گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


نماز جمعه، یادگاری از علامه طهرانی ره

غیرت دینی در راستای زمینه سازی و به ثمر نشاندن معارف  حقّۀ الهیه و برپایی احکام دین در سایه تشکیل حکومت اسلامی، یکی از تکالیف و اولویّت های سلوک علمای ربّانی است؛ بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه زمینه را برای پیاده شدن فرائض وحیانی از جمله تشکیل نماز جمعه به عنوان یک نماد قدرت و وحدت مناسب می بینند و بر این امر آنقدر اصرار می ورزند تا این مهم توسط رهبر کبیر انقلاب عملی می شود؛

بسم الله الرحمن الرحیم

نماز جمعه، یادگاری از علامه طهرانی ره

 

 

منبع: سلسله مقالات تالیف حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

 

 

غیرت دینی در راستای زمینه سازی و به ثمر نشاندن معارف  حقّۀ الهیه و برپایی احکام دین در سایه تشکیل حکومت اسلامی، یکی از تکالیف و اولویّت های سلوک علمای ربّانی است و در این راه چه خون دل ها خورده و چه رنجها که متحمل شده اند

 

 

الَّذِینَ إِن مَکَّنَّهُمْ فِى الارْضِ أَقَامُوا الصَّلَوةَ وَ ءَاتَوُا الزَّکَوةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَ لِلَّهِ عَقِبَةُ الامُورِ (آیه 41، از سوره الحجّ)

 

 

خدای متعال بعد از آنکه در آیات سابقه بر این آیه، اجازه جنگ و نبرد به افرادى که مورد ستم واقع شده‏اند و بدون حقّ از خانه شان بیرون رانده شده  از طرفی خواسته شان ربُّنا الله بوده است، داده و حقّ تشکیل حکومت مستقلّ الهى را داده است؛ برنامه های آنان را که پایه تشکیل چنین حکومتى است، تبیین میفرماید.

 

 

یکی از مهمترین مسائل مورد دغدغه بزرگان را می توان فریضه نماز جمعه دانست که در این میان علامه طهرانی رضوان الله علیه در زمان معاصر پیشتاز بودند.

 

 

نگرش توحیدی مرحوم علامه طهرانی بر این بود که حکومت اسلامی باید مقدمه فراهم سازی و به ظهور رسیدن حدود الهی قرار گیرد که از مهمترین آن  تشکیل نماز جمعه است چرا که آنچنان دارای ابعاد گسترده فرهنگی سیاسی اجتماعی است که هیچ بدلی را برای آن فرض نیست لذا برپایی آن را حتی در زمان غیبت از اوجب واجبات عینی تعیینی می دانستند و این منظور را برهانی کرده بودند که بر جمیع مکلّفین واجب است شرط برپایی نماز جمعه را متحقّق کنند؛ یعنى با تشکیل حکومت اسلام و امکان اقامه امام یا حاکم شرع مطاع بدون خوف و تقیّه در جائى که اقامه حدود شرعیّه ممکن باشد و حاکم بدون پروا بتواند مصالح مسلمین را در خطبه بیان کند، این فریضه الهیّه را بجاى آرند و از ترک آن که موجب موبقه مهلکه است بپرهیزند.

 

 

لذا مرحوم علامه از همان شروع تشکیل نماز جمعه تا زمانى که در طهران بودند در آن شرکت مى‏ نمودند. و هنگام تشرّف به مشهد مقدس نیز تا هنگامى که پزشکان ایشان را از رفتن به آن منع ننموده بودند، شرکت مى‏کردند. گاهى به ایشان مى‏گفتند: آقا در نماز جمعه شما را وارسى مى‏کنند و این هتک احترام است!

 

 

مى ‏فرمودند: شرکت در نماز جمعه واجب است، و این امور موجب رفع ید از وجوب نخواهد بود. وانگهى اگر قصد انسان قربت، و وجهه انسان رو بسوى مرضاى الهى باشد، دیگر این امور چه اشکالى بوجود مى‏آورد!.

