گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


سفره ای از نور، بخش هفتم: آداب سلوکی معاشرت و صله رحم (۳)

مجموعۀ حاضر از تألیفات ارزشمند حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی است که در ماه رمضان سال 1434 هجری قمری نوشته شده است؛ بخش هفتم این کتاب به "آداب سلوکی معاشرت و صله رحم" با محوریت حدود الهی و احکام شرعی اختصاص دارد که در نوع خود کم نظیر است و برای اولین بار است که مساله اختلاط زن و مرد نامحرم بر اساس آیات و روایات و کلمات بزرگان به صورتی جامع و با پاسخ به شبهات طرح می گردد. بخش هفتم را با ویرایش و بازخوانی جدید تقدیم میشود.

بسم الله الرحمن الرحیم

سفره ای از نور ، بخش هفتم: آداب سلوکی معاشرت و صله رحم (۳)

منبع: کتاب "سفره ای از نور" تالیف حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

خدای متعال در قرآن کریم، این کتاب حیات و زندگی، نجات و رستگاری، تربیت و ماندگاری می فرماید:

فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً (النساء : 65) 

(سعادت و نجات آنطور نیست که عده ای می پندارند که با هر روش و سبک و سلیقه ای جور درآید ، قسم به خداى تو ای پیامبر، که این مردم و مسلمانان و مومنان، به حقیقت ایمان نایل نمى‏شوند، مگر آنکه در تمامی مسایل و دو راهی ها و مشکلات و اختلاف هایی که برایشان حاصل می شود، تنها تو را حَکَم کنند و برای بیرون آمدن از حیرت و سرگردانی و رسیدن به راه و طریق مناسب و مطمئن، دست به دامان تو زنند و آن گاه به هر  قضاوت و رأی و نظری که کنى، حکم کنی و فرمان دهی، اعتراض نداشته، کاملًا از دل و جان تسلیم امر و فرمان تو باشند)

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی                      صدق پیش آر، که إخلاص به پیشانی نیست

یکی از مهمترین امور که باید در ارتباط ها و مجالس و میهمانی ها مورد اهمیت و توجه قرار گیرد، معیارها و موازین شرعی و دینی است که به عنوان اصولی منطبق با واقع باید به آن نگریست نه صرفا با آن به عنوان یک سلیقه و سبک رفتاری و زندگی در کنار سایر سلایق و سبک ها، برخورد کرد.

مرحوم آیة الله بهجت رحمة الله علیه می فرمودند: ما باید طوری زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم.

شاید از این مختصر تر و حکیمانه تر نتوان جمله ای را یافت که بتواند مسیر زندگی همراه با هدف را برای انسان ترسیم کند.

من نه آنم که دو صد مصرع رنگین گویم          من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم

انسان اگر مقصدی دارد که دارد و آن خداست، اگر به کمتر از آن قانع شد دیگر مقصد و هدفی ندارد چون کمتر از او غیر اوست و غیر او هر چه که هست یک امر عدمی است و عدم نیستی محض است پس در واقع اصلا غیری نیست تا تصور داشته باشد

چنانچه خدای متعال می فرماید: ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ ... (الحج : 62)

(حقیقت این است که خداى یکتا حق مطلق است و هر چه را که جز او خوانند باطل صرف و عدم محض است...)

و آنچه را که می گویند هست خیالِ بودن است نه بودن، سراب است نه آب.

و تنها راه رسیدن به این مقصد تبعیت تمام از سیره و سنت و سبک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در ظاهر و باطن است.

لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیراً (الأحزاب : 21)

(یقیناً براى شما در روش و رفتار و سبک و سیره پیامبر خدا، الگوى نیکویى است براى کسى که همواره به لقاء و معرفت خدا امید دارد و مقصدش را او قرار داده و به روز قیامت هم امیدوار و خدا را بسیار یاد مى‏کند)

آن هم پیامبری که از طرف خداست، نه پیامبری که او را همچون بتی تراشیده و در نفس و ذهن خود پنهان کنیم.

