در عالم دنیا که از نگاه دین و عرفان بستری برای تربیت و تکامل انسان است، ضرورت هر چیز، به میزان نقش آن در رشد و تعالی انسان اندازه گیری می شود؛ از این روی نیاز انسان به جفت و زوج ضرورتی انکار ناپذیر است. کتاب «یار با یار» از تألیفات حجّت الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی است که به نقش این مهمّ از نگاه دینی و عرفانی به تربیت و کمال انسان می پردازد و نسخه الکترونیکی آن آماده شده و در سه بخش تقدیم علاقه مندان می گردد
بسم الله الرحمن الرحیم
یار با یار (نقش ازدواج در شخصیت سازی فراگیر انسان)
منبع: سلسله مقالات تالیف حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
قسمت دوم: جایگاه ازدواج از نگاه عقل و شرع و بیان آثار فردی و اجتماعی آن
ازدواج عالیترین ابزار کمال است
وصول به عالم توحید و طی مراتب نفس و تهذیب و تزکیه نفس بر اساس از دست دادن منیّت هاست که باید از مَنِ کاذب و مجازی گذشت و به او متصل شد یعنی فنا تا رسیدن به بقاء.
یکی از محورهای اصلی دستورات الهی گذشت از نفس و منویّات و تعلقات نفس است که انجام و اطاعت از هر دستوری سهمی در زدودن خودکامگی و دست برداشتن از آن تعلقات نفسانی دارد که یکی از آثار مهم در ازدواج گذشت از خود و خارج شدن از قالب "من" و فانی شدن است چون در ازدواج "من" در "ما" فانی می شود چرا که انسان از فردیت درآمده فقط خود را نمی بیند باید دیگران را هم لحاظ کند.
بر همین اساس است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ازدواج و بودن در کنار همسر را در ردیف نماز قرار داده است یعنی اگر نماز سهمی در سیر الی الله و وصال به محبوب دارد همسر و زندگی هم همینطور عمل می کند.
شهید آیت الله مطهری رضوان الله تعالی علیه از ازدواج به عنوان اولین مرحله خروج از خود فردى تعبیر می کند و می گوید:
اینکه ما مىگوییم انسان باید از لاک خودپرستى خارج شود- که مقصود خود طبیعى است و همه این را قبول دارند- خارج شدن از لاک خودپرستى و فردپرستى، مراتب و مراحلى دارد. اولین مرحلهاش غیردوستى است. در واقع مثل این است که «من» انسان- به تعبیر راسل در کتاب امیدهاى نو و بعضى دیگر- توسعه مىیابد. آنها چون «من» را فقط «من» طبیعى مىدانند، قهراً از اینجا شروع مىکنند. مثلًا یک کودک فقط در همان من فردى خودش است و فقط خودش را مىبیند و همه چیز را براى خود فردى مىخواهد، حتى به پدر و مادر هم به چشم وسیله و ابزار براى خودش نگاه مىکند. در دوران جوانى که عشقى پیدا مىکند و همسرى انتخاب مىنماید، براى اولین بار این احساس در او پیدا مىشود که به یک شخص دیگر مانند خود علاقه دارد (البته در همه اینطور نیست) یعنى از خود بدر مىآید، خودش و او یکى مىشوند و همه چیز را براى این خود بزرگتر مىخواهد. (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج22، ص: 676)
بستر تربیت و کمال و وصول انسان به مقام خلیفة اللهی، همین دنیا و ابزار آن و غرائزی است که خداوند در وجود انسان به ودیعه گذاشته است
خدای علیم می فرماید: وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلیمٌ. (البقرة : 115)
(مشرق و مغرب هر دو ملک خداست، پس به هر طرف روى کنید به سوى خدا روى آوردهاید، که خدا به همه جا محیط و به هر چیز داناست.)
حسرتها در قیامت در از دست دادن فرصتها در همین دنیا و افراط و تفریط در استفاده از غرائز است.
خدا می فرماید: أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى عَلى مافَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرینَ. (الزمر : 56 )
(تمام انسانها به خاطر فرصت هائی که در این دنیا برای تقرب به خدا از دست داده اند در حسرت اند)
پهلوی آب و تشنه از روی اختیار در جنب یار و منصرف از بوس و از کنار
طبق آیات و روایات و کلام بزرگان و آنچه از سخنان اندیشمندان بدست می آید می توان این نتیجه را گرفت که ازدواج کوتاه ترین، سریعترین و بهترین مسیر کمال است
ازدواج در اسلام صرفا اطفاء شهوت نیست صرف تلذّذ و لذت بردن نیست بلکه با اینکه یک امر به ظاهر شهوانى است جنبه اخلاقی و معرفتی و کمالی دارد ، و این تنها امرى است که با وجود اینکه پایه طبیعى و شهوانى دارد جنبه اخلاقى نیز دارد. مثلًا هیچ وقت خوردن جنبه اخلاقى پیدا نمىکند ولى ازدواج خودش جنبه اخلاقى دارد. و در میان غرایز شهوانى انسان هر غریزهاى که اشباع شود، اشباع آن تأثیرى در معنویت انسان ندارد جز غریزه جنسى. لهذا ازدواج از نظر اسلام سنت و مستحب تعبیر شده شده است یعنی از احکام وضعی است که عنوان تکلیفی هم به خود گرفته است.