 

 

بر همین اساس می فرمودند:

 

 

اسلام نماز جمعه را واجب کرد، به وجوب عینى تعیینى در هر زمان تا روز قیامت و تارک آنرا لعنت فرستاد. و لیکن شرط صحت آن با جماعت و در تحت نظر و امامت امام عادل و یا منصوب از ناحیه اوست. در زمان حضور امام معصوم علیه السلام، خودش اقامه مى ‏کند، و در زمان غیبت بر فقیه عادل جامع الشرائط که به ادله نیابت عامه، متکفل وظائف امام است واجب است اقامه کند.

 

 

نماز جمعه واجب است به وجوب مطلق، نه به وجوب مشروط، مانند حج نسبت به استطاعت، بلکه مانند نماز ظهر است نسبت به طهارت و غسل و وضوء. و بنابراین امام و حاکم شرع، شرط انعقاد و صحت و شرط واجب است نه شرط وجوب. فلهذا اگر امام در غیبت بود و فقیه جامع الشرائط قدرت بر حکومت نداشت، و در تقیه بسر مى‏برد، بواسطه ترک نماز جمعه، همه مردم گنهکارند به جهت ترک نماز عینى تعیینى که حائز اهمیت سرشارى است.

 

 

و بر همه آنها واجب است قیام کنند و تشکیل حکومت اسلامى دهند، تا آن امام غائب ظهور کند، و یا فقیه مقبوض الید، مبسوط الید گردد، و بتواند اجراء حدود کند، و منع از ثغور اسلام بنماید، و از جمله وظائف حاکم، تشکیل نمازهاى جمعه در قلمرو حکومت اوست.

 

 

افرادى که در زمان حکومت جائره نماز جمعه نمى‏خوانند، معذب مى‏شوند که: چرا تشکیل حکومت اسلامى نداده‏اید؟! که بتوانید نماز جمعه بخوانید، گرچه با نداشتن حاکمى چنین، نماز از آنها صحیح نیست و مردود است.

 

 

و بهمین جهت که روز جمعه، روز عید و اجتماع است، و مردم پاک و پاکیزه مى‏شوند، و از خطاها و گناهان یک هفته گذشته بیرون مى‏آیند، دعاها در آن روز مستجاب، و شب جمعه نیز داراى اهمیت و خصوصیتى براى تهیؤ و آمادگى وظائف روز مى‏شود، که از سایر شب‏ها ممتاز مى‏گردد. (امام شناسى، ج ‏9 ص 202)

 

 

از اولین مسائل پیشنهادی علامه طهرانی تشکیل نماز جمعه بود

 

 

در همان اوان شکل گیری انقلاب اسلامی یکی از دغدغه های مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه پیاده کردن معارف دینی بود که در صدر آن بر مساله اقامه نماز جمعه اصرار داشتند تا جاییکه که در اولین ملاقات خود با رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله خمینی رحمة الله علیه آن را طرح و بر عملیاتی شدن آن اصرار می ورزند و حتی بعد از آن توسط آیت الله شهید مطهری اعلی الله مقامه آن را پیگیری می کنند که اگرچه در ابتدای امر رهبر انقلاب زیر بار نمی رفتند و موانعی را بر سر راه می دیدند اما با توجه به مطالب و فوائدی که علامه بر راه اندازی نماز جمعه مطرح می کنند ایشان را قانع می کنند که خود می فرمودند: آن همه اصرار نتیجه داد و بالاخره نماز جمعه عملی شد که به حق باید نماز جمعه را از یادگارهای علامه طهرانی برای انقلاب اسلامی ایران دانست.