خدای متعال از بت پرستی مدرن و امروزی پرده برمی دارد و به پیامبرش می فرماید: أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکیلاً (الفرقان : 43)

(آیا کسى را که هوس خویش را خداى خویش گرفته ندیدى؟ ای پیامبر بدان که حتی تو هم حریف اینان نمی شوی)

گفتم که هزار بت شکستم رستم          آن بت که هزار بت شکستم باقیست

تبعیت این نیست که ما پیامبر را تفسیر کنیم و او را بر اساس منویات و تمنیات نفس بتراشیم، تبعیّت و تشیّع آنست که او را همانطور که هست و بزرگان و اولیای خدا با آن برخورد کردند، بدانیم.

در مقاله گذشته، بحث بر عدم جواز اختلاط زن و مرد نا محرم در جلسات و نشست ها، مخصوصا بر سر یک سفره بود که متاسفانه با این مساله برخورد توجیه گرانه می شود و هر کسی از دریچه ذهن ونفس خود با آن برخورد می کند.

مناسب است به نکاتی در این باب اشاره  و به سوالاتی که پیرامون این مساله مطرح است پاسخ داده شود.

اول: همه ما در عالم نفس ونفسانیات گرفتاریم و کسی نیست که خود را بتواند مُبرّای از خطور و حضوض نفس بداند و در چنین مواردی ابدا جای آن نیست که خود را گول زده؛ همانطور که قرآن می فرماید: بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصیرَةٌ * وَ لَوْ أَلْقى‏ مَعاذیرَهُ (القیامة : 14  و 15)

(بلکه انسان خود، بر نیک و بد خویش به خوبى آگاهست‏؛ هر چند پرده‏هاى عذر بر چشم بصیرت خود بیفکند)

این نفس اژدرهاست او کی مرده است             از غم بی آلتی افسرده است

گر بیابد آلت فرعون او                                که به امر او همی رفت آب جو

وآنگهی بنیان فرعونی کند                            راه صد موسی و صد هارون زند

بله، یکی ممکن است مثل مرحوم حداد رحمة الله علیه باشد که می فرمود: من در تمام مدّت سلوک در خدمت مرحوم آقا (قاضى) نامحرم نمی دیدم، چشمم به زن نامحرم نمى ‏افتاد. یک روز مادرم به من گفت: عیال تو از خواهرش خیلى زیباتر است. من گفتم: من خواهرش را تا بحال ندیده ‏ام. گفت: چطور ندیده ‏اى در حالیکه بیشتر از دو سال است که در اطاق ما مى‏ آید و می رود و غالباً بر سر یک سفره غذا می خوریم؟! (به رسم أعراب که زنانشان حجاب درستى ندارند، و در منزل غالباً همه با هم محشورند؛ در عین عصمت تامّ و عفّت کامل) من گفتم: و الله که یک بار هم چشم من به او نیفتاده است. (روح مجرد، ص 586) 

ممکن است همین جا برای خواننده این سطور این سوال مطرح باشد که، حضرت آقای حداد رضوان الله تعالی علیه چطور رعایت این موضوع را نکردند؟ که حقیر بدون هیچ توجیهی عرض می کنم: که ملاک برای ما قبل از هرچیزی، قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام است ولی شما خواننده محترم را دوباره به متن گفته آقای حداد که در بالا آمده، ارجاع می دهم، آنگاه آن را با حالات و کیفیت معاشرت ها و نشستن ها و گفتن و خندیدن و چشم در چشم بودن و شوخی کردن ها و کیفیت حضور زنان و دختران جوان و غیره، که امروزه در مجالس و معاشرت ها اتفاق می افتد مقایسه کنیم.

کار پاکان را قیاس از خود مگیر        گرچه باشد در نوشتن شیر شیر

دوم : بسیاری از دستورات شرع و تاکید بر رعایت آن، به جهت پیشگیری از به خطر افتادن انسان در دام های هولناک آشکار و پنهان شیطان و هواهای نفسانی است.