بعضی از فضایل و معارف را نمی توان در تنهایی بدست آورد مانند شجاعت و گذشت و تواضع. مثلا شجاعت را در خلوت شب نمىتوان به دست آورد، همانطور که آثار خلوت شب را در میدان جنگ نمىشود کسب کرد.
یک خصایص اخلاقى هست که انسان جز در مکتب تشکیل خانواده نمىتواند آنها را کسب کند. تشکیل خانواده یعنى یک نوع علاقهمند شدن به سرنوشت دیگران. تا انسان زن نگیرد و بچه پیدا نکند و آن بچه شدیداً عواطف او را تحریک نکند و مثلًا در مواقعى که مریض مىشود او را به هیجان نیاورد یا مثلًا لبخند بچه در او اثر نگذارد، علاقهمند شدن به سرنوشت دیگران در او پدید نمىآید. با مطالعه کتاب، این امر در او پیدا نمىشود. تجربه نشان داده است که اخلاقیون و ریاضت کِشها که این دوران را نگذراندهاند، تا آخر عمر یک نوع خامى و یک نوع بچگى در آنها وجود داشته است. و یکى از علل اینکه در اسلام ازدواج یک امر مقدس و یک عبادت تلقى شده، همین است در حالى که از نظر مسیحیت، تجرّد مقدس است و تأهل پلیدى، و کسانى اجازه مىگیرند متأهل شوند که تاب تجرّد را ندارند یعنى اگر مجرّد بمانند فاسد مىشوند، و بنابراین از باب دفع افسد به فاسد مىگویند باید ازدواج کرد. لذا پاپ از میان مجرّدها انتخاب مىشود که در تمام عمر این آلودگى را پیدا نکرده است. در اسلام برخلاف مسیحیت است در روایت است که:
مِنْ اخْلاقِ الْانْبِیاءِ حُبُّ النِّساءِ
(ازدواج و دوست داشتن زنان از اخلاق انبیای الهی است)
قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله: المتزوّج النّائم أفضل عند اللَّه من الصّائم القائم العزب.
(رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مرد همسردارى که خواب است، نزد خدا بهتر از مرد بىهمسرى است که در حال روزه به عبادت خدا ایستاده باشد.)
امام صادق فرمود: رَکْعَتَانِ یُصَلِّیهِمَا مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ رَکْعَهً یُصَلِّیهِمَا أَعْزَبُ (منلایحضرهالفقیه، ج 3، ص 384)
(دو رکعت نمازی که شخص متاهل می خواند افضل وبهتر است از هفتاد رکعتی که نمازگزار مجرد و بدون همسر بجا می آورد)
پس ازدواج در مسیر تعالی روح نقش دارد چرا که فناء و گذشت از نفس و متزین شدن به تمامی فضائل اخلاقی جنبه گروهی دارد و در فردیت پیدا نمی شود و ازدواج به عنوان اساس تشکیل یک گروه بهترین فرصت برای این امر است آن سعه صدر و ظرفیت و گنجایشی که از در گروه برای مومن حاصل می شود در تنهایی بدست نمی آید و خدا خانواده را از این حیث مهم می شمارد.
در رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم حالاتى دیده مىشود که حقیقةً موجب حیرت و بهت انسان مىگردد. مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله تعالی می فرمودند: آن سعه و حالات از ناحیه اذیت هایی بوده که از داخل منزل توسط زنان پیامبر به آن حضرت می رسیده است خود آنحضرت روزى بزنان خود مىگویند:
لَیْتَ شِعْرِى أَیَّتُکُنَّ صَاحِبَةُ الْجَمَلِ الادْبَبِ تَنْبَحُهَا کِلَابُ الْحَوْأَبِ.
(ایکاش مىدانستم که کدام یک از شما سوار بر شتر پر پشم هستید، در حالیکه سگهاى حوْأب به او هجوم آورده و صدا مىکنند؟)
گرفتاریهاى رسول اکرم نسبت به گرفتاریهاى انبیاى سَلَف خیلى چشم گیر نبوده است؛ بحسب ظاهر گرفتاریهاى آنها از رسول اکرم قوىتر و شدیدتر بوده است. در بعضى از آنها اتّفاق افتاد که انداختند توى دیگ و پختند؛ اصلًا درباره رسول الله اینچنین اذیّتها اتّفاق نیفتاده است، لیکن مىفرماید:
مَا أُوذِىَ نَبىٌّ مِثْلَ مَا أُوذِیتُ قَط
(هیچ پیغمبرى هرگز به اندازهاى که من اذیّت شدهام آزار ندیده است.)
البته منظور این نیست که ازدواج و همسر و تشکیل خانواده همیشه از جهت اذیت و آزار موجب امتحانات الهی و صبر در برابر آن است بلکه کمال از دو راه است یکی جمال و خوشی و لذت و دیگری جلال و سختی و اذیت شدن و در ازدواج هر دو هست.
مرحوم حداد رضوان الله تعالی علیه می فرمودند: بروید سیر و سلوک الی الله را از خانواده شروع کنید.
