هفتم ماه صفر بنابر روایات صحیحه و مشهور بین اعلام نجف روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است. آن حضرت بواسطه زهرى که جُعْدَه- که دختر أشعث بن قیس کِنْدى است- به دستور معاویه به حضرتش خورانید، به شهادت رسید. جعده دختر امّ فروه خواهر أبو بکر است و دختر عمّه عائشه است.
بسم الله الرحمن الرحیم
روضه شهادت امام حسن علیه السلام به قلم علامه طهرانی ره
منبع: کتاب معاد شناسى، تالیف حضرت علامه طهرانی ره ج3، ص: 36
آن حضرت بواسطه زهرى که جُعْدَه- که دختر أشعث بن قیس کِنْدى است- به دستور معاویه به حضرتش خورانید، به شهادت رسید. جعده دختر امّ فروه خواهر أبو بکر است و دختر عمّه عائشه است.
علىّ بن محمّد بن علىّ خزّاز قمّى از محمّد بن وَهْبان از داود بن هَیثم از جدّش إسحق بن بهلول [از پدرش بهلول] بن حسّان از طلحة بن زید رقّى از زبیر بن عطاء از عمیر بن مانى عبسى از جنادة بن أبى امیّه که گفت:
من وارد شدم بر حضرت حسن بن علىّ بن أبى طالب علیه السّلام در همان مرضى که با آن وفات نمود، و در مقابل آن حضرت طشتى بود که در آن خون قِى مینمود و کبد آن حضرت قطعه قطعه از سمّى که معاویه لعنَهُ اللهُ خورانیده بود خارج میشد؛ و عرض کردم: اى مولاى من! چرا خود را معالجه نمىکنید؟
حضرت فرمود: اى بنده خدا! مرگ را به چه علاج کنم؟ گفتم: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رجِعُونَ.
مرحوم صدوق روایت میکند از محمّد بن إبراهیم بن إسحق از أحمد بن محمّد بن سعید کوفى از علىّ بن حسن بن علىّ بن فضّال از پدرش از حضرت إمام رضا از پدرش موسى بن جعفر، از پدرش جعفر بن محمّد از پدرش محمّد بن علىّ از پدرش علىّ بن الحسین از پدرش حسین بن علىّ علیهم السّلام که فرمود: چون وفات حسن بن علىّ بن أبى طالب علیه السّلام رسید گریه کرد.
فَقِیلَ لَهُ: یَا بْنَ رَسُولِ اللَهِ أَ تَبْکِى وَ مَکَانُکَ مِنْ رَسُولِ اللَهِ الَّذِى أَنْتَ بِهِ، وَ قَدْ قَالَ فِیکَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّى اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ مَا قَالَ، وَ قَدْ حَجَجْتَ عِشْرِینَ حَجَّةً مَاشِیًا، وَ قَدْ قَاسَمْتَ رَبَّکَ مَالَکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى النَّعْلَ وَ النَّعْلَ؟
فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إنَّمَا أَبْکِى لِخَصْلَتَیْنِ لِهَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ فِرَاقِ الاحِبَّةِ. [1]
«به آن حضرت عرض کردند: اى پسر رسول خدا! شما چگونه گریه مىکنید، در حالیکه منزلت شما با رسول الله این چنین منزلتى است، و رسول الله درباره شما آن چنان و آن چنان فرموده است، و دیگر آنکه شما بیست بار با پاى پیاده براى اداى مناسک حجّ به بیت الله الحرام رفتهاید، و سه بار، تمام مال خود را با فقرا بالمُناصفه تقسیم نمودید حتّى از تقسیم نعلهاى خود دریغ ننمودید؟
حضرت فرمود: گریه من براى دو چیز است: یکى براى هَولِ مُطّلَع، دهشت و اضطرابى که در حال تجلّى مقام حضرت احدیّت دست میدهد. دوّم براى فراق أحِبّه و دورى محبّان و محبوبان من.
وَ دَخَلَ عَلَیْهِ أَخُوهُ الْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَقَالَ: کَیْفَ تَجِدُ نَفْسَکَ؟ قَالَ: أَنَا فِى ءَاخِرِ یَوْمٍ مِنَ الدُّنْیَا وَ أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الاخِرَةِ عَلَى کُرْهٍ مِنِّى لِفِرَاقِکَ وَ فِرَاقِ إخْوَتِى. ثُمَّ قَالَ: أَسْتَغْفِرُ اللَهَ عَلَى مَحَبَّةٍ مِنِّى لِلِقَآءِ رَسُولِ اللَهِ صَلَّى اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةَ وَ جَعْفَرٍ وَ حَمْزَةَ. ثُمَّ أَوْصَى إلَیْهِ. [2]
«برادرش امام حسین علیه السّلام بر او وارد شد پس عرضه داشت: خودت را چگونه مىیابى؟ امام حسن علیه السّلام فرمود: من در آخرین روز از دنیا و اوّلین روز از آخرت هستم در حالیکه مفارقت و جدا شدن از تو و برادرانم بر من مکروه است. سپس فرمود: أستغفر الله؛ در حالیکه دوستدار و علاقمند به ملاقات و دیدار رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم و أمیر المؤمنین و فاطمه و جعفر و حمزه هستم.»
سپس آن حضرت به برادر خود وصیّت نمود.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
[1] «أمالى» صدوق، طبع سنگى، ص 133 و 134؛ و «عیون أخبار الرّضا» طبع سنگى، ج 1، ص 197
[2] «بحار» ج 10، ص 133، ط- کمپانى، از «عیون المعجزات»