سلام علیکم حاج آقا ببخشید ، (فرزندانم) از بنده سؤالاتی می پرسند که نمی توانم به آنها جواب مناسبی بدهم لذا می خواستم اگر مقدور هست بنده را راهنمایی بفرمایید پاسخ از حجت الاسلام استاد شیخ محمد شاهرخ همدانی. مثلا می پرسد خدا چگونه ما را می بیند در حالی که ما در خانه هستیم و خانه دیوار و سقف دارد؟ خدا چگونه برای این همه انسان این همه رگ و قلب و مغز و...ساخته است ؟ چگونه برای یک چشم انسان این همه رگ که قابل شمارش نیست ساخته است ؟اصلا چرا از خاک ساخته است ؟ چگونه خاک را به این شکل در آورده است ؟ بسیار سپاسگزارم
پاسخ از حجت الاسلام استاد شیخ محمد شاهرخ همدانی
هو العلیم علیکم السلام و رحمة الله در اینباره چند نکته قابل ذکر و اهمیت و دقت است:
اول: باید توجه کنید که معارف و علوم را باید با زبان بچگی و کودکی به فرزندان آموخت لازم است به این پرسش ها جوابی صحیح و در عین حال ساده و روشن داده شود. ما می توانیم با بیانی ساده و کمک گرفتن از نعمت های خداوند که در اختیار همه بندگانش قرار داده است، به بهترین وجه و ساده ترین شکل خدا و برخی از صفات او را با برهان نظم به کودک اثبات کنیم. این برهان ساده ترین و عمومی ترین برهان برای اثبات خدا است.
امیر المومنان علی علیه السلام می فرمود: وقتی با بچه ها صحبت می کند با زبان کودکی با آنها حرف بزنید یعنی در حد اندیشه آنان.
چونکه با کودک سر و کارت فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد
پاسخ بسیاری از سؤالات کودک را می توانیم از قرآن بیابیم برای مثال اگر کودک پرسید خدا کیست می توانیم این آیه را بر وی بخوانیم: «خدا کسی است که آسمان ها و زمین را آفرید و آبی از آسمان فرو فرستاد و به وسیله آن میوه هایی را برای روزی شما از زمین بیرون آورد» به او بگوییم «او مهربان ترین مهربانان است »و مهربانی خدا را برای او به صورت ملموس تبیین کنیم.
دوم: بهترین راهکار برای تفهیم مفاهیم علمی و معرفتی به کودکان کمک گرفتن از طبیعت است؛ به خلقت آفریده های خدا اشاره کنیم و او را با عجایب آنها آشنا سازیم. قدرت خداوند را در آفرینش مخلوقاتش در آسمان و زمین و دریاها به فرزندان خود نشان دهیم. با یک گل با یک حیوان با یک رنگ باید کودک را قانع کرد. ابتدا باید جوابی را خوب پخت و جوانب او را در نظر گرفت و بعد او را به کودک القاء کرد.
سوم: استفاده از داستان و شعر برای تفهیم و تعلیم علوم و معارف بسیار خوب است می توانید به تناسب مقطع سنی کودکان با قدری تفحص و جستجو و کمک گیری از متخصصان دینی کودک برای فرزندانتان کتاب تهیه نمایید حقیر کتاب داستان راستان شهید آیت الله مطهری رحمة الله علیه را برای نوجوانان توصیه می کنم.
چه بهتر که بیان این معارف در محیطی شاد و دوست داشتنی برای کودکان باشد.
چهارم: بهره بری از مشاوره های مذهبی و متعهد و متخصص است که خوشبختانه به برکت علوم قرآن و اهل عصمت و طهارت علیهم السلام و تتبع و تحقیق و همت علمای تشیع منبع غنی و سرشاری از علوم و معارف در حوزه تربیتی و معرفتی کودکان در اختیار است که باید وقت گذاشت و هزینه کرد و از آنها استفاده کرد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله گله دارند از پدران و مادران آخر الزمان که در امر تربیت روحی و دینی فرزندانشان کوتاهی دارند در حالیکه به امور دنیایی آنان بهای زیادی می دهند.
اما بقدر حوصله این پاسخنامه و در جواب فرزندتان بگویید: باید خدا را از مدار قیاس با انسان خارج کرد دیگر وجود او با وجود ما فرق دارد پس چشم او زبان او گوش او و تمام اسماء و صفاتش متفاوت است و انسان فقط بسیار کم از آن را داراست.