ازدواج بستر آرامش است و و آرامش زمینه ساز تمام موفقیّت هاست
یکی دیگر از آثار ازدواج رسیدن به آرامش در پرتو عشق و محبت است به اذعان و اعتراف تمام جامعه شناسان بهترین وسیله برای هر کمال آرامش است و از همه جا برتر این آرامش در سایه ازدواج تامین می گردد
اگر برای ازدواج غیر از رسیدن به عشق و محبت که هستی بشر و تمام خوشی هایش را تحت شعاع خود داده مطلوب دیگری را بیان نکنیم، کافی است
بشری که با عشق به دنیا آمده و با عشق زنده و پویایی دارد باید راهکاری را درنظر بگیرد که از آفات و آسیب های متوجه آن کیمیای سعادت که بارها و بارها باعث هلاکت انسان ها شده در امان مانده از لذت عشق در حسرت نباشد که بهترین راهکار که خود تنظیم کننده و تعادل بخش است همین مقوله ازدواج است ازدواج عشق را متعادل و هدف دار و مزیّن به اخلاق و ادب می کند.
از طرفی ازدواج به دلیل ایجاد محبّت، تفاهم و همدردى، بسیارى از نیازهاى روحى انسان را تأمین مىکند. انسان در سایه تأمین این نیازها که نیازهاى اصلى اوست، به آرامش روحى دست مىیابد. قرآن کریم دستیابى به چنین آرامشى را یکى از ثمرات ازدواج دانسته، مىفرماید:
وَ مِنْ ایاتِهِ انْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ انْفُسِکُمْ ازْواجاً لِتَسْکُنُوا الَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً انَّ فى ذلِکَ لَایاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» (روم، آیه 21)
(از نشانههاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابیدو در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایى است براى گروهى که تفکّر مىکنند!)
امام صادق علیه السلام مىفرماید: روزى مردى خدمت پدرم امام باقر علیه السلام آمد. پدرم از او پرسید: آیا همسر دارى؟ عرض کرد: نه. امام علیه السلام فرمود:
ما احِبُّ انَّ لِىَ الدُّنْیا وَ ما فیها وَ انّى بِتُّ لَیْلَةً وَ لَیْسَتْ لى زَوْجَةٌ
(دوست نمىدارم که دنیا و آنچه در آن است از آنِ من باشد و یک شب بدون همسر بخوابم.)
سپس هفت دینار به آن مرد داد و فرمود: با این پول براى خود همسرى اختیار کن (وسائل الشیعه، ج 14، ص 7.)
قرآن با بیان کنایه اى جالب، همسران را براى یکدیگر به عنوان لباس و پوشش معرفى مىکند:
هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ انْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ (بقره، آیه 187)
(زنان، لباس همسران، و شما لباس آنها هستید.)
اگر لباس موجب پوشش عیوب ظاهرى بدن و یا حفظ از سرما و گرما و احساس آرامش و امنیت و یا زیبایى و کمال است، همسران نیز یکدیگر را از فساد و تباهى و انحراف جنسى حفظ مىکنند و در کنار هم به آرامش و کمال دست مىیابند.
داشتن یک ازدواج موفق و رسیدن به بلوغ عاطفی، مهم ترین عامل برقراری آرامش افراد است. دکتر «حسام» روان پزشک و عضو آکادمی روان پزشکان اروپا، در مصاحبه با خبرنگار ایسنا، با اشاره به این مطلب گفته است:
امروز بزرگ ترین چالش زندگی هر فرد، چگونگی برخورد با مسائل روزمره و تأثیر نپذیرفتن از آنهاست. در حقیقت بدون وجود یک تکیه گاه عاطفی، ادعای داشتن شخصیت مستقل، قوی و سازگار که به راحتی با مشکلات برخورد می کند، صحت ندارد.
این روان پزشک، زندگی در کنار فردی با روحیات سازگار را مهم ترین عامل موفقیت، آرامش و ارضای عاطفی دانسته و گفته است:
شاهدان این گفته، افراد موفقی هستند که همگی رمز موفقیت خود را ازدواج مناسب می دانند.
وی خاطرنشان می کند:
دلیل این که امروز، بسیاری از جوانان تمایلی به ازدواج ندارند این است که از قبول مسئولیت در قبال یک فرد دیگر می هراسند اما اگر تک تک این اشخاص، حتی برای یک روز احساس آرامش ناشی از زندگی در کنار یک فرد مناسب را تجربه کنند، قطعاً تمایلی به تنها ماندن نخواهند داشت. دکتر حسام در نهایت یادآور شده، عمده بیماری ها نیز در افرادی بروز می کند که زندگی عاطفی سالمی ندارند. حتی امروزه ثابت شده تعداد زیادی از موارد بیماری هایی مانند ایدز و سرطان، بویژه بیماری های قلبی در اشخاص تنها بروز می کند.
در همین زمینه، مطالعات اداره بهداشت عمومی آمریکا در سال ۱۹۸۰ نشان می دهد که بین سلامت روانی و ازدواج، ارتباط معنی داری وجود دارد. افراد متأهل در مقایسه با افراد مجرد در وضع بهتری از سلامت روانی قرار دارند. از مهمترین فواید ازدواج و تشکیل خانواده، ایجاد اخلاق نیکو در افراد، سلامت و بهداشت روانی، آرامش، مودت و رحمت است که خانواده را میان دیگر نهادهای اجتماعی، ناهمانند و منحصر به فرد ساخته است به طوری که از آن به عنوان ریشه ای ترین نماد اجتماعی یاد می شود.
