سلام علیکم استاد طبق گفته بزرگان در مسیر سلوک الی الله یکی واجب ترین عمل مراقبه قلبی است یعنی آنکه شخص در هر لحظه به یاد خدا باشد و در حال حضور باشد
من سعی خودم را در این امر میکنم منتهی مشکلی که وجود دارد این است که من تنها زمانی میتوانم ذهن و فکر و قلبم را سوی خدا کنم که هیچ کاری دیگری انجام نمیدهم ، یعنی زمانی که فارغ از امور دیگر هستم ، اما در زمانی که مشغول به کار،فعالیت،تحصیل،همنشینی با دیگران،صحبت کردن با دیگران ،در محیط خانواده و امور دنیوی روزمره، نمیتوانم ذهنم را به سوی خدا قرار بدم ،در واقع در زمان هایی که مشغول امور دنیا هستم حتی اگر نیت شروع ان هم رضا خدا باشد باز هم در بطن کار چیزی جز غفلت از یاد خدا نصیب من نمیشود و این غفلت و کدورت و قبض را در امور احساس میکنم و در بعضی از موارد چنان تمرکز و جهت قلبی به سمت این امور میرود که حتی در زمان های فراغت هم نمیتوان دل را به سمت خدا متمایل کرد و قلب در حجاب قهری ان توجه و تمرکز امور دنیوی قرار میگیرد ،و این مسئله خیلی ازار دهنده است نه میتوان ان امور دنیوی را انجام نداد(تحصیل،کار،صله رحم ,میهمانی، حضور در جامعه و......)چرا که میشود رهبانیت و نه میتوان در هنگام انجام ان امور ذهن و قلب را متوجه خدا کرد
و اگر هم به سختی ان توجه به خدا آنجام گیرد ان کار به درستی انجام نمیشود چرا که ضمیر خودآگاه فقط ظرفیت توجه به امر واحد در یک زمان را دارد ، برای مثال مدتی که هم فراموش کار شدم و هم حواس پرت و حتی ساده ترین امور را هم نمیتوانم به درستی انجام دهم و هم دچار افت تحصیلی مگر آنکه قبض و کدورت توجه به کار را به جان بخرم.یعنی در واقع ذهنم توان تدبیر امر مراقبه قلبی و امور دیگر در ان واحد را ندارد .
حال آنکه من بسیار فاصله دارم با بقا بعد فنا که شخص توان تدبیر امور را پیدا میکند باید چه کار کنم تا بتوانم در عین انجام امور مراقبه قلبی و توجه به خدا را داشته باشم و در تمام لحظات در حال حضور باشم.
پاسخ از حجة الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
هوالعلیم. علیکم السلام.
این مساله از زمان ائمه ما بوده است که افراد تا وقتی در محضر ایشان بودند حالشان خوب بوده اما به محض دوری حالشان و اعمال و تفکراتشان تغییر می کرده رازش در همان از بین رفتن مراقبه است.
اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله یکبار گفتند: یا رسول اللّه! ما از نفاق بر خود مىترسیم پیامبر صلّى اللّه علیه و اله فرمودند: چرا؟ گفتند:تا در خدمت شما هستیم و شما به ما یادآورى مىکنید و ما را به آخرت تشویق مىکنید،از خدا مىترسیم و دنیا را فراموش مىکنیم و در آن بى رغبت مىشویم تا آنجا که گویا آخرت و شب دوزخ را با چشم خود مىبینیم و این زمانى است که در خدمت شما هستیم ولی همینکه از نزد شما بیرون مىرویم و به خانههاى خود برمىگردیم و چشممان به زن و بچه می افتد و نزدیک است از آن حالى که در خدمت شما داشتیم برگردیم و تا آنجا که گویا هیچ عقیده و ایمانى نداریم، آیا شما هم از اینکه این تغییر وضع، نفاق باشد،بر ما ترس دارید؟ رسول خدا صلّى اللّه علیه و اله فرمود: هرگز،این بددلیها نیرنگهاى شیطان است که به وسیلۀ آنها شماها را به دنیا تشویق مىکند، به خدا سوگند اگر شما بر همان حالى که براى خود شرح دادید پیوسته مىماندید، هر آینه فرشتهها با شما دست مىدادند و به روى آب راه مىرفتید و اگر نبود که شما گناه مىکنید و از شما آمرزش مىخواهید هر آینه خدا خلقى را مىآفرید تا گناه کنند و سپس از خدا آمرزش خواهند و خدا آنها را بیامرزد،بهراستى در گناه رفته و بسیار توبه کند آیا نشنیدى گفتار خداى عز و جل را:«و آمرزش خواهید از پروردگار خود سپس به سوى او بازگشت خواهید کرد(بقره/222) و فرموده است:«از پروردگار خود آمرزش بخواهید و به او بازگشت کنید(هود/3)
پیامبر صلی الله علیه و آله به دو نکته اشاره می کنند:
اولا در این مساله دچار وسواس نشوید چرا که کار شیطان این است که با القاء این امور انسان را دچار شک و تشویش خاطر و ناامیدی کند
ثانیا: بر دلهایتان مراقبه داشته باشید
مسلم آن است که در سیر الی الله و رسیدن به مراحل قرب و کمال مهمترین مساله مراقبه است مراقبه یعنی آنچه را انسان از محضر عبادت و اولیای الهی بدست می آورد بتواند در خارج از آن موقعیت در نفس حفظ کند
خدای متعال می فرماید: فَاتَّقُوا اللّه َ یأُولی الأَلبَب لَعَلَّکم تُفلِحُون (مائده /100)
در اکثر آیات قرآن وقتی خدای متعال بحثی از حکم و دستوری می کند نمی گوید اگر انجام دهید حتما سعادتمند می شوید می فرماید شاید چرا؟ چون نماز و روزه و خلاصه تقوا بدون مراقبه به مقصد نمی رساند
تقوا از وقایه به معنای سپر است و انسان جایی سپر می گیرد که از هر طرف به سوی او تیری می آید دنیا همه اش اینطور است اگر سپر نداشته باشیم نفس هلاک می شود.
تکلیف ما مراقبه و انجام دستورات در همین عالم دنیاست
بودن در دنیا دنبال کار رفتن می خواهد زن و بچه داری می خواهد رابطه و رفت و آمد دارد اینها را که نمی شود تعطیل کرد اما اگر انسان حدود را رعایت کند مراقبه اش به هم نمی خورد امیر مومنان علیه السلام می فرماید: وَمَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ، وَمَنْ أَبْصَرَ إلَیْهَا أَعْمَتْهُ. (نهج البلاغه)
یعنی کسی که دنیار را وسیله قرار دهد دنیا او را بینا می کند اما کسی که دنیا را هدف قرار دهد دنیا کورش می کند
در این رابطه باید نکاتی را مدنظر قرار دهید
اولا، انجام واجبات و ترک محرمات
ثانیا، انجام مستحبات در حد توان با تشخیص یک استاد
ثالثا اذکار و استغفار برای همین است که انسان اگر دچار غفلت شد مراقبه اش نرود
رابعا مهمترین مساله انفاق است تعلق به مال دنیا انسان را میخکوب می کند و نمی تواند قدم از قدم بردارد لذا مساله انفاق از پررنگترین دستورات قرآنی است چون راهگشاست.
خامسا، در رابطه با افراد و شرکت در جلسات بسیار باید دقت کرد
سادسا، محاسبه نفس داشته باشید
خلاصه آنکه تا وقتی انسان در حال انجام تکلیف است (البته تشخیصش با استاد و شخص خبیر است ضرورت داشتن استاد همین است چون قرآن است که می فرماید خیلی ها خیلی کارها می کنند گمانشان این است که کار خوبی است و تکلیف است) در مراقبه نفس است در راه خدا نباید سرخود بود سرخود عمل کرد.
یکبار خانمی به مرحوم استاد ما عرض کرده بود آقا وقتی دارم کار منزل می کنم ظرف می شویم چه ذکری بگویم؟ فرموده بودند: همین که دارید کار و تکلیفتان را انجام می دهید ذکر است نیاز به ذکر دیگری نیست.
پس مهم شناخت تکلیف است مراقبه یعنی ترک نیست اولا تشخیص درست و ثانیا انجام درست و بجای تکلیف است.