 

 

مرحوم علامه طهرانی در تبیین و تشریح پیشنهادشان مبنی بر تشکیل نماز جمعه به مرحوم حضرت آیت الله خمینی رحمة الله علیه می فرمایند:

 

 

من بیشتر براى دو جهت مشرّف شده بودم به قم: یکى اینکه گفتم: الآن بر شما لازم است که نماز جمعه اقامه کنید فوراً، که از هر چیز لازمتر است.

 

 

آیة الله خمینى راجع به نماز جمعه گفتند: نه اصلًا عقیده من در نماز جمعه وجوب نیست؛ بلکه نماز جمعه بنظر من حتّى در زمان رسول خدا واجب تخییرى است. حالا من نمى‏دانم این جمله را به ایشان گفتم یا مى‏خواستم بگویم، بعضى اوقات در ذهنم مى‏آید که گفتم. بعضى اوقات در ذهنم است که فقط در ذهنم بود و نگفتم. که خلاصه چهار جمعه شما نماز جمعه تشکیل بدهید آنوقت برایتان معلوم مى‏شود که آیا واجب عینى است یا نه؟ یعنى آنقدر فوائد بى شمار بر آن مترتّب مى‏شود که نظر شریف شما بر مى‏گردد.

 

 

علامه طهرانی در جای دیگر می فرمایند:

 

 

مرحوم مطهرى در آن موقع حیات داشت و یک هفته بعد ایشان را ترور کردند؛ آقاى مطهرى با ما رفت و آمد داشت. یک روز من به ایشان گفتم مى‏دانید قضیّه چیست؟ قضیّه مهم نماز جمعه است. نماز جمعه خیلى مهم است. فوراً باید اقامه بشود و اگر اقامه نشود خطر جدّى مملکت را تهدید مى‏کند چون الآن تمام این گروهکها و احزاب هم مشغولند به نمایش دادن خودشان؛ و پیوسته قوا و افراد خود را زیاد مى‏کنند، مثلًا در روز وفات دکتر مصدق سى هزار نفر از طرفداران او را از طهران حرکت داده بودند براى احمدآباد؛ و در آنجا شعارهائى داده بودند، بعنوان ملیّت یعنى بر علیه دستگاه آیة الله خمینى که دستگاه ایشان تقدّس و روحانیّت بود.

 

 

همچنین احزاب دیگر هم فعّالیّت مى‏کردند و اگر نماز جمعه تشکیل بشود اینها بکلّى از بین مى‏رود؛ نماز جمعه‏اى که تشکیل مى‏شود دیگر صحبت از صد نفر و پانصد نفر نیست بلکه نمازیست که همه ملّت در آن شرکت مى‏کنند.

 

 

آنگاه اضافه می کنند:

 

 

البته این حرفها را وقتی ما مى‏زدیم که یک نماز جمعه در طهران نبود؛ یعنى اسمى هم از این حرفها نبود، و ما هم در مسجد قائم شروع کردیم به بحث کردن از وجوب عینى تعیینى نماز جمعه. یعین تعیّیناً نماز جمعه واجب است. شبها هم در هفت جلسه همین موضوع نماز جمعه را بحث کردیم؛ و حتّى یک شب گفتم که: هر کس که حاضر است با من مباحثه تلویزیونى کند از نقطه نظر وجوب نماز جمعه بنده حاضرم یک مباحثه فقهى در پشت تلویزیون انجام‏ مى دهیم تا معلوم شود الآن نماز جمعه وجوب تعیینى دارد یا ندارد؟

 

 

ادامه تاکید و اصرار علامه طهرانی بر اقامه نماز جمعه به رهبر کبیر انقلاب به وساطت شهید مطهری انجام گرفت که در اینباره می فرمودند:

 

 

به مرحوم شهید مطهّرى گفتم که: شما که به قم مشرّف مى‏شوید به خدمت آیة الله خمینى مى‏رسید من بیست مادّه دارم این بیست مادّه را باید به ایشان بگوئید؛ یکى از آنها وجوب عینى تعیینى نماز جمعه است. آیة الله خمینى خود یک شخص فقیه هستند درسهاى آیة الله آقاى حاج شیخ عبد الکریم حائرى را دیده‏اند و درسهاى آیة الله آقاى بروجردى را دیده‏اند. و شاید چندین دوره صلوة جمعه را دیده‏اند. و روى آن موازین کلّى امروز وجوب تعیینى عینى نماز جمعه هیچ جاى شبهه نیست و ایشان باید نماز جمعه را اقامه کنند.