کسانی که می گویند ما در هنگام نشستن با فامیل و مثلا خواهر زن و غیره، اصلا و ابدا نیت بد و نظر نامناسبی نداریم، به دیدۀ حُسن ظنّ به حرفشان می نگریم، ولی جان من مطلب این است که، اولا: صِرف نشستن و چنین جلسه ای مورد رضای خدا نیست و به شدت از آن در متن روایات متعدد مانند حدیث یا حولاء و غیره که در ذیل می آید، نهی شده است؛ ثانیا: در محیطی که شیطان حکمران و حکفمرماست اگر از مسیر عنایت و رضایت خدا خارج شویم دیگر تمام آنچه که احتمالش را هم نمی دادیم محقق می شود.

سوم : نشستن با نا محرم اگرچه ممکن است بنابر ادعا به نیت نفسانی و غیره نباشد اما خود زمینه ساز نظر و نیت نامطلوب است چراکه جایی که رضایت و ولایت خدا و پیامبر نباشد ولایت شیطان است لذا نیت و دل در اختیار شیطان است و او بیکار نمی نشیند و دست بکار می شود و خرابی به بار می آورد.

حال کسی که گرفتار عالم نفس است می تواند جلوی خطورات شیطانی و نفسانی را بگیرد؟

طبعی که بشر دارد صد ره به شرر دارد          از دیو مخسب ایمن تا طبع بشر داری؟

و این مطلب را خوب باید ادراک کنیم که آن عنایت و هدایت و دستگیری خدا در جایی است که در مرئی و منظر و مسیر هدایت و تربیت او باشیم و خود را تحت ولایت مطلقۀ او درآورده باشیم. نمی شود انسان در محیط و ولایت شیطان باشد و منتظر عنایت و هدایت خدا باشد و به این نکته هم واقف باشیم که ولایت یا از برای خداست یا شیطان و اگر خدا نباشد حتما شیطان است و سومی ندارد.

قرآن می فرماید: فَذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمُ الْحَقُّ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ (یونس : 32) 

(پس از این معنا غفلت مورزید که پروردگار به حق شما همین اللَّه است، و معلوم است که بعد از حق چیزى جز ضلالت نمى‏تواند باشد، پس از راه حق به کجا منحرف مى‏شوید؟)

شخصی از مرحوم آیت الله آقا حاج شیخ محمد تقی جعفری رحمة الله علیه سوال کرده بود، چرا اسلام تا این حد در مسئله ی محرم و نامحرم سختگیری می‌کند؟ مرحوم علامه لبخندی زده بودند و فرموده بودند: چون در ازدواج و در رابطه ی زناشویی اتفاق بزرگی می‌ افتد، که بزرگترین اتفاق عالم است و آن تولد یک انسان است. تمام دین برای کمال یافتن همین انسان است. همه ی عالم برای متکامل شدن این انسان، دست به دست هم داده ‌اند. اگر کوچکترین صدمه‌ای به این انسان برسد، عرش خدا می‌ لرزد.

تمام مطلب در این است که ما اگر مقصد را خدا بدانیم، آن مراقبه و سختگیری و احتیاط هایی که بزرگان بر اساس تقوا در ارتباطاتشان روا می داشتند را ادراک می کردیم و به آن بدون هیچ چون و چرایی جامۀ عمل می پوشاندیم.

چهارم : نشستن و اختلاط با نامحرم آثاری بر نفس دارد که ممکن است بر حسب ظاهر از چشمان ما دور باشد که این آثار خودش را در مسیر زندگی در موقعیت فردی و اجتماعی ظاهری و باطنی نشان می دهد.

سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه بسیار بر آثار وضعی اعمال و مراقبت نفس از آن، تاکید داشتند؛ حتی می فرمودند: پسر بچه پنج و شش سال به بالا را دیگر در اجتماعات و میهمانی های زنان نبرید این مساله اثری دارد بر نفس معصوم آن کودک، که سال ها بعد خود را نشان می دهد و حد أقلّش آنست که این صورت ها و تصویر هایی که از زنان و شکل و شمایل آنان می بیند، در خاطر او می ماند و در آینده موجب تشویش و پراکندگی و یا گناه او می شود.

در روایتی از امیر مومنان علیه السلام راجع به نگاه پسر بچه به زنان سوال شد؟ حضرت فرمودند: اگر در سنّی است که می تواند به خوبی زنان را توصیف کند و آنها را بشناسد جایز نیست. (وسائل‏الشیعة ج 20 ص 23)

جالب است بدانید که بر اساس صریح آیات قرآن (سوره نور آیه 31) حتی حضور بانوان مومنه و محترمه، بدون حجاب در مجالس و اماکنی که زنانی در آنجا شرکت دارند که مقید به امانت داری نیستند و ممکن است خصوصیات مجالس و افراد و شکل و قیافه زنان را برای شوهران و یا سایر نامحرمان بازگو کنند، جایز نیست و زنان مومنه و عفیفه باید از حضور در چنین مجالس و میهمانی ها و مراکز اگرچه خاص زنان باشد مانند اماکن ورزشی و استخر و غیره، به شدت پرهیز کنند که انشاالله در جایی دیگر به آن می پردازیم.

بلبل از آن شده این ناله و زاری کارش                        کز چه در مجلس اغیار بخندد یارش

سیدنا الاستاد بسیار تاکید می کردند که رفقا، حتی دختر بچه های پنج ساله را که نامحرم اند، دیگر در آغوش نگیرند و یا روی زانو ننشانند؛ بوسه نزنند، اینها در روح لطیف آن دختر اثر می گذارد و حیا وعفت و به دنبال آن نجابت و حجاب را کمرنگ می کند و از بین می برد.

متاسفانه در خانواده ها این مسایل رعایت نمی شود مرزهای بین محرم و نامحرم و پسران و دختران را از ابتدا پاک می کنند آنوقت در سنین بالا که می خواهند پسر را از دختر جدا کنند مسایل عادی شده و بسیاری از چراها مواجه می شوند آن هم در سنینی که جاذبه ها و کشش های جنسی مطالبه گر است.

مرحوم حضرت آیة الله حاج سید روح الله خمینی قدس الله نفسه الزکیه، بنیان گزار کبیر انقلاب اسلامی، می فرمایند: احتیاط واجب آن است که مرد نا محرم دختر بچه شش ساله را در دامن نگیرد و همچنین بنابراحتیاط واجب بوسیدن دختر بچه شش ساله بر مردم جایز نیست . (تحریرالوسیله، ج 2 ص 244 م 25)

یکی از بانوان و نوادگان مرحوم آیت الله خمینی رحمة الله علیه می گوید: از مسایلی که ایشان بیشتر به آنها توجه داشتند، محدود بودن ارتباط بین زن و مرد بود. یادم است که، ده سال بیشتر نداشتم و با برادرهایم و پسرخاله ام قایم موشک بازی می کردم، حجاب هم داشتم. امّا امام (حضرت آیت الله خمینی) یک روز مرا صدا کردند و گفتند: شما هیچ تفاوتی با خواهرتان ندارید، مگر او با پسرها بازی می کند، که شما با پسرها بازی می کنید. از آن روز به بعد با پسرها بازی نکردم. (کتاب پا به پای آفتاب، ج 1، ص 212)

از امام صادق علیه السلام روایت است که: إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِیَةُ الْحُرَّةُ سِتَّ سِنِینَ فَلَا یَنْبَغِی لَکَ أَنْ تُقَبِّلَهَا. (الکافی ج : 5 ص :533)

(هنگامی که دختر بچه ای به سن شش سالگی می رسد دیگر بوسیدن آن جایز نیست)

