گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


دیدگاه اجتماعی علامه طهرانی درباره مهریه (قانون مهرالسّنه برای دختران)

سیرۀ عارف کامل حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه در مورد مهریۀ دختران همان سیره و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و بسیار مقیّد بودند که مهریه همان مهر السنّه باشد، نه بیشتر و نه کمتر. لذا این امر را در میان پیشنهادهای خود به رهبر فقید انقلاب در همان اوان شکل گیری نظام اسلامی مرقوم فرمودند که تقدیم می گردد.

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

دیدگاه علّامه طهرانی در مهریۀ دختران

 

 

منبع: کتاب وظیفۀ فرد مسلمان ص 304 تا 308 تالیف مرحوم علامه طهرانی ره

 

 

سیرۀ عارف کامل حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه در مورد مهریۀ دختران همان سیره و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و بسیار مقیّد بودند که مهریه همان مهر السنّه باشد، نه بیشتر و نه کمتر. لذا این امر را در میان پیشنهادهای خود به رهبر فقید انقلاب در همان اوان شکل گیری نظام اسلامی مرقوم فرمودند که تقدیم می گردد.

 

 

هجدهم: (از پیشنهادات علامه طهرانی به رهبر کبیر انقلاب در ابتدای انقلاب) ترغیب امّت مسلمان به مهر السّنه.

 

 

امروزه مهریّه دختران بطور سرسام آور بالا رفته است. و بدین جهت مانع عظیمى در سر راه ازدواج واقع است. در حقیقت ازدواج و نکاح را مبادله دختر با مهریه مى‏ دانند، و هر کس مى‏ خواهد شرف و عزّت خود را به ذى قیمت بودن دختر خود که مساوق با مهریّه بیشتر است حفظ کند. و از این راه تنافس و خود فروشى و منیّت‏، بازارى گرم پیدا نموده است.

 

 

هر دخترى که شوهر مى ‏کند، مى ‏خواهد مهرش از اقران وى افزون باشد، و این چند پى آمد نکوهیده را در بر دارد:

 

 

اوّل: سدّ باب نکاح و سدّ تکثیر آن: در حالیکه شارع اسلام امر به نکاح و تسریع و تکثیر آن نموده است.

 

 

دوّم: عدم تمکّن مردان از پرداختن مهریه که باید نقدینه ‏اى باشد که به زنان تقدیم مى‏ دارند؛ و بجاى آن مهر بر ذمّه و دَین نشسته است. یعنى مهرینه در ذمّه زوج تعلّق مى‏گیرد، تا بعداً بپردازد. و این خود چند عیب مهم دارد. زیرا؛

اولًا: مهریه ‏هاى سنگین براى مرد قابل پرداخت نیست. فلهذا متمکّن از اداء آن نمى ‏شوند تا بمیرند و یا زن بمیرد. و در آن صورت هم چون سنگین است چه بسا ورثه قادر بر پرداخت آن نیستند. و تا آن زمان هم خود مالیّه معتنابهى که بتواند ادا کند بدست نیاورده است. و چه بسا اینگونه مهریه ‏ها که عادةً زوج قادر بر اداء آن نیست موجب ابطال مهریه در عقد مى ‏شود اگر نگوئیم: موجب بطلان اصل عقد نکاح است. و این عقد از مهر المسمّى به مهر المثل تنزّل پیدا مى‏ نماید.

 

 

و ثانیاً در شب مذاکره و معارفه فیما بین ارحام زوجین که به شب «بلّه بران» معروف است بجاى صمیمیت و محبّت، تبعا غرض و منیّت و خود فروشى در مذاکرات فیما بین صورت مى‏ گیرد. زیرا خاندان عروس تا حد امکان سعى مى‏ کنند خود را ذى ارج قلمداد کنند، و با شواهد و أمثال و کسب و شهرت و سائر امور اعتباریّه دختر خود را گرانقدر و پر بهاء جلوه دهند، تا مهریه‏ اى را که مى ‏خواهند بر آنها قالب زنند، جاى خود را بگیرد. و خاندان داماد نیز براى آنکه زیاد نباخته باشند، تا سرحدّ قدرت، براى شکستن دعاوى مقابل مى ‏کوشند، و با شواهد و أمثال و بیان نمونه ‏ها مى ‏خواهند قدرِ واقعى دختر را بنمایانند، بلکه در برابر حریف نیز او را از اقران عادى خود پائین‏تر آورند تا کمتر بپردازند.

