گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


حکایتی ناب از علامه طهرانی درباره آزادی خرمشهر

یکی از شاگردان مرحوم علامه طهرانی قدس سره نقل میکرد: ایام فتح خرمشهر بود که در منزل مرحوم علامه روی بالکن مشغول کار کردن بودم و ایشان در مکتبه ( کتابخانه) خود مشغول تالیف بودند که در آسمان صدای عبور هلی‌ کوپتر بلند شد و مرحوم علامه تشریف آوردند بیرون و پرسیدند چه خبر است؟ عرض کردم...

یکی از شاگردان مرحوم علامه طهرانی قدس سره نقل میکرد: ایام فتح خرمشهر بود که در منزل مرحوم علامه روی بالکن مشغول کار کردن بودم و ایشان در مکتبه ( کتابخانه) خود مشغول تالیف بودند که در آسمان صدای عبور هلی‌ کوپتر بلند شد و مرحوم علامه تشریف آوردند بیرون و پرسیدند چه خبر است؟ عرض کردم: هلی‌کوپتری مشغول دور زدن در آسمان است و چیز خاصی نیست در این ایام اینها در شهر تردد میکنند و نظارت دارند. نگاهی به آسمان نموده و فرمودند: این هلی کوپتر آیت‌الله‌خمینی است و ایشان برای شکرانه فتح خرمشهر به زیارت حضرت امام رضا  آمده‌اند.

این سخن بر من خیلی سنگین آمد و با خود گفتم در این شلوغی چگونه ممکن است که ایشان به مشهد بیایند.

شب در محضر ایشان و یکی از رفقا به حرم مشرف شدیم و در بدو ورد یک پیرمرد درشت هیکل ترک زبان با خوشحالی بسیار زیاد به سوی حضرت علامه آمد و دست به گردن ایشان انداخت و ایشان را بوسید و با زبان ترکی گفت آقا ایت الله خمینی به حرم آمده بودند.

و وقتی از زیارت فارغ شدیم و بر می‏گشتیم حضرت علامه رو به من کردند و عبایشان را روی سرشان کشیدند و فرمودند: آقای … ، فرض کنید بنده آیت الله خمینی، عبا را روی سرم میکشم و سوار هواپیما میشوم و از هواپیما پیاده میشوم و سوار هلی کوپتر میشوم و به حرم می‏آیم و هیچ کس هم نمی‏فهمد؛ آیا نمی‏شود؟

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.