 

 

البته (آیت الله مطهری) پس از این که رفته بودند قم خدمت آیة الله خمینى، (دوباره) راجع به نماز جمعه پیشنهاد کرده بودند آیة الله گفته بودند: آخر الآن آقاى حاج شیخ محمّد على اراکى در قم نماز مى‏خوانند من به ایشان چه بگویم؟ آقاى مطهّرى گفته بودند: ایشان نماز را به شما تقدیم مى‏کنند! آیة الله خمینى گفته بودند: من چگونه از خانه بیرون بروم! این مردم ماشین را تکه تکه مى‏کنند. چون همان زمانى بود که علاقه مردم بسیار شدید بود؛ البتّه بحمد الله علاقه مردم در تمام طول این چند سال شدید بود؛ لذا ایشان از منزل بیرون نمى‏آمدند، و در جریان تشییع جنازه شان که دیدید که چه کردند بطورى که اصلًا جنازه در خطر بود که در زیر دست و پا بکلّى مفقود بشود و از بین برود. و خلاصه فرموده بودند: من چطور از خانه بیرون بیایم؟ مرحوم مطهّرى گفته بودند: نه اینها مهم نیست. بالاخره انسان راههائى برایش درست مى‏کند؛ و لو یک جلسه هم شده، شما نماز جمعه را اقامه بکنید، و بعد هم به دیگرى مى‏سپارید. داعى ندارد که خودتان شرکت کنید؛ ولى شرکت شما در نماز جمعه به این قسم لازم است و در شهرستانها امامى براى منصب جمعه نصب مى‏فرمائید.

 

 

بالاخره چند ماه گذشت تا ایشان براى نماز جمعه تصمیم گرفتند؛ چون مرحوم مطهّرى را بعد از یک هفته به شهادت رسانیدند.

 

 

جالب اینجاست وقتی آیت الله مطهری را به فیض شهادت نایل می کنند یکی از چیزهایی که در جیب ایشان بوده همان دست نوشته های مربوط به پیشنهادات علامه به رهبر انقلاب بوده است.

 

 

در کتاب «لمعاتى از شیخ شهید» که درباره شهید مطهری نگاشته شده، آمده است: مواردى که استاد شهید در نظر داشتند با حضرت امام (ره) در میان بگذارند و بر روى ورقه‏اى یادداشت فرموده بودند، پس از شهادت در جیب لباس استاد یافت شد. (کتاب لمعاتی از شیخ شهید، انتشارات صدرا، ص 41)

 

 

مرحوم علامه طهرانی در مرور خاطرات خود به تشکیل اولین محفل سیاسی الهی نماز جمعه اشاره می کنند و می فرمایند:

 

 

اوّلین نماز جمعه‏اى را که بدستور ایشان رسماً در تهران تشکیل شد؛ مرحوم آقاى سیّد محمود طالقانى در دانشگاه انجام دادند؛ و ایشان هم یکماه بیشتر عمر نکردند؛ و بعد آیة الله منتظرى و بعد هم جناب آقاى خامنه‏اى که تا الآن الحمد لله نماز جمعه برقرار است.

