گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کلمات آموزنده» ثبت شده است

یک سینه سُخن (تمامی ادیان مدیون پیامبر و قرآنند)

حجة الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی:

تمامی ادیان، خصوصا مسیحیت و یهود، آبروی خدا را مدیون پیامبرند این قرآن بود که حضرات عیسی و موسی و سایر انبیاء  را به پاکی و مقدس و معصوم معرفی کرد؛  حضرت مریم را طیبه و صدیقه معرفی کرد. آنها که امروزه هتک پیامبر میکنند

یکی سینه سُخن (زیبانگری در ازدواج)

حجّة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی:

ازدواج، تنها رابطه میان دو جنس مذکّر و مؤنّث است که تمام مردم با هر گرایش و مذهبی آن را تحسین و تقدیس می کنند.

یک سینه سُخن (تاکید بر مطالعه گلستان سعدی)

حجّة الاسلام حاجّ شیخ محمّد شاهرخ همدانی:

یکی از کتاب هایی که سیّدنا الاستاد حضرت علّامه طهرانی اعلی الله مقامه در بدو ورود ما به حوزه بدان سفارش فرمودند و تاکید بر تعلّم و مباحثه و مطالعه آن داشتند، "گلستان سعدی" بود که به باور بسیاری از اهل فنّ، تاثیرگذارترین کتابِ نثر در ادبیات فارسی‌ بشمار می رود. 

یک آیه عرفان (احتیاط قرآنی، یقین دو طرف دارد)

قال الله تعالی: بَلْ کَذَّبُواْ بِمَا لَمْ یُحِیطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ کَذَلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِینَ ﴿یونس/39﴾ خلاصه این آیه این است که انسان در ردّ و عدم پذیررش و تکذیب باید دلیل داشته باشد

یک سینه سُخن (داشتم داشتم حساب نیست)

وقتی سلمان فارسی برای استانداری به مدائن انتخاب شد و به آنجا رفت، یک شخصی او را دید. آمد جلو و گفت: تو سلمان همان صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله هستی؟ سلمان گفت:

یک آیه عرفان (جهنم، نفهمیدن است)

خدای متعال می فرماید: وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ ﴿ملک/10﴾

بلندترین فریاد اهل جهنم این است: که نفهمیدیم؛ گفتند و شنیدیم ولی خود را به نشنیدن زدیم لذا همیشه سیره اولیای دین بر این بوده که فهم مردم را بالا ببرند و بدرستی باید گفت حقیقت سیر و سلوک الی الله بازشدن فهم انسان است! وقتی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله از شخصی تعریف می کردند می فرمودند:

نفحات الاُنس (ضرورت نظارت والدین در تربیت فرزند)

عارف کامل مرحوم علاه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند: کودک و نوجوان و بلکه جوان، صلاح و فساد خود را تشخیص نمی‌دهد و باید زیر نظارت والدین باشد تا بتواند بار خود را به سرمنزل مقصود برساند وگرنه باحرکت بر طبق آراء و اهواء خود مسیر را گم کرده و منحرف می‌شود. (نورمجرد ج2 ص: ۵۸۵)

یک سینه سُخن (موحّدانه کسب رزق کنیم)

حجة الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی: 

خدا تأمین رزق انسان را لطیفانه قرار داده است؛ "الله لطیفٌ بِعبادِهِ یَرزُقُ مَن یَشاء"، همان مِمّا لایَحتَسِب، از همانجایی است که کسی گمان نمی کند؛ لذا مومن کسی است که تکیه اش در رزق، ایمان به غیب است، مادّی نیست! دنبال رزقش در زمین و باغ و دام و آمد و شد مردم به دکانش نمیگردد. البته اسباب را فراهم می کند، کار و تلاش می کند، اما تکیه اش به کار خودش نیست! بلکه نظر به مسبّب که خدای لطیف و قویّ و عزیز است دارد و بس!  نتیچه اش هم این است که اگر به حسب ظاهر تمام درهای آسمان و زمین بسته شود ابدا غمی به دل راه نمی دهد، خوش است.

بشنو از نی (فضیلت تُهی دستی) مرحوم آقای حاج سیّد علی قاضی أعلی الله مقامه: تهی دستی به نفع بشر است! انسان وقتی به خزینه می رود و لنگ خود را هم باز می کند و کنار می گذارد، برای او بهترین وقت است که از هرچه دارد جدا می شود؛ شما نمی فهمید، ولی من آن را می فهمم!
یکی سینه سُخن (از دست نرویم)

حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی:

دنیا جای از دست دادن و از دست رفتنن است؛ یکی مال از دستش می رود، یکی سلامتی، یکی موقعیت، حتی در نهایت حیات دنیوی را هم از دست می دهیم؛ همه اینها را از دست بدهیم یا نه بالاخره از دست می رود زمانش بسر می آید؛ در این میان مهم نفسمان است! بگو خدایا خودم از دست نروم!

نفحات الاُنس (امیدواری در سیر الی الله)

عارف کامل و عالم ربانی حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند: سالک باید آنقدر امیدش به پروردگار زیاد باشد که هر شب که می ‌خوابد، امید داشته باشد صبح کامل ‌شده برمی خیزد و شاهد وصل را در آغوش کشیده باشد

یک سینه سُخن (تقوا به پرهیز است)

حجّة الاسلام حاجّ شیخ محمّد شاهرخ همدانی:

از گناه و مکان های گناه خصوصاً در ارتباطات با نامحرم باید فرار کرد! همانطور که حضرت یوسف علیه السّلام فرار کرد؛ آنجا جای تأمّل و توجیه نیست، جای اعتماد بر نفس و ایمان و اعمال صالحه نیست، جای حتّی نصیحت شنیدن و نصیحت کردن هم نیست؛ اصلاً گناه، جای ماندن و تقوا نیست، جای رفتن و تقواست.