیک میشود و میفرمودند: نماز و انفاق دو رکن اساسى است براى وصول به آسمان معرفت. نماز اتّصال میدهد انسان را به خدا، و نور پروردگار و نور توحید را در دل تقویت مىنماید؛ و زکوة علاقه انسان را به خدا زیاد میکند، و از دنیا کم میکند.
نماز، و زکوة به معناى مطلق انفاق در راه خدا، دو جناح براى سیر در عالم تجرّد و ملکوتند.
بعضی ها انفاق می کنند اما برای آن تکلیف معین می کنند چنین باشد چنان باشد معلوم است که نفس هنوز تعلق دارد باید انفاق کرد و پشت سر را هم نگاه نکرد که اسراری است اینجا
خدای متعال در قرآن این حال و وصف اولیای الهی و سالکین الی الله را به زیبایی بیان می دارد و می فرماید:
... وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ السَّائِلینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّکاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (البقرة : 177)
( ... لیکن نیکوکارى آن است که کسى به خداى عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانى و پیغمبران ایمان آرد و دارایى خود را در راه دوستى خدا به خویشان و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان و گدایان بدهد و در آزاد کردن بندگان صرف کند، و نماز به پا دارد و زکات مال (به مستحق) بدهد، و نیز نیکوکار آنانند که با هر که عهد بستهاند به موقع خود وفا کنند و در حال تنگدستى و سختى و هنگام کارزار صبور و شکیبا باشند. (کسانى که بدین اوصاف آراستهاند) آنها به حقیقت راستگویان و آنها به حقیقت پرهیزکارانند)
علامه می فرمودند: سالک به دستور خدا انفاق می کند و دیگر منتظر چیزی نمی ماند حتی منتظر ثواب و اجر و پاداش هم نه در دنیا و نه در آخرت نمی ماند او تکلیفش را که همان میل و اراده خداست را انجام می دهد یعنی بندگی می کند چون عبد است
و این مطلب نفیس سیدنا الاستاد برگرفته از آیه قرآن در وصف امیر المومنین علیه السلام است که فرمود: إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُورا. (الإنسان : 8 )
(امیر المومنین و عیالات او، کسانی اند که فقط بر اساس محبت و خواست و میل خدا به فقیر و طفل یتیم و اسیر طعام مىدهند)
بله مرحوم علامه طهرانى مى فرمودند: بهتر است سالک نذر نکند و امورش را به خدا بسپارد. البته اگر نذری بوده باید به آن وفا کرد.