 

 

 

آنگاه می فرمایند:

 

 

بله نماز جمعه خیلى مهمّ است؛ اصلًا حکومت اسلام بى نماز جمعه متصوّر نیست؛ از زمان رسول الله تا بحال هر حاکم که آمده اوّل نماز جمعه را بدست گرفته، و اصولًا تشکیل نماز جمعه واجب است براى همه مردم، چه در زمان حکومت اسلام، و چه در زمان غیر حکومت اسلام، و در زمان غیر حکومت‏ اسلام مردم گناهکارند؛ و اگر از آنها بپرسند که چرا نماز جمعه نمى‏خواندید؟ مى‏گویند: آخر ما نمى‏توانستیم؛ باید حکومت اسلامى باشد؛ مى‏گویند: باید تشکیل حکومت مى‏دادید تا بتوانید اقامه نماز جمعه کنید.

 

 

پس یکى از فوائد تشکیل حکومت اسلامى نماز جمعه است؛ و بر همه واجب است تشکیل حکومت بدهند تا اینکه بتوانند نماز جمعه بخوانند؛ و مى‏بینیم که همین نماز جمعه جلوى تمام آن احزاب را گرفت.

 

 

وقتى در طهران یک میلیون دو میلیون سه میلیون در نماز جمعه شرکت مى‏کنند، آن حزبى که حدّاکثر افرادش ده هزار تاست بیست هزار تاست، خجالت مى‏کشد بیاید بیرون، ولى اگر این نماز تشکیل نشود این یک میلیون نفر یا بیشتر هیچ معلوم نیستند؛ چون در خانه‏هاى خودشان یا در مساجد متفرّقند، یا تلویزیون تماشا مى‏کنند، یا قصّه گوش مى‏کنند، و یا به زمین فوتبال مى‏روند ولى فلان حزب تمام افرادش را که مثلًا ده هزار نفرند مى‏آورد و از تماشاچیان و ولگردها هم مقدارى ضمیمه مى‏شوند؛ آنگاه نشان مى‏دهد و مى‏گوید: تمام قدرت بدست ماست که الحمد لله نماز جمعه عملى شد.

 

 

آسیب شناسی علامه طهرانی از برگزاری نمازهای جمعه فعلی

 

 

از اصولی ترین روش های حفظ یک ارزش برطرف کردن موانع پیش روی آن و مهمتر از همه آسیب شناسی آن است که این امر باید پای ثابت هر انسان فرهیخته ای نسبت به ساماندهی و دفاع منطقی از یک ارزش باشد.

 

 

در نتیجه مرحوم علامه که یکی از علت های تشکیل حکومت اسلامی را راه اندازی و برپایی نماز جمعه می دانستند از آفت و آسیب های آن غافل نبودند و هر از چند گاهی به تبیین آن می پرداختند که به اصولی ترین آنها اشاره می کنیم

 

 

اول: از دست دادن ارزش ها؛ باید دانست که اصل نماز جمعه را در زیر چتر حکومت اسلام برای ابلاغ و ترویج علوم و معارف و احکام اسلام می دانستند و به شدت از استفاده ابزاری از آن برای بیان مسائل خلاف تذکر می دادند تا جاییکه بر اساس غلبه سیاست استعماری اسراییل و انگلیس و دولت های غرب در اجرای طرح کنترل جمعیت در کشورهای اسلامی از جمله ایران متاسفانه دیده شد که از بلندگوهای نماز جمعه برای این طرح شیطانی استفاده شد و از این طریق مردم را برای عقیم کردن و کنترل ازدیاد نسل سوء استفاده شد اینجا بود که غیرت مندانی چون علامه این امر را برنتافتند و چون این امر شدت گرفت رفتن به نماز جمعه را ترک کردند و به شاگردان خود فرمودند: من در نماز جمعه ای که وسیله تبلیغ شعارها و دسیسه های کفر گردد شرکت نمی کنم و این در حالی بود که ایشان نماز جمعه را واجب عینی تعیینی می دانستند.