امام رضا علیه السلام با تصریح به این نکته که زنان مایه آرامش شوهرانند، فرمود:
مِنَ السُّنَّةِ التَّزْویجُ بِاللَّیْلِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ «جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً» (انعام، آیه 96.) وَالنِّساءُ انَّما هُنَّ سَکَنٌ (فروع کافى، محمد بن یعقوب کلینى، ج 5، ص 366)
(از سنّتهاى اسلام، برگزارى مراسم ازدواج در شب است؛ زیرا خداوند شب را مایه آرامش قرار داده، و زنها نیز مایه آرامش (شوهران) هستند.)
حضرت علی علیه السلام می فرمودند:
آنگاه که مشکلات و غم ها بر من هجوم می آورد این نگاه به چهره فاطمه سلام الله علیها بود که موجب آرامش و سکونت در قلب و زندگیم می شد.
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل همه در سایه ی گیسوی نگار آخر شد
ازدواج پناهگاه انسان از انحرافات اخلاقی است
یکی از آثار ازدواج سالم ماندن از گناه و انحرافات اخلاقی است گفته نشود که ما مراقب هستیم و خود کنترلی داریم که این مطلب در آیات و روایات نفی شده است آیا اگر بر خود مراقب بودیم بر فکر و خطورات وحشتناک قلبی هم می توانیم کنترل داشته باشیم؟
غریزه جنسى یکى از غرایز پرقدرت بشر است که اگر براى مهار آن بموقع اقدام نشود و از راه صحیح تعدیل نگردد، زمام اختیار آدمى را به دست خواهد گرفت و چون طوفانى سرکش، او را به منجلابِ فساد و تباهى خواهد کشاند.
انسان غریزتا و فطرتا نیازمند به جنس مخالف و متمایل به اوست اما هر چیزی که غریزی شد ابزار کمال هم هست اما در صورتی که تعدیل و اندازه گیری و تصفیه شود همچون آبی که گویند مایه حیات است اما همین آب که اگر تصفیه نشود و یا مطابق با نیاز انسان اندازه گیری نشود مایه هلاکت می شود.
پرى رخ تاب مهجورى ندارد چو در بستى ز روزن سر برآرد
ادیان الهى همواره به مردم سفارش کردهاند که این نیازها را از راه طبیعى و مشروع، برطرف کنند و از افراط و تفریط بپرهیزند. دین اسلام نیز براساس توجهى که به نیازهاى فطرى انسان دارد، براى اشباع صحیح آنها مقرّرات مناسبى وضع کرده و راههاى اصولى را در این زمینه نشان داده است؛ ازدواج از نظر اسلام، تنها راه تعدیل غریزه جنسى است که استفاده صحیح از آن تکامل انسان را در پى دارد.
حتی راهکار ازدواج موقت در جاییکه امکان ازدواج دائم است سفارش نشده است چه رسد خدایی ناکرده راه های حرام و نامشروع.
آنچه از روایات و سیره بزرگان بدست می آید اینست که تا برای انسان ازدواج دائم ممکن و میسور است نباید به ازدواج موقت اقدام نمود سیدنا الاستاد علامه طهرانی مخصوصاً برای طلاب علوم دینی و سالکان راه خدا پرداختن به این مسئله را منافی با سیر الی الله می دانستند چراکه همین امر ممکن است باعث بروز خواستها و توقعات نفسانی غیر محدود شود و انسان را در عالم مادون و تخیّلات و توهّمات متوقّف نماید. و افراد چه مرد و چه زن باید رعایت انصاف و اعتدال را در این مورد بنمایند.
شهوت از عالیترین ابزار کمال انسانی است و حتی از آلات تناسلی هم به عنوان عالیترین آلات موجود در بدن انسان نام برده می شود و حقیر خود در جلسه ای این معنا را از سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی شنیدم اما این در صورتی است که این غریزه کنترل شود تعدیل شود و تنها راه تعدیل آن ازدواج است و الا که از جای دیگر سر در می آورد
قویترین دلیل بر فطرى بودن زناشویى، مجهّز بودن زن و مرد به اندام و نیز غریزه تولید نسل است و هر دو جنس به یک اندازه داراى این غریزه هستند؛ گر چه زن از عواطف فطرى متناسب با تربیت و تغذیه فرزند نیز برخوردار است.
اصل پیوستگى مرد و زن، از چیزهایى است که طبیعت انسانى، بلکه حیوانى به بهترین وجه آن را آشکار نموده و اسلام نیز که دین فطرت است آن را پذیرفته و ترغیب و تشویق کرده است.
انسان بر اثر ازدواج و اشباع تمایلات جنسى خود از راه صحیح، زمینه هدایت خود را بیشتر فراهم مىکند و در فراز و نشیبهاى زندگى و در برخورد با صحنههاى انحراف، بهتر مىتواند غرایز جنسى خود را کنترل کند، برخلاف افراد غیر متأهّل که زمینه انحراف و به خطر افتادن دین و ایمانشان در گیر و دار انحرافات جنسى بیشتر است؛ با این حال، افراد مجرّد و متأهّل هر دو در هنگام تهاجم خواهشهاى جنسى باید در حفظ دین و ایمان خود بکوشند.
رسول خدا صلى الله علیه و آله مىفرماید:
اذا تَزَوَّجَ الْعَبْدُ فَقَدِ اسْتَکْمَلَ نِصْفَ الدّینِ، فَلْیَتَّقِ اللَّهَ فى نِصْفِ الْباقى. ( بحارالانوار، ج 103، ص 220.)