 

 

و در حقیقت مجلس معارفه که باید یک مجلس صفا و محبّت، و یک محفل انس و پیوند میان دو خاندان تازه بهم رسیده باشد، به یک مجلس خود فروشى و شخصیّت طلبى، و خودنمائى و ارائه کالا در برابر گرانترین قیمت در بازار عرضه و اگر اغراق نگوئیم، مثل بازار خرفروشان که آنها را به حراج مى ‏گزارند، و با چوبه حراج به بالاترین قیمت مى‏ فروشند، خواهد شد. یعنى نکاح که یک امر عبادى و سنّت حسنه است تبدیل به یک دکاندارى و بازار خرید و فروش امتعه مى‏ گردد، و دختر معصوم جوان نیز شهید افکار جاهلى اقوام خود شده، و مانند کالا باید به بازار عرضه تقدیم شود. کجا رفت شرف انسانیّت؟ کجا رفت روح پیوند و پیوستگى؟

 

 

مجلس مذاکره و معارفه و تعیین مهریه که اولین محفل انس و جمعیّت میان این دو گروه است، باید از بالاترین ارزشهاى انسانیت و ایثار و گذشت و محبت و صمیمیت و پیوند دوستى و عقد مؤالفت و مؤانست برخوردار باشد، اینست روح اسلام. اینست آن آئین پاک سرورى، اینست سیره سروران و اولیاء گرامى!

 

 

و ثالثاً مهریه سنگین پیوسته دختر را متجبّر و در برابر شوهر مستکبر مى‏ دارد و روح تواضع و خشوع را از او مى ‏گیرد و پیوسته دختر به اتّکاء مهریه سنگین خود و عدم امکان پرداخت شوهر، او را در امر و نهى و جبروتیّت قرار مى‏ دهد. و مرد نیز از اوّل عقد، خود را زیر بار سنگین مهریه مشاهد مى‏ کند، و مهریه سنگین عقده‏اى بر دل او مى‏ گردد.

 

 

سوّم: سنگر گرفتن مرد و زن در برابر هم: چون از وهله اول، زن خود را بارى و وزنه‏اى در مقابل مرد مى‏ داند، مرد نیز زن را وجود تحمیلى بر خود نظر مى ‏کند، این دو نگرش خداى ناکرده در اثر مختصر اختلافى شدید مى‏ شود. و روز به روز به تزاید مى ‏گذارد. این عقده قلبى دیگر از تحمل بیرون مى ‏رود، و موجب بغض و بدبینى مى ‏شود. مرد مى ‏بیند که زن بر او تحمیل است و زن مى ‏بیند که: با این همه مشکلات و مهریّه، مرد از او نفرت دارد. این زندگى رو به فرسایش مى ‏رود. کم کم زن خسته و ملول مى ‏شود و مرد هم از خدا مى‏ خواهد این بار تحمیل را فرو گزارد، زن مى‏ گوید: مالم حلال، جانم آزاد.

 

 

در این صورت بدون پرداخت مهر، با هزار دغدغه و مشکله هر دو از هم جدا و آن محبت منتظره تبدیل به عداوت، و زندگى مجمّع مبدّل به تفریق مى ‏شود، اینست نتائج مهریه سنگین.

 

 

تمام این مصائب و مشاکل از این رخ داده است که عنوان نکاح و ازدواج در میان مردم، عنوان مبادله و معاوضه را پیدا نموده است. اما اگر بدانند و بفهمند که این عنوان غلط است، نکاح یعنى عبادت الهى، و سیر در مدارج و معارج کمال انسانى، و ایجاد مثل و خلیفه خداوندى در روى زمین، و زندگى مشترک بر اساس محبت و مودّت و ایثار و تحمّل مشاقّ در راه به ثمر رسانیدن، و پرورش و تربیت اولاد که اعظم از نتائج عالم خلقت است، دیگر صد در صد موضوع عوض مى‏ شود، و به دنبال آن حکم عوض مى‏ شود. غایة الامر چون در ظاهر بواسطه عمل نکاح تصرّفى از مرد در زن صورت مى‏ گیرد؛ مرد به عنوان هدیه چیزى نفیس و ارزشمند به او پیشکش و تقدیم مى‏ دارد.