 

 

دوم: دقت در بکارگیری خطبای متقی و دانشمند و استفاده از خطیبی که هم آشنا و مسلط به علوم و معارف دینی و هم آگاه از زمانه و امور سیاسی و اجتماعی بوده به طوریکه که قوه تشخیص بالایی داشته باشد خوش بیان باشد و مهمتر از همه دارای نفسی پاک و قلبی طیب و طاهر باشد به نحوى که مطالب او در مخاطبین و در مستمعین تأثیر نفسى بگذارد و با کلمات خود مردم را بعد از یک هفته کار و تلاش به ذوق آورده و نفوس آنان را به وجد بیاورد و موجب تنویر قلوب و بالا رفتن سطح افکار عمومی و تربیت و ادب گردد و امید و نشاط را بر اساس رحمت الهی با استمداد از مقام ولایت امام زمان علیه السلام تا یک هفته دیگر سیراب نماید و جدا از گفتن مطالب تکرای که متاسفانه امروزه بسیار دیده می شود پرهیز نماید.

 

 

همانگونه که مرحوم ملا محمد تقی مجلسی پدر بزرگوار مرحوم ملا محمد باقر مجلسی صاحب کتاب بحار الانوار مى‏فرماید: چه مناسب است که خطیب جمعه از اشعار آبدار، بخصوص اشعار مثنوى، در آن خطبه نماز جمعه بخواند و مردم را بر سر کیف و حال بیاورد. (شرح مَن لایحضره الفقیه، نقل به مضمون)

 

 

سوم: پرهیز از زیاد و کم کردن و رعایت موازین و اصول بنیادین در برپایی نماز جمعه بود که باید هر امری را همانطور که از ناحیه شارع مقدس به ما رسیده انجام داد و از خود چیزی را کم و زیاد نکنیم و بر این اساس تذکر می دادند که در نماز جمعه سخنرانی به عنوان سخنرانی قبل از خطبه ها اشتباه است و هیچ معنایی ندارد چرا که اگرچه مطالب آن گویند صحیح باشد اما محتوای خطبه های اصلی نماز جمعه را تحت الشعاع قرار داده و تاثیر را از آن می گیرد

 

 

چهارم: پرهیز از بدعت ها و رعایت آداب و مستحبات در اقامه نماز جمعه است که تا جایی که می شود از مستحبات دریغ نکرد و مخصوصا در این امر بدعت گزاری ننمود

 

 

در حدیث شریفی امام زمان علیه السلام می فرماید: هدف و قصد خویش را نسبت به محبّت و دوستی ما - اهل بیت عصمت و طهارت - بر مبنای عمل به سنّت و اجراء احکام الهی قرار دهید، پس همانا که موعظه‌ها و سفارشات لازم را نموده‌ام؛ و خداوند متعال نسبت به همه ما و شما گواه می‌باشد. (بحارالأنوار: ج 53، ص 179)

 

 

مرحوم علامه به استفاده از تریبون حساسیت زیادی داشتند و آن را در شأن یک حکومت اسلامی نمی دانستند چون این وسیله یک وسیله ای است که اهل غیر اسلام از آن استفاده می کنند درحالیکه ما در اسلام برای سخنرانی در خطابه ها  خطبه ها دعوت به استفاده از منبر شده ایم که از سنت های رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد.

حضرت علامه دراینباره می فرمایند:

 

 

یکى دیگر از اشتباهات این حکومت (حکومت اسلامی ایران)، برداشتن «منبر» است که در خطابه‏ها و خطبه‏ها در نمازهاى جمعه و غیرها منبر نمى‏گذارند و بجاى آن «تریبون» قرار مى‏دهند. واعظ و سخنران و خطیب در پشت تریبون مى‏ایستد و گفتارش را مى‏گوید.