(هرگاه بنده ازدواج کند، نیمى از دین خود را تکمیل کرده است، و درباره نیم دیگر باید تقواى الهى پیشه کند.)
تأمین غرایز جنسى از طریق مشروع تنها از راه پیوند زناشویى صورت مىگیرد. اسلام این راه را جلو بشر گذاشته تا از بىبندوبارى، افسار گسیختگى و ابتلاى به فساد، مصون بماند.
رسول خدا صلى الله علیه و آله مىفرماید:
الْابْکارُ اذا ادْرَکْنَ ما یُدْرِکْنَ النِّساءُ فَلَیْسَ لَهُنَّ دَواءٌ الَّا الْبُعُولَة وَ الَّا لَمْ یُؤْمَنْ عَلَیْهِنَّ الْفَسادُ لِانَّهُنَّ بَشَرٌ (وسائل الشیعه، ج 14، ص 39)
(هرگاه دوشیزگان آنچه را که زنان درک کردهاند، درک کنند، براى آنها دوایى جز همسر وجود ندارد؛ و گرنه از فساد در امان نخواهند بود، زیرا آنان (هم) بشرند.)
شاید ضرورت ازدواج در سنین جوانى از این جهت باشد که نسل جوان به وسیله ازدواج و برخوردارى از همسرى شایسته، خود را از هرگونه انحراف و آلودگى به گناه حفظ کنند و از این طریق به حفظ دین دست یابند و در نتیجه با انتخاب این راه صحیح و مشروع، پوزه شیاطین و مستکبران را که عامل اشاعه فرهنگ فساد و بىبندوبارى هستند، به خاک بمالند؛ چنان که رسول اکرم صلی الله علیه و آله مىفرماید:
ایُّما شابٍّ تَزَوَّجَ فى حَداثَةِ سِنِّهِ عَجَّ شَیْطانُهُ یاوَیْلَهُ عَصِمَ مِنّى دینَهُ (کنز العمّال، ج 16، ص 276.)
(هر جوانى که در آغاز جوانىاش ازدواج کند، شیطان او فریاد مىکشد: واویلا! این جوان دینش را از من حفظ کرد)
وقتى جوانان جامعه اسلامى در سنین مناسب ازدواج کنند و دین خود را از دستبرد دشمنان و افسار گسیختگیهاى آنان حفظ کنند، با آرامش خاطر بیشتر و طهارت شایستهتر مسیر قرب به خدا را طى مىکنند.
همان حضرت مىفرمود: مَنْ احَبَّ انْ یَلْقَى اللَّهَ طاهِراً مُطَهَّراً فَلْیَلْقَهُ بِزَوْجَةٍ (بحارالانوار، ج 103، ص 220.)
(هر کس دوست دارد، خدا را با طهارت و پاکیزگى ملاقات کند، با [ازدواج و] داشتن همسر [شایسته] او را ملاقات کند.)
برای پی بردن به صحت آنچه بیان شد کافی است سری به دنیای رهبانیت و کلیساها در غرب بزنیم و کلید واژه "فساد" + "کلیسا" را در صفحات اینترنتی جستجو نمود آنگاه به وضع نابسامان غرب و بزرگانشان در مقابل رسوایی ها می رسیم تا آنجا که استعفای پاپ شانزدهم را متاثر از همین فساد در کلیسا می دانند
به گزارش شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) در گزارشی به مقوله کودک آزاری کشیشان در کلیساها و فساد جنسی در این مکان پرداخت.
بر اساس این گزارش٬ در زمانی که پاپ بندیکت شانزدهم رهبر کاتولیکهای جهان بود٬ 400 کشیش مسیحی را به دلیل کودکآزاری خلع لباس کرد.
این اتفاق بین سالهای 2011 و 2012 رخ داد که تاکنون جلوه رسانه ای به خود نگرفته بود.
به گزارش این شبکه، این آمار از میان مدارکی که روز پنجشنبه (شانزدهم ژانویه) از سوی واتیکان به سازمان ملل متحد ارایه شد، استخراج شده است. (منبع : پایگاه مسیحیت شناسی )
در جایی می خواندم: رهبر کاتولیک های فعلی جهان از فساد اخلاقی در کلیسا ابراز شرمساری کرد. پاپ فرانسیس در سخنانی در میان پیروانش با اشاره صریح به سو استفاده های جنسی شماری از کشیش ها از کودکان در کشورهای مختلف، گفت: ما از این همه رسوایی شرمساریم. من نمی خواهم به تمام این موارد اشاره کنم اما همه از این رسوایی ها آگاه هستند. وی افزود: ما در مورد برخی از این رسوایی ها به قربانیان مبالغ زیادی را پرداخت کردیم که البته باید پرداخت می کردیم . (رم/ واحد مرکزی خبر/ اجتماعی 27 /10 /92 گزارش واحد مرکزی خبر از واتیکان)
البته مساله حضرت عیسی علیه السلام یک استثناء بوده و ایشان هیچگاه امتش را امر به رهبانیت نکرد ولی در عین اینکه عدم ازدواج ایشان نقصی برایشان نبوده اما در مقایسه با پیامبر اسلام که ازدواج را اصل می دانستند جامعیت به معنای کمال در تمام مراتب وجودی نداشتند و بدین منظور می توان گفت که ناقص بودند
سیدنا الاستاد می فرمودند: از حضرت علامه طباطبایی سوال کردم آیا عدم ازدواج حضرت مسیح دلیل بر نقصان نیست؟
علّامه طباطبایی فرمودند: دلیل بر نقصان نیست، بلکه دلیلى بر رَوحیّت و نورانیّت حضرت عیسى بوده است، چون با این نشأه و عالم دنیا أبداً تماس حاصل نکرد و ازدواج ننمود و سکنى و خانه نگرفت؛ یک موجودیّت خاصّى داشت.
