بزرگان و مراجع در سابق الایام مقید به ذکر تاریخ قمری بودند و این تاریخ را تاریخ رسمی اسلامی می دانستند و در این میان استاد ما مرحوم علامه طهرانی اعلی الله مقامه الشریف حساس بوده و بر ذکر تاریخ قمری بسیار تاکید داشتند تا جاییکه این امر را با ادله قرآنی و روائی و تاریخ مبرهن ساخته و کتابی مستقل به عنوان رساله نوین در این زمینه تالیف کردند و می فرمودند: تمام دستورات قرآن و سنت بر این تاریخ استوار است و از یاد بردن تاریخ قمری حذف مسیر تاریخ اسلام است. اما سوال این است که امروزه که اکثر امور و ضروریات با تاریخ شمسی گره خورده آیا ذکر و نوشتن تاریخ شمسی اشکالی دارد؟ متاسفانه برخی در این مورد دچار افراط شدند که بهتر است پاسخ به این پرسش را از میان مرقومات مرحوم علامه بیان کرد
نمونه ای از مرقوم داشتن تاریخ شمسی بعد از تاریخ قمری یا به صورت بین الحلالین یا به عنوان "مطابق با" در نوشتجات مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه موجود است و این در حالی است که مرحوم علامه مخصوصا در اواخر عمر مبارک بسیار بر نوشتن تاریخ قمری تاکید داشتند مثلا در جایی مرقوم داشتند:
در روز دوّم ذوالحجة الحرام سنه 1405 هجریه قمریه، مطابق با 29 مرداد ماه 1364 شمسى، که در سفر حج مشرّف بودم، هنگام طلوع آفتاب در مسجد الحرام، آفتاب به رکن حجر الأسود اشراق کرد، که ضلع بین رکن یمانى و حَجَر و ضلع بین حَجَر و حجر اسماعیل را روشن کرده بود؛ و از اینجا استفاده مىشود که رکن حجر الأسود در طرف مشرق است؛ و چون قطب نما قرار داده شد [مطلب به همین منوال بود]. (مطلع انوار، ج7، ص: 109)
البته امر همان است که بزرگان و اولیای الهی بیان کردند و مراد از بیان این مطلب تنها این بود که در ضروریات نباید سختگیری کرد و اگر غرضی منطقی و عقلائی بر امری حتی خارج از سنت اسلامی مترتب باشد نباید نسبت به آن سختگیری کرد
بیان این نکته هم ضروری است که خلاف سنت بودن ذکر تاریخ شمسی به معنای عدم جواز شرعی این مساله نیست یعنی نوشتن تاریخ شمسی نه تنها که حرام نیست حتی مکروه هم نیست بلکه تقید علامه بر ذکر تاریخ قمری به معنای محافظت بر سنت اسلامی است و شرعا این امر مستلزم عدم جواز شرعی مخالفش نیست و الا خلط مبحث نسبت به تکوین و تشریع است بدین معنا که ممکن است امری در عالم تکوین صد در صد باشد اما در عالم تشریع خلافش ثابت باشد و نباید فراموش که تشریع مترتب بر عالم ظاهر و قواعد و اصول فقهی است که از طریق ظاهر بدست می آید نه تکوین و نفس الامر.