گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


شرح احوال مرحوم آقای انصارى‏ همدانى‏ به قلم علّامه طهرانى‏

سطور ذیل شرح و ترجمه احوال حضرت آیة الله مرحوم حاج شیخ محمّد جواد انصارى همدانى (ره) است که به قلم عارف کامل حضرت آیت الله علامه حاجّ سیّد محمّد حسین حسینى طهرانى به رشته تحریر در آمده که عین آن به مناسبت 2 ذی القعده سالروز ارتحال آن عارف واصل تقدیم می گردد

بسم الله الرّحمن الرّحیم‏

 

منبع: مطلع انوار، ج‏2، ص: 295، تالیف مرحوم علامه طهرانی ره

سطور ذیل شرح و ترجمه احوال حضرت آیة الله مرحوم حاج شیخ محمّد جواد انصارى همدانى (ره) است که به قلم این حقیر سیّد محمّد حسین حسینى طهرانى به رشته تحریر در آمده، (در وقتى که از همدان از این‏جانب طلب نموده بودند) این حقیر صورت آن مرقومه را در اینجا براى حفظ یادداشت نمودم:

فرید عصر و حسنه دهر، ترجمان قرآن و سلمان زمان، آیة الله العظمى، عالم عابد زاهد ناسک، عالم بالله و بأمر الله، مرحوم فردوس وساده، حاج شیخ محمّد جواد انصارى همدانى- رضوان الله علیه- فرزند مرحوم حجّة الاسلام حاج مولى فتحعلى همدانى که نیز از بزرگان علماى عصر خود بوده‏اند، در سنه 1320 هجریّه قمریّه چشم به جهان بگشود و در همان دوران طفولیّت تحت سرپرستى والد ماجد، مقدّمات علوم ادبیّات فارسى و عربى و منطق را فراگرفت، و در دوران شباب فقه و اصول فقه را نزد علمائى کم‏نظیر مانند: مرحوم حجّة الإسلام خلخالى و حجّةالاسلام حاج سیّد على عرب که از برجستگان علماء و اعاظم فقهاء بوده‏اند در شهر خود فرا گرفت و رشته‏هاى طبّ خمسه یونانى و ابوبکر زکریّاى رازى و دیگران را نزد دانشمند عالى‏قدر، طبیب حاذق و حکیم متبحّر، مرحوم حاج میرزا حسین کوثر همدانى آموخت و در این زمینه نیز به مرتبه عالى رسید.

 

 

مرحوم حاج شیخ محمّد جواد پس از اتمام تحصیلات فوق به جهت تکمیل فقه و اصول و نیل به درجه اجتهاد، در حدود سى سالگى رهسپار دیار مقدّس قم گردید و در حوزه مقدّسه علمیّه مدّت‏ها در محضر درس مرحوم استاد بى‏بدیل، مرجع وقت، حضرت آیة الله العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى- أعلى الله مقامه الشّریف- حاضر مى‏شد و بهره‏ها مى‏برد تا در این رشته تخصّصى نیز به مقام عالى نائل آمده و به اجازات اجتهادِ متعدّدى از مراجع ذى‏قیمت وقت فائز و در مسائل فقهیّه صاحب فتوا گردید، به طورى‏که بعضى از دوستان و آشنایان از ساکنین همدان و غیره از آن مرحوم تقلید نموده‏اند.

 

 

در همین ایّام بود که نسیم نفحات قدسیّه الهى بر دلش وزید و بارقه جذبات عالم علوى بر قلبش رسید و به مصداق کلام مولى الموحّدین أمیرالمؤمنین علیه‏السّلام: حَتّى دَقَّ جَلیلُه و لَطُف غَلیظُه وَ بَرقَ لَهُ لامِعٌ کَثِیرُ البَرق‏ (نهج البلاغه ج 2 ص 204) یکباره شراشر وجودش دگرگون شد و جذبه عالم قدس تار و پود وجود او را بر باد داده، با نور الهى به دنبال گمشده خود براى رسیدن به حرم امن و امان، اضطراب و تشویشى بس هائل در او پدید آمد! خواب و خوراک او را ربود، روزها در بیابان‏ها و کوه‏هاى اطراف قم مى‏رفت و تا شبانگاه به تماشاى مظاهر جمال و حیات مى‏پرداخت، و با تنهائى و خلوت انسى عجیب گرفت.