ولى حضرت رسول اکرم جامعیّت داشتند، از آثار و خصائص این نشأه بنحو أوفى برآمدند؛ و بالاخصّ سنّت ازدواج از خصائص رسول الله است. (اقتباس از کتاب مهر تابان)
گفتنی است که حتی حواریین بزرگوار حضرت عیسی علیه السلام که به تبعیت از وی تصمیم بر رهبانیت گرفتند به شهادت قرآن بر انجام آن موفق نبودند پس معلوم می شود حضرت عیسی استثناء بوده و مخالفت با فطرت طریق انجام شدنی نیست.
حواریّین حضرت عیسی علیه السلام مجموعاً دوازده نفر بودند که از میان آنها این یکى نااهل درآمد و بقیّه بر روش حضرت مسیح پایدار بودند. و جملگى بعد از حضرت مسیح تصمیم گرفتند به اینکه طبق روش حضرت مسیح ازدواج نکنند، جا و منزل براى خود تهیّه نکنند، و در شهرى اقامت نگزینند بلکه براى دعوت مردم بدین و آئین حضرت مسیح پیوسته در سفر بوده، از این شهر به آن شهر و از این قریه به آن قریه کوچ کنند
خدای متعال با آنکه از رهبانیت حواریین بر خلاف قانون فطرت راضی شده بود ولی آنان چنان که باید و شاید آداب و شرائط رهبانیّت را مراعات نکردند، و از عهده انجام آن برنیامدند.
خدای متعال می فرماید: ثُمَّ قَفَّیْنَا عَلَى ءَاثَرِهِم بِرُسُلِنَا وَ قَفَّیْنَا بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَ ءَاتَیْنَهُ الْإِنجِیلَ وَ جَعَلْنَا فِى قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَهَا عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغَآءَ رِضْونِ اللَهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایَتِهَا فَاتَیْنَا الَّذِینَ ءَامَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ کَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَسِقُون (آیه 27، از سوره 57: الحدید)
(پس بدنبال آثار آنان، رسولان خود را فرستادیم. و عیسى بن مریم را بدنبال آنان فرستادیم و به او انجیل را دادیم، و در دلهاى پیروان او رأفت و رحمت قرار دادیم؛ و دیگر: رهبانیّتى که آنرا ابداع کردند؛ و ما آن رهبانیّت را بر آنان ننوشتیم مگر براى بدست آوردن رضاى خداوند، لیکن آنطور که باید و شاید حقّ آنرا رعایت نکردند؛ و ما بکسانى از آنان که ایمان آورده بودند أجر و مزدشان را دادیم و بسیارى از آنان نیز از فاسقین هستند)
جالب است بدانید با مرور برخی کتاب ها و اسنادی که در خصوص کلیسا و کشیشان منتشر شده، ازدواج در مسیحیت امری پسندیده بود اما کشیش ها از امکانات کلیسایی و مبالغی که از اعضا می گرفتند صرف رفاه زندگی خود و اعضای خانواده شان کردند و این مساله باعث شد که کلیسا به سمت اجبار کشیشان برای زندگی مجردی پیش برود.
در اصل مبالغ و هدایا از مراجعین به کلیساها با این عنوان دریافت می شد که در جهت تبلیغ دین مسیحیت استفاده کند اما در عمل کشیشان از آن برای رفاه شخصی و خانوادگی بهره می بردند.
باید خاطر نشان کرد در حال حاضر جوامع غربی از یک سو در بیرون از کلیسا با بی بندوباری مواجه بوده و از دیگر سو در کلیساها نیز انحرافات جنسی و اخلاقی بیداد می کند و اینها همه از یک واقعیتی پرده بر می دارد که جوامع غرب در سراشیبی اضمحلال اخلاقی و فرهنگی تا سرنگونی نهایی پیش خواهد رفت.
ازدواج فرآهم آور جامعیت فردی و رشد اجتماعی است
یکی دیگر از آثار و فوائد عالیه ازدواج تشکیل خانواده بر اساس محبت و مهربانی و در نتیجه برخورداری از یک جامعه زنده و رو به رشد و گرم است که این حاصل پختگی است که برای افراد در کانون خانواده حاصل می شود.
انسان تا قبل از ازدواج روحی کم حجم و کوچک داشت از ظرفی کوچک بهره داشت ولی در اثر ازدواج دارای ظرفیت شد این همان تعالی و بهره بری از رشد اجتماعی است
قطره کز دریا برون آید همی چون سوی دریا شود، دریا شود
ویل دورانت در کتاب لذات فلسفه می گوید: علقه زوجین به یکدیگر در اثر معاشرت و تماس زیاد شدت پیدا مىکند و آنقدر اثر مىگذارد که کم کم قیافههاى آنها شبیه هم مىشود، یعنى تدریجاً روحهاى آنها آنقدر با هم انطباق پیدا مىکنند که کم کم اجسام آنها نیز با هم انطباق پیدا مىکنند و قیافهها به یکدیگر شبیه مىشود. این اولین مرحلهاى است که انسان از لاک خود فردى خارج مىشود.