نقل است که بعضی از بنی هاشم امام رضا علیه السلام را به همراه جماعتی به مجلسی دعوت کردند، یکی از اصحاب به همراه خودش دختر کوچکی را هم به مجلس آورد و اهل مجلس همگی او را به طرف خود خواندند و نوازش نمودند، وقتی نزدیک امام رضا علیه السلام شد، امام پرسید: سن این بچه چقدر است؟  گفتند: پنج سال. امام رضا علیه السلام آنها را از حضور دختر بچه نهی کردند و آنها هم دختر را از مجلس بیرون بردند. (همان)

آیا همین روایت امام رضا علیه السلام که در اکثر کتاب های روایی موثق و مستند نقل شده دلالت و صراحت بر عدم جواز اختلاط زن و مرد نامحرم در نشستن ها و سُفره ها ندارد؟ و اگر ندارد پس بر چه چیزی دلالت دارد؟ و در جایی که امام رضا علیه السلام از ورود و حضور دختری پنج ساله در جمع و محل نشستن مردان نامحرم منع می کند پس نسبت به حضور زنان و دختران جوان و آراسته در محل مردان و پسران جوان مهیای برای لغزش چه می فرماید؟ و آیا از همین روایت، حرمت اختلاط زن و مرد نامحرم و صحبت های غیر ضروری و نشست های غیر مُوجّه استفاده نمی شود؟

قرآن کریم نیز به مرحله قبل از بلوغ کودکان، توجه خاصی مبذول داشته و خطاب به مؤمنان می فرماید: ای مؤمنان باید کنیزان شما و کودکانی که به حد بلوغ نرسیده اند در شبانه روز سه بار از شما اجازه بخواهند: پیش از نماز صبح، هنگام ظهر که جامه ها از تن برمی گیرید و پس از نماز عشا، این سه وقت هنگام خلوت شماست. (سوره نور، 58)

امام صادق علیه السلام به یکی ازخواهران محمد بن ابی‌عمیر فرموند : وقتی که به دیدار برادرت رفتی لباس های رنگارنگ و تحریک‌آمیز برتن نکن.

سفارش ها و توصیه های گرانقدر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام در تربیت جنسی کودکان بیانگر آن است که مرحله ای از تمایلات جنسی در آغاز دوره ی کودکی وجود دارد؛ گرچه کودک هوشیارانه از آن آگاه نیست؛ اما عوامل بیرونی ناهوشیار بر رفتار جنسی تأثیرگذار است.

از نگاهی می نشیند بر دل نازک غبار             خاطر آیینه را آهی مکدر می کند

"موریس دبس" در کتاب مراحل تربیت، درباره بلوغ چنین می گوید: اثر حیات جنسی در رفتارهای گوناگون نوجوان دیده می شود؛ وقتی این امر را از سایر جنبه های فعالیت او جدا می کنیم، خطر این است که افکار وسواسی و وحشت های دوره ی بلوغ در او پرورش یابد. حتی کودک هم نوعی فعالیت جنسی از خود نشان می دهد که هنوز رنگ تناسلی ندارد و نادیده انگاشتن آن با خطرات جدی همراه است. (دبس، 1362: صص163-162)

و ما نظیر این قبیل دستورات را در احکام و معارف الهی زیاد داریم مثلا خواندن سوره حضرت یوسف علیه السلام با اینکه از قرآن است و کلام خدا و نور مطلق است و آن همه آموزه های رفتاری و اجتماعی در آن وجود دارد، برای زنان نهی شده  و فرموده اند بهتر است زنان این سوره را نخوانند ببینید که چقدر مساله مهم است و خدای متعال چطور مواظب و مراقب جهات نفسانی و لطافت روحانی زن است و تا کجا آن را مراعات می فرماید.

ز تماشای منت گر حسد آمد به جمال               پرده بردار که بی خبر از خویشتنم

اللهم صل علی محمد و آل محمد

ادامه دارد...

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.