گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


ازدواج، تنها عامل سلامت اخلاقی جامعه

چه راهکاری را باید در دستور قرار داد تا هیجانات افراد یک جامعه خصوصا جوانانشان را مدیریّت کرد تا هم از وجود غرائضشان که از نعمت های خدادادی برای تعالی و تکامل است بهره مند باشند هم از خطرات و آسیب های افراطی و تفریطی آن در امان باشند، مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه راهکاری را برخاسته از متن دستورات دین پیشنهاد می دهند

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

ازدواج، تنها عامل سلامت اخلاقی جامعه

 

 

منبع: ولایت فقیه در حکومت اسلام، تالیف علامه طهرانی ره، ج ۱، صص ۱۹۰-۱۹۱

 

 

رُوِىَ أَنَّهُ عَلَیْهِ السَّلامُ کَانَ جَالِسًا فِى أَصْحَابِهِ فَمَرَّتْ بِهِمُ امْرَأَةٌ جَمِیلَةٌ فَرَمَقَهَا الْقَوْمُ بِأَبْصَارِهِمْ.

 

 

سیّد رضىّ رضوان الله علیه مى‌فرماید: «در روایت است که روزى حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام در میان أصحاب خود نشسته بودند که زنِ زیبائى از آنجا عبور کرد؛ أصحاب آن حضرت، همه به آن زن چشم دوختند.

 

 

فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: إنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ، وَ إنَّ ذَلِکَ سَبَبُ هَبَابِهَا.

 

 

«چشمهاى این مردان فَحْل و داراى قوّه فعلیّت و ذکوریّت «طَوامِح» است. (یعنى: از روى قلب بلند شده و تا نقطه دورى را پى گیرى و دنبال میکند) و این سبب هیجانِ همین فُحُول و مردان شده است، که در اینجا نشسته‌اند.» این چشمها، که طَوامِح است، موجب هیجان فکرى و نفسى اینها شده، و اینها را به دنباله خاطراتى که از این زن دیده‌اند، برانگیخته است.

 

 

فَإذا نَظَرَ أَحَدُکُمْ إلَى امْرَأَةٍ تُعْجِبُهُ، فَلْیُلامِسْ أَهْلَهُ، فَإنَّمَا هِىَ امْرَأَةٌ کَامْرَأَةٍ.

 

 

بعد میفرماید: «زمانى که نظر شما به زنى افتاد که او براى شما مُعجِب بود، زیبا و شگفت انگیز بود، فوراً بروید با زن خودتان نزدیکى کنید، زیرا که زنِ شما مثل آن زن است؛ و هیچ تفاوتى ندارد.» امْرَأَةٌ کَامْرَأَةٍ.

 

 

و این عجیب دستورى است! یعنى تا نزدیکى کردید، تمام آن خاطرات و هیجان از بین مى‌رود.

 

 

فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْخَوَارِجِ: قَاتَلَهُ اللَهُ کَافِرًا، مَا أَفْقَهَهُ!

 

 

«مردى از خوارج که در آنجا بود و کلام حضرت را شنید گفت: خدا این کافر را (این علىّ را) بکشد! چقدر خوب مى‌فهمد و چقدر با درایت و با فهم است‌»

 

 

فَوَثَبَ الْقَوْمُ لِیَقْتُلُوهُ. «أصحاب حضرت از جاى خود برجستند تا او را بکشند»

 

 

فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: رُوَیْدًا! إنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ، أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنب (1)

 

 

«حضرت فرمود: آرام باشید و دست نگهدارید! او مرا سبّى کرده است، جزاى او اینست که به او سبّى کنم، یا اینکه گناهى را که کرده است عفو نمایم و از او بگذرم»

 

 

این را مى‌گویند: إمام! از طرفى علم و دِرایت را ببینید که چه خوب مطلب را روشن کرده است! و اینکه اینقدر در إسلام توصیه شده است: نکاح کنید، نکاح کنید، براى همین جهت است. هر کس برود نکاح کند، هر زنى را براى خود بگیرد از تمام مفاسد محفوظ است. زن، عصمت است. هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَّهُن، (2) زن لباس و پوشش مرد است؛ مرد لباس و ساتر عیوب زن است. و کسیکه زن دارد، أصلًا فکرش دنبال جائى نمى‌رود؛ عبارت: إنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِح، دیگر درباره او نیست. أمّا اگر راه ازدواج بسته شد، و مردم زن نگرفتند، آنوقت بخواهند با دستوراتِ کلاسیک و غیره مطلب را درست کنند، إمکان ندارد؛ و «این قافله تا به حشر لنگ است

 

 

پانویس

 

 

1.«نهج البلاغة» حکمت 420

 

 

2.قسمتى از آیه ۱۸۷، از سوره ۲: البقرة.

 

 

 

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.