همین الان چیزهایی است که بعضی از حیوانات می بینند اما انسان آنها را نمی بیند همین الان دستگاهایی است که با آن می شود چیزهایی را روی کرده ماه دید در حالی که با چشم عادی نمی شود همین الان عینک هایی ساخته اند که با آن می شود چیزهایی را از پشت پرده و لباس دید که با چشم عادی نمی شود. حال خدا خالق همه اینهاست.
پس همانطور که قدرت خدا را معلوم می کنیم باید علم و حکمت خدا را هم معلوم نماییم.
و این معنا را با دو امر تقویت کنید اول اظهار و نمایاندن قدرت خدای متعال در ذکر مصادیق و مثال ها از خلقت خود انسان گرفته تا خلقت جهان آفرینش. حقیر هر گاه در ضمن سفر و یا دیدن یکی از قدرت های الهی حتی از طریق رسانه برمی خوردم بلافاصله آن را پررنگ کرده و با کمی توضیح قدرت پروردگار را به سایرین مخصوصا فرزندان تاکید می کنم و این معنا در بسیاری از آیات قرآن به چشم می خورد.
گاهی یک گل و رنگ و بوی او و یا یک ماهی درون اعماق اقیانوس ها و کیفیت خلقت و رنگارنگی او کافیست برای نمایش و نمایاندن قدرت الهی این امر را در موجودات و مخلوقات مختلف پیاده کنید آنگاه بگویید که تمام اینها از خاک تشکیل شده است خاک منشا تمام این همه موجودات و مخلوقات و رنگ های آنان است.
به عبارت خیلی ساده به فرزندتان بگویید وقتی یک پزشک نسبت به یک عضو از اعضاء جسم انسان مانند چشم کمی اطلاع پیدا می کند به آن دکتر و یا پرفسور می گویند همه او را عالم و دانشمند می نامند حال باید گفت آن کسی که این چشم را خلق کرده آیا عالم نیست؟ او کیست چقدر علم دارد؟ بگوییم او همان خداست
دوم: اظهار عجز انسان چه رسد به عنوان اشرف مخلوقات. و برای عجز او می توانید از مرض از فقر از مرگ او مثال آوردید که مثلا چطور کسی در زمانی پهلوانی بوده آنگاه الآن اسیر مرض و مرگ است
این حکایت مناسب حال است که امام صادق علیه السلام می فرمودند: نمرود با تمام قدرتش و ثروتش را یک پشه به امر خدا از پا درآورد در حالی آن پشه نیمی از بدنش فلج بود.
در نهج البلاغه است که امیر مومنان علی علیه السلام می فرمایند: فَإِنْ أَشْکَلَ عَلَیْکَ شَیْءٌ مِنْ ذَلِکَ فَاحْمِلْهُ عَلَى جَهَالَتِکَ بِهِ فَإِنَّکَ أَوَّلَ مَا خُلِقْتَ جَاهِلاً ثُمَّ عُلِّمْتَ وَ مَا أَکْثَرَ مَا تَجْهَلُ مِنَ اَلْأُمُورِ وَ یَتَحَیَّرُ فِیهِ رَأْیُکَ وَ یَضِلُّ فِیهِ بَصَرُکَ ثُمَّ تُبْصِرُهُ بَعْدَ ذَلِکَ فَاعْتَصِمْ بِالَّذِی خَلَقَکَ وَ رَزَقَکَ وَ سَوَّاکَ وَ لْیَکُنْ لَهُ تَعَبُّدُکَ وَ إِلَیْهِ رَغْبَتُکَ وَ مِنْهُ شَفَقَتُکَ
یعنی اگر چیزی را ندانستی یا نفهمیدی و امر از حوادث جهان بر تو مشکل شد، آن را بر نادانى خود حمل کن (و زبان به اعتراض مگشاى زیرا تو در آغاز خلقت جاهل و نادان بودى و سپس عالِم و آگاه شدى و چه بسیار است امورى که هنوز نمى دانى و فکرت در آن متحیر و چشمت در آن خطا مى کند؛ اما پس از مدتى آن را مى بینى و از حکمت آن آگاه مى شوى بنابراین به آن کس که تو را آفریده و روزى داده و آفرینش تو را نظام بخشیده تمسک جوى (و به او اعتماد کن) و تنها او را پرستش کن و رغبت و محبّت تو تنها به او باشد و تنها از (مخالفت) او بترس.