گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


مختصری از احوال حاج سیّد احمد کربلائى به قلم علامه طهرانی

بیست و هفتم شوّال المکرّم سالروز رحلت مرحوم آیت الله حاج سیّد احمد کربلایی استاد عرفان مرحوم حاج سیّد علی قاضی رضوان الله تعالی علیهماست. به همین مناسبت مختصری از احوال آن بزرگ مرد الهی تقدیم دوستداران توحید و معرفت می گردد که به قلم نورانی حضرت علّامه طهرانی اعلی الله مقامه متبرّک گشته است.

بسم الله الرحمن الرحیم

مختصری از احوال حاج سیّد احمد کربلائى قدس الله نفسه‏

منبع: کتاب توحید علمى و عینى، تالیف حضرت علّامه طهرانی ره، ص: 17

مرحوم آیة الله حاج سیّد أحمد طهرانى کربلائى از أعاظم فقهاء شیعه إمامیّه و از أساطین حکمت و عرفان الهى بوده است. امّا در حکمت و عرفان همین بس که پس از رحلت مرحوم عارف بى بدیل و حکیم مربّى، و مدرّس وحید، و فقیه عالیقدر: حضرت آیة الله العظمى آخوند مولى حسینقلى همدانى رضوان الله علیه، در نجف اشرف، با عدیل و همردیف خود: مرحوم حاج شیخ محمّد بهارىّ، در میان سیصد تن از شاگردان آن مرحوم، از مبرّزترین شاگردان، و از أساتید وحید این فنّ بوده ‏اند؛ و پس از مهاجرت آیة الله بهارىّ به همدان، یگانه عالم أخلاق و مربّى نفوس و راهنماى طالبان حقیقت در طىّ راه مقصود، و ورود در سُبُل سلام‏ و ارائه طریق لِقاى حضرت أحمدیّت، و سیر در معارج و مدارج کمال نفس انسانى، و ایصال به کعبه مقصود، و حرم معبود بوده است.

شرح فضائل او از وصف خارج است؛ چه در میان علماى نجف اشرف و خواصّى که با وى رفت و آمد داشته ‏اند؛ این مطلب معلوم و از مسلّمیات اهل فنّ به شمار مى ‏آید.

علّامه حاج شیخ آغا بزرگ طهرانى قدّس سرّه در «أعلام الشّیعه» گوید: سیّد أحمد طهرانى که وفاتش در سنه یکهزار و سیصد و سى و دو (1332 هجرى قمرى) واقع شد، فرزند سیّد ابراهیم موسوى طهرانى است؛ که در کربلا متولّد شد؛ و در نجف به خاک رفت. عالمى است جلیل، و فقیهى است کبیر، و اخلاقى معروف، و مرد متّقى، و داراى ورع، و زاهد و عابدى است عظیم.

او از شاگردان مجدّد شیرازى (حاج میرزا محمّد حسن)، و علامّه میرزا حبیب الله رشتى، و علامّه میرزا حسین خلیلى طهرانى؛ و از خواصّ مرَبّى اخلاق بزرگ مرتبه: علّامه مولى حسینقلى همدانى است.

و پس از بیان مشایخ إجازه روایتى او مى‏ گوید:

سیّد أحمد یگانه فرد زمان، و أوحدى عصر خود بود، در مراتب علم و عمل و سلوک و زهد و ورع و تقوى و معرفت بالله، و خوف و خشیت از او. نمازهاى خود را در مکانهاى خلوت به جاى مى‏ آورد؛ و از اقتدا کردن مردم به وى در نمازها خوددارى مى ‏نمود؛ و بسیار گریه مى ‏کرد؛ و کثیر البکاء بود؛ بطورى که نمى ‏توانست از گریه در نمازها خویشتن دارى نماید، بخصوص در نمازهاى شب.

و من در مدّت دو سال که به همسایگى او فائز و بهره‏مند شدم؛- زیرا منزل من نزدیک منزل او بود- در این مدّت از او چیزهایى را مشاهده نمودم که بیانش به طول مى ‏انجامد.