 

 

در اسلام تریبون وجود ندارد. منبر است که به دستور رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلّم ساخته شد از چوب «أثْل» از غابات مدینه (نیزارها) که بسیار محکم و سبک بوده است تا بتوان براى خطیب در نمازهاى عید و نمازهاى جمعه اگر احیاناً در صحرا تحقّق پذیرد حمل کرد. و لهذا در سُنَّت است که در نماز عید فطر و عید قربان که باید در خارج شهر در فضاى سرباز بیابان (قاع) صورت گیرد، منبر را از داخل مسجد شهر بدانجا حمل نمایند. و شخص امام یا نائب وى بر روى چیز دیگرى غیر از منبر نرود و خطبه نخواند. و در روى پلّه اوّل منبر بایستد و ننشیند.

 

 

امّا در سایر اوقات باید مدرّس و خطیب و حکیم و مفسّر که تدریس مى‏کند بر فراز منبر بنشیند، و منبر هم باید سه پله‏اى باشد چون منبر رسول الله سه پلّه‏اى بوده است، و در دو طرف دستک آن دو عدد گوى به شکل دو عدد انار (رمّان) بالا آمده بوده است که در روایات به آنها رُمَّانَتَىِ الْمِنْبَر گویند. و از جمله آداب زیارت مسجد النّبىّ در مدینه آن است که انسان آن دو عدد دستک منبر را که رُمّانَتَى المنْبر مى‏باشد ببوسد و براى استشفاء به چشم بساید زیرا محلّ دست‏هاى مبارک رسول اکرم بوده است.

 

 

بارى در بعضى از مساجد به نظر خود براى ازدحام جمعیّت منبر پنج پله‏اى و یا هفت پلّه‏اى ساخته‏اند.

 

 

اولین کسى که این عمل را در خصوص منبر پیغمبر بجاى آورد «معاویه» بوده است که آن منبر را بهم زد و چوبهاى آن را با چوبهاى جدیدى مخلوط نموده منبرى بزرگ به وجود آورد.

 

 

بارى «منبر و محراب» از شعائر مختصّه اسلام است و داراى احکام بخصوص مى‏باشد و نباید از آن رفع ید کرد. بر فراز منبر افرادى مى‏روند که عالم به شریعت و قرآن باشند و تربیت روحى مردم را در دست داشته باشند و خود منزّه و متّقى و عالم و معلِّم و مربِّى خاصّ و عامّ، و خلافت معنویّه را از رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در دست داشته باشند.

 

 

تریبون جاى نطق لُرد گِلادستُونْ است. آن مرد دشمن خونخوار و سیاستمدار مخالف با اسلام که حقّاً استعمار انگلیس را بر علیه قرآن و اسلام و پیغمبر، جان داد و نطقها و خطابه‏هاى او در دست مى‏باشد.

 

 

تریبون محلّ سخنرانى لرد کُرْزُنْ است که وزیر خارجه امور مستعمرات انگلیس است، و سیاستهاى شوم او در اواخر دوره قاجار براى برانداختن آن خاندان و روى کار آوردن پهلوى و کودتاى سیّد ضیاء با پولها و ارائه طریق نِرْمان وزیر مختار انگلیس در طهران خاک مذلّت بر سر ملّت مسلمان شیعه و بى پناه ایران ریخت.

 

 

شما از منبر رسول خدا و از منبر أمیرمؤمنان و از منبر امام صادق و هکذا از منبر علماى راستین دین چه بدى دیدید تا تریبون را به جاى منبر نهادید؟!

 

 

اولین کسى که در طهران در مسجد تریبون گذارد، مرحوم حاج سیّد محمود طالقانى بود که در مسجد هدایت در خیابان اسلامبول شاید به تشویق و ترغیب بعضى از دکترها و مهندسین که در ایام جشن بعثت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلّم مى‏خواستند خودشان سخنرانى کنند و معنى نداشت منبر بروند، منبر را ترک و تریبون نهادند. پس از آن دیگر در احدى از مساجد طهران تریبون دیده نشد تا در اولین نماز جمعه‏اى که در دانشگاه باز ایشان اقامه نمودند، در پشت تریبون خطبه‏ها را خواندند و منبر کنار رفت.