 

 

این هدیه همان عنوان مهر است که بصورت طلا یا نقره و یا کتاب علم و یا تعلیم قرآن و امثالها مى ‏باشد که باید نقداً داده شود، و همین مقدار اگر بر ذمّه در صورت عدم قدرت تعلّق گیرد نیز داراى اعتبار خواهد بود.

 

 

و از همه عالیتر و برتر مهر السّنه است که عبارت است از پانصد درهم شرعى، معادل با سیصد و پنجاه مثقال شرعى، و معادل با دویست و شصت و دو و نیم مثقال صیرفى از نقره مسکوک. (چون یک مثقال شرعى 7/ 0 درهم شرعى است، بنابراین پانصد درهم شرعى سیصد و پنجاه مثقال شرعى مى‏ شود. 7/ 350/ 500 0 و چون هر مثقال شرعى 4/ 3 مثقال صیرفى است، بنابراین، سیصد و پنجاه مثقال شرعى، دویست و شصت و دو و نیم مثقال صیرفى مى ‏گردد.)

 

 

 

مهرى که معادل با قیمت زره مولى أمیر المؤمنین علیه السّلام بود. و با فروش آن بواسطه سلمان فارسى رسول اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم بدان، پیوند عقد زواج بضعه مطهّره خود، شفیعه روز جزا، سیّدة النساء فاطمة زهرا سلام الله علیها را استوار نمود، و بر این منهج راستین، مهریه بانوان امّت خود را سنّت فرمود.

 

 

در اینصورت زنان امّت رسول خدا را به پیروى از دختر رسول خدا، و مردان امت به پیروى از أمیر المؤمنین علیه السّلام، و از بنیاد گزارنده آئین پاک محمدى از سنّت خود رسول اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم اگر مهریه خود را مهر السنّة قرار دهند، تمام این اشکالات مرتفع خواهد شد.

 

 

این حقیر مهریه تمام دختران خود را مهر السنّة نموده‏ام، و مهریه عروسان فرزندان خود را مهر السنة کرده‏ ام. و تا بحال از دوستان و آشنایان و افرادى که بر این منهج اطّلاع یافته و مراجعه نموده‏ اند، صدها نفر مهریه هایشان مهر السّنة بوده است، و للّه الحمد و له المنّة همه با خیر و برکت و عافیت و زندگى ‏هاى توأم با مسرّت و شادکامى و مواهب الهیّه بوده است.

 

 

نمى خواهم عرض کنم که: حتما و بطور وجوب و الزام باید مهریه ‏ها را به مهر السنّة ارجاع داد، بلکه مى ‏خواهم بگویم: با پیشنهاد به دختران و خاندان عروس در موقع ازدواج، و با بیان این خصوصیّات و به جهت علوّ گفتار رسول خدا، و عظمت این سنّت سَنیّه و ابهت این رویّه راستین، خود دختران در انتخاب مهر السنّه پیشقدم بوده‏ اند، و افتخار خود و اقوام خود را فراهم آورده ‏اند.

 

 

و هر کس از این طریق و روش مطّلع شده است آنرا پسندیده و تقدیر نموده است. حتّى بعضى از مخدّراتى که به مهریّه‏ هاى سنگین ازدواج کرده ‏اند، طالب شده‏ اند که شوهرانشان آنانرا طلاق دهند و سپس به جهت مبارکى و میمینت این مهریه که مهریه اوّل زن عالم امکان، سیّدة نساء أهل الجنّه است دوباره به نکاح شوهران خود برگردند، ولى بنده به آنها گفته ‏ام: طلاق امر محبوبى نیست، و براى این منظور مطلوب نیست.

 

 

شما اینک آن مهریّه را با شوهرانتان به مهر السّنه مصالحه کنید، همان ثواب و اجر را خواهید داشت‏.

 

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.