او به مادرش بسیار مهربان بود، و در خدمت او بود. و قبل از مادرش در آخرین تشهّد نماز عصر در روز جمعه، 27 شوّال 1332 رحلت کرد.

و جنازه او را شاگردان او، و جمعى از مخلِصین و أصدقاى او تشییع کردند و در صحن حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام در قسمت شمالى مقابل ایوانى که‏ در پشت مرقد مطهّر واقع است دفن شد.

و همچنین در کتاب «هَدِیَّة الرَّازىّ» گفته است: یکى از تلامذه مجدّد شیرازى: حاج سیّد أحمد کربلائى نجفىّ طهرانىّ الاصل بوده است، که بعد از سنه یکهزار و سیصد هجرى قمرى به سامرّاء مشرف شد، و سالیانى در آنجا درنگ نمود، و از بحث آیة الله شیرازى استفاده کرد، و سپس به نجف اشرف مراجعت کرد؛ و به درس علّامه مولى حسنیقلى همدانى، و حاج میرزا حبیب الله رشتى، و حاج میرزا حسن طهرانىّ حاضر شد؛ و از خواصّ أصحاب علّامه مولى حسینقلى قرار گرفت.

او در مراتب تهذیب نفس، و أخلاق به سرحدّ کمال رسید. و جماعتى از طلّاب در درس او حضور پیدا مى ‏کردند؛ تا آنکه در نجف در سنه 1332 هجرى قمرى وفات یافت.

این حقیر در سنواتى که در نجف اشرف تحصیل مى ‏کردم، و به محضر حضرت علامه آقا حاج شیخ آغا بزرگ طهرانى که از أساتید فنّ روایت و إجازه حقیر هستند، مشرّف مى ‏شدم؛ روزى از ایشان پرسیدم: آیا شما از محضر مرحوم آخوند مولى حسینقلى همدانى قدّس سرّه استفاده کرده اید؟!

فرمودند: نَه، مع الاسف؛ زیرا که من در سنه 1313 بعد از فوت مجدّد که در سنه 1312 در سامرّا واقع شد، به نجف اشرف وارد شدم، و مرحوم آخوند دو سال بود که رحلت نموده بودند؛ زیرا ارتحال ایشان در سنه 1311 واقع شده است.

ولیکن از شاگردان مرحوم آخوند بهره‏ها برده ‏ام؛ و از محضر ایشان استفاده‏ها نموده ‏ام (در اینجا اضافه کردند که: گرچه من قابلیّت آن را ندارم که استفاده کامل را برده باشم؛ و اینک هم در طلب گمشده خود هستم.) آنگاه شرح مشبعى‏ از فضائل مرحوم آقاى حاج سیّد أحمد طهرانى بیان کردند؛ و سپس فرمودند: پس از رحلت ایشان، من شبى او را در خواب دیدم؛ و مى ‏دانستم که فوت کرده است؛ انگشت مسبّحه (سبّابّه) ایشان را محکم گرفتم؛ و گفتم: از آن مقامات و درجاتى که خدا به شما عنایت فرموده است، باید براى من بیان نمائید!

با شدّتى هر چه تمامتر انگشت خود را از دست من کشید؛ و خنده‏اى نموده گفت: حلواى تنتنانى، تا نخورى ندانى!

استاد استاد ما: علّامه طباطبائى قدّس سرّه، یعنى مرحوم آیة الله حاج میرزا على قاضى قدّس سرّه، در فنّ عرفان و توحید، شاگرد مرحوم حاج سیّد أحمد کربلائى بوده است. بدین معنى که پس از رحلت والدشان: مرحوم آیة الله آقاى سیّد حسین قاضى که او شاگرد امام قلى نخجوانى، و او شاگرد آقا سیّد قریش قزوینى بوده است؛ تربیت و کمال مرحوم قاضى به دست آقاى حاج سیّد أحمد کربلائى طهرانىّ صورت گرفته است.

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.