علت اساسى این است که هر مقدار که الفت زوجین به یکدیگر بیشتر باشد، یک قدم از خودِ فردى خارج شدهاند. «خود» کمى که بزرگتر شد، رقیقتر مىشود، مثل مایع غلیظ که وقتى آب داخلش کنند رقیق مىشود و توسعه مىیابد.
معمولا افراد مجرد از یک خامی در گفتار و رفتار و حتی موفقیت ها برخوردارند شهید مطهری در اینباره می گوید:
تجربههاى خیلى قطعى نشان داده است که افراد پاک مجرّد که براى اینکه بیشتر به اصلاح نفس خودشان برسند، به این عنوان و به این بهانه ازدواج نکردهاند و یک عمر مجاهده نفس کردهاند، اولًا اغلبشان در آخر عمر پشیمان شدهاند و به دیگران گفتهاند ما این کار را کردیم، شما نکنید. و ثانیاً با اینکه واقعاً ملّا بودند، در فقه و اصول مجتهد بودند، حکیم و فیلسوف بودند، عارف بودند، تا آخر عمر و مثلًا در هشتادسالگى باز یک روحیه بچگى و جوانى و یک خامیهایى در اینها وجود داشته است. مثلًا یک حالت سبکى خاصى که گاهى یک جوان دارد، مىبینى همان حالت در این آدم هشتادساله هست. و این نشان مىدهد که یک پختگى هست که جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمىشود، در مدرسه پیدا نمىشود، در جهاد با نفس پیدا نمىشود، با نماز شب پیدا نمىشود، با ارادت به نیکان هم پیدا نمىشود. این را فقط از همین جا باید به دست آورد و لهذا هیچ وقت نمىشود که یک کشیش یا کاردینال به صورت یک انسان کامل در بیاید، اگر واقعاً در کاردینالى خودش صادق باشد. (مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج22، ص: 777)
اهمیّت کانون خانواده که از آن باید به عنوان زیربنای جامعه نام برد در زندگى انسان و نقش مؤثّر آن در سعادت او بگونهاى است که خانواده را محبوبترین نهاد نزد خداوند بزرگ قرار داده است.
رسول خدا صلى الله علیه و آله در این باره فرمود: ما بُنِىَ بِناءٌ فِى الْاسْلامِ احَبُّ الَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنَ التَّزْویجِ (وسائل الشیعه، ج 14، ص 3.)
(هیچ بنایى در اسلام در پیشگاه خدا محبوبتر از ازدواج پى ریزى نشده است.)
تأکید فراوان پیشوایان دین در تشکیل خانواده و حفظ آن از فروپاشى، به جهت آثار زندگى بخش و سازنده آن است خانوادهاى که صفا و صمیمیت و روحیه همکارى و همدلى در آن موج مىزند، بزرگترین موهبت و سرمایه زندگى به شمار مىآید. همان حضرت فرمود: مَا اسْتَفادَ امْرُءٌ مُسْلِمٌ فائِدَةً بَعْدَ الْاسْلامِ افْضَلَ مِنْ زَوْجَةٍ مِسْلِمَةٍ تَسُرُّهُ اذا نَظَرَ الَیْها وَ تُطیعُهُ اذا امَرَها وَ تَحْفَظُهُ اذا غابَ عَنْها فى نَفْسِها وَ مالِهِ (وسائل الشیعه، ج 14، ص 33.)
(هیچ مرد مسلمانى بعد از اسلام فایدهاى نبرده است که برتر از زن مسلمانى باشد که چون به او بنگرد شاد شود و دستور شوهر را اجرا کند و هرگاه در خانه [و در کنار او] نیست از خود و مال شوهر محافظت کند.)
تأمین رفاه، آرامش و گسترش مدنیت بشرى در سایه ازدواج میسّر است و تأمین رفاه، بدون تشکیل خانوادهاى متعهّد و مسؤول امکان ندارد. بر این اساس، ازدواج یکى از ارکان مدنیت و راهى مهم براى آسایش جامعه و رفاه بشر به شمار مىرود.
امام رضا علیه السلام ضمن خطبهاى، با اشاره به اهمیت اجتماعى ازدواج فرمود:
لَوْ لَمْ تَکُنْ فِى الْمُناکَحَةِ وَالْمُصاهَرَةِ آیَةٌ مُنَزَّلَةٌ، وَ لا سُنَّةٌ مُتَّبَعَةٌ، لَکانَ ما جَعَلَ اللَّهُ فیهِ مِنْ بِرِّ الْقَریبِ وَ تَأَلُّفِ الْبَعیدِ ما رَغِبَ فیهِ الْعاقِلُ اللَّبیبُ وَ سارَعَ الَیْهِ الْمُوَفَّقُ الْمُصیبُ. ( بحارالأنوار، ج 103، ص 264.)