 

 

و چون سالیانى چند از رحلت عالم نحریر و عارف بى‏بدیل استاد کامل اخلاق و معارف الهى، انسان العین و عین الانسان مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکى تبریزى- أعلى الله مقامه الشّریف- مى‏گذشت، هرچه نزد شاگردان معروف او تردّد نموده و براى فتح و گشایش رفت و آمد کرد اثرى نیافت، تا رفته رفته‏ آتش عشق در نهاد او رو به فزونى گذارد و هموم و غموم فراق جان او را مشتعل ساخت، ناله جانسوز او هر بیننده‏اى را متأثّر مى‏کرد و گریه جانگداز او هر نظرکننده‏اى را مى‏گداخت که ناگهان پرده غیب بالا رفت و حجاب‏هاى ظلمانى و نورانى بر کنار شد، نسیم جانبخش رحمت از حرم الهى بوزید و آب حیات جاودانى به بقاى حقّ بر دل سوخته او بعد از فناى او از مراحل نفس سرازیر شد و از جزئیّت به کلیّت پیوست.

 

 

در این هنگام به موطن اصلى خود همدان مراجعت نموده براى دستگیرى عاشقان و دلباختگان حرم انس الهى سکنى گزید با نهایت آرامش و سکون براى رسانیدن حقّ و تبلیغ شریعت غرّاء و ابلاغ احکام و مسائل شرعیّه و معارف الهیّه و تربیت نفوس ناقصه اهتمامى عجیب نمود.

 

 

در هر مسجدى که خالى و مخروبه بود اقامه جماعت مى‏نمود، بسیارى از اوقات در مسجد پیغمبر، و اخیراً در زاویه‏اى از مسجد جامع شهر اقامه جماعت داشت. مأمومین او غالباً مردمان پاکدل و پاکیزه ضمیر و عارى از هوى و هوس بودند، در جلسات شبانه و روزانه سیّار در منزل شیفتگانِ حقائق تردّد مى‏نمود، و شاگردانى بس ارجمند و عالیقدر تربیت نمود که هر یک از آنان در همدان موجب عبرت همگان و حجّت الهى بر مردمان در اخلاق و کردار بودند. در روزهاى جمعه با معیّت شاگردان به صحرا مى‏رفت و با یک دنیا از خلوص و صفا و حقیقت به تماشاى آیات الهى در مظاهر امکان و افق وسیع حیات مى‏پرداخت.

 

 

مرحوم انصارى- رضوان الله علیه- براى برآوردن نیازمندى‏هاى مسلمانان اهتمامى وافر داشت و در امر به معروف و نهى از منکر ساعى بود و در کمک و مساعدت به فقرا و مسکینان و ارباب حوائج بى‏اختیار بود، و در بذل و انفاق بى‏نظیر بود، به بسیارى از خانواده‏هاى مستمند که در گوشه و کنار شهر بودند و ابداً کسى از حال آنان اطّلاع نداشت مساعدت‏ها مى‏نمود و با دست خود براى‏ آنان غذا و لباس و فراش مى‏برد، و در اخفاى این امور به حدّى دقیق بود که حتّى از شاگردان خاصّ خود مخفى مى‏داشت.

 

 

مرحوم انصارى- رحمة الله علیه- نه تنها یک مرجع دینى و عالم روحانى بود بلکه مانند یک فرد از افراد خانواده در برآوردن نیازمندى‏هاى آنان مى‏کوشید. در زمستان‏هاى سردِ همدان براى معالجه مَرْضى و عیادت بیماران آنان به منزلشان مى‏رفت و چه بسا خود تهیّه دوا مى‏نمود و تا فرد گرفتارى را از گرفتارى آزاد نمى‏نمود آرام نمى‏گرفت، آرامش دل او در آرامش خلق خدا بود و نگرانى او در اضطراب آنان.

 

 

بنابراین اگر گفته شود که مرحوم انصارى- قدّس سرّه- یکى از اولیاى برجسته قرن اخیر بود که قولًا و عملًا و اعتقاداً و سرّاً در ممشاى ائمّه طاهرین صلوات الله علیهم أجمعین قدم مى‏زد و نمونه‏اى بود که سیره و اخلاق و معارف آن بزرگواران را به عصر خود معرّفى مى‏نمود، سخن به گزاف نرفته است.

 

 

مرحوم انصارى- رحمه الله- مدّت بیست و پنج سال در همدان به همین منوال زندگى نمود تا بالأخره به واسطه عارضه قلبى در روز جمعه، دوّم شهر ذوالقعدة الحرام 1379 هجریّه قمریّه، دعوت الهى را لبّیک گفت و مرغ روحش به آستان قدس پرواز نمود.

 

 

در تشییع جنازه او تعطیل عمومى شد و اکابر علماى متّقى و پرهیزگار همدان شرکت کردند و سه روز در مسجد جامع مجلس ترحیم برپا بود. جنازه او را به قم حمل و در یکى از مقبره‏هاى شمالى در جوار قبر حضرت على بن جعفر سلام الله علیهما به خاک سپردند

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.