 

 

اصولًا شخصى که مى‏خواهد ساعات متمادى تدریس کند و یا با افراد خاصى مکالمه و گفتگو نماید، همچون قاضى محکمه، و مفتى، و مصدر امور مردم مثل حاکِم باید بنشیند تا بدن آرام بگیرد و فکر فارغ گردد. ایستادن ممتدّ براى بدن ضرر دارد، ایجاد امراضى در مویرگهاى پا مى‏کند و واریز خون در رگها موجب پاره شدن آنها و ایجاد پیچیدگى و گشاد شدن وریدها مى‏نماید که دیگر قابل علاج نمى‏باشد.

 

 

و براى فکر هم صدمه دارد، چرا که اندیشه را خسته، و قوّه مفکرّه را ناتوان مى‏سازد. برخلاف حرکت کردن و کار نمودن که انسان پیوسته در یک حال سکون نمى‏ایستد. آن تغییر حالت، رفع این گونه مضارّ را مى‏نماید.

 

 

پیامبر اکرم مى‏نشسته‏اند و با مردم سخن مى‏گفتند، و در خطبه‏هاى کوتاه مى‏ایستادند و به ستون حنَّانه تکیه مى‏زدند و خطبه مى‏خواندند. و اگر بنا بود به ایستادن تنها اکتفا شود دیگر ساختن منبر لازم نبود.

 

 

ما هم همیشه باید از آن پیغمبر گرامى تبعیّت کنیم تا سلامت روح و جسم، و ظاهر و باطن ما تأمین گردد. لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِى رَسُولِ اللهِ اسْوَهٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُوا اللهَ و الْیَوْمَ الآخِرَ وَ ذَکَرَ اللهَ کَثِیرا (آیه 21 از سوره احزاب) را از یاد نبریم و به تجمّلات غرور آفرین و شیرینى‏هاى زهرآگین خود را و مکتب خود را مبادله ننمائیم.

 

 

چقدر ناهنجار به گوش مى‏رسید وقتى مُشخِّص و مقرِّر وقت اعلام مى‏کرد: و اینک اذان ظهر جمعه از پشت تریبون مسجد گوهرشاد!! ببینید: درست بجاى مأذنه، عنوان تریبون آمده است نه تنها لفظاً بلکه حقیقةً و واقعاً

 

 

با از میان رفتن منبر و به کار گرفتن تریبون، فرهنگ آنان به جاى فرهنگ اسلام بنشیند.

 

 

مِنْبَر را حفظ کنید، و از فراز آن فرهنگتان را در بسیط کره أرض بلکه در کرات آسمانى تبلیغ نمائید. از دامان مادر نگریزید که دچار نامادرى خواهید شد. دامان مادر گرم و نرم و بى خطر است. دامان هووى مادر و تریبون نا امنى و سرسختى و خطر است‏. (امام شناسى، ج‏17، ص: 235، تلخیص)

 

 

از جمله مواردی که مستحب است در نماز جمعه از سوی خطیب آن رعایت گردد به تن کردن رداء به جای عبا و ایستادن بر پله دوم منبر و در دست داشتن اسلحه است که اتفاقا بعضی از شاگردان علامه که در زمان ایشان به سمت امام جمعه ای منسوب شدند رعایت این موارد را می نمودند.

 

 

لازم به ذکر است که مرحوم علامه درباره وجوب عینى تعیینى نماز جمعه، در دوران اقامت در نجف أشرف، رساله‏اى را به رشته تحریر درآورده بودند که مخصوصا برای اهل علم و فضل شایان ملاحظه است‏ که الحمدلله چاپ شده و در بازار نشر راه پیدا کرده است.

 

 

آری، روز جمعه عید است، چون روز اجتماع مردم به نماز جمعه و شنیدن خطبه‏ها و تطهیر است. و بهمین جهت اسلام نام آنرا جمعه گذارده است.

 

 

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

 

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.