(اگر درباره ازدواج دستورى هم از خدا صادر نشده بود و سنّتى هم از سوى پیامبر صلى الله علیه و آله نرسیده بود، باز به خاطر همان فواید (اجتماعى) که خدا در آن نهاده، مانند نیکى به نزدیکان و پیوند با بیگانگان، انسان خردمند و مصلحتاندیش به آن رغبت مىکرد. و شخص کامروا و درستکار بدان پیشى مىگرفت.)
دانشمندان معتقدند احساس مفیدبودن و ثبات اجتماعی در افراد متأهل بیشتر است و متأهل ها نسبت به مجردها ارتباطات اجتماعی بهتری برقرارمی کنند. البته اگر ازدواج موفق باشد تمام این تأثیرات بیشتر می شود.
اهمیت تشکیل خانواده چنان است که رسول اکرم صلى الله علیه و آله روزى به دیدن اصحاب «صُفّه» رفت. در آنجا به جوان بىهمسر و غریبى به نام «جُوَیْبِرْ» برخورد کرد. به او فرمود: چقدر خوب بود همسرى انتخاب کرده، باتشکیل خانواده به این زندگى انفرادى خاتمه مىدادى، تا هم عفّت خود را به وسیله همسر حفظ کنى و هم او در کار دنیا و آخرت تو را یارى کند. جویبر گفت: اى رسول خدا! من نه مال و جمال دارم و نه حسب و نسب، چه کسى به من زن مىدهد و کدام زن رغبت مىکند که همسر من شود؟
حضرت فرمود: اى جویبر! خداوند به وسیله اسلام ارزش افراد را تغییر داده، بسیارى از اشخاص در دوران جاهلیت محترم بودند و اسلام آنان را پایین آورد و بسیارى، خوار و زبون بودند و اسلام منزلت آنها را بالا برد. برخیز و به منزلِ «زیاد بن لبید انصارى» برو و از دخترش «ذلفا» خواستگارى کن ....
مراسم خواستگارى انجام گرفت و زیاد بن لبید با آنکه وصلت با شخصى مانند «جویبر» را- که از تمام مزایاى مادّى محروم بود- در شأن خود نمىدید، به دستور پیامبر صلى الله علیه و آله با این ازدواج موافقت کرد (کافى، ج 5، ص 340)
تولید نسل و داشتن فرزند از اهداف نورانی ازدواج است
یکی از مهمترین آثار ازدواج تولید و تکثیر نسل است چیزی که اراده خدا بر آن تعلق گرفته است داشتن فرزند و همراهی آنان در تمام زمان های زندگی ارزش و نفعی خاص را به دنبال دارد
آنقدر آثار برای به دنیا آوردن فرزند و زاییدن و بزرگ کردن و تربیت آن بیان شده است که خود صفحات مستقلی را می طلبد
در روایت است که وقتی مادری فرزندی را به دنیا آورد و او را شیر داد ملکی به پهلوی او می زند و می گوید بلندشو کارهایت را از سر گیر که مانند روزی که از مادر زاده شدی پاک و طاهر شدی
سیدناالاستاد علامه طهرانی می فرمودند: سلامت زن در آنست که یا حامله باشد یا بچه شیر دهد
می فرمودند: این حقیر روزى با یکى از پزشکان حاذق و بصیر و متعهّد (دکتر حاج سید حمید سجادى، از مفاخر چشم پزشکان عصر ماست در جهان که علاوه بر نبوغ الهى در فن چشم پزشکى) که سخن از این موضوع به میان آمده بود؛ گفتم: سلامت و سعادت زن در این است که: یا حامله باشد؛ و یا بچه در زیر پستان خود داشته باشد.
قدرى تأمل کرد و گفت: آقا؛ این گفتار، مطابق آخرین نتیجه کنگرههاى پزشکى است که امسال در آمریکا برگزار شده است. و من تز دکترى خود را در آمریکا در همین موضوع قرار دادهام.
آنگاه گفت: طبق آخرین مدارک و آمار أخیر، دخترانى که قبل از هیجده سال بچه بزایند، سرطان پستان نمىگیرند. و هر چه دیرتر بچه بزایند، درصد خطر تهدید سرطان پستان در آنها زیاد مىشود؛ تا چون از بچه زائیدنشان سى سال بگذرد؛ خطر سرطان سینه به نحو مضاعف بالا مىرود.
أما زنانى که اصلًا ازدواج نکنند، و بچه نیاورند؛ درصد خطر سرطان پستان در آنها سرسام آور است. ( نور ملکوت قرآن، ج1، ص: 178)
آری فرزندان تا وقتی که کودک هستند شیرینی شان تلخی های روزمرده زندگی و دنیا را از بین می برد انگیزه ایجاد می کند کدورت ها را از بین می برد فاصله ها را نزدیک می گرداند و وقتی جوان شدند این والدین هستند که از ثمره وجودیشان بهره می برند مخصوصا در وقت پیری دختران و پسرانی هستند که آنها را مراقبت کنند و حیاتی با عزت را برایشان رقم میزنند وقتی هم که دست انسان از دنیا کوتاه شد و در آخرت خود را محتاج جرعه ای از اعمال دنیا دانست این فرزندان هستند که اگر درست تربیت شده باشند هر عمل خیری را که انجام دهند هم برای خودشان ثبت می شود هم بهره ای مساوی از آن نثار والدین شده است و برای همین است که از فرزند تعبیر به صالحات باقیات می شود و در نهایت این فرزندان مخصوصا دختران هستند که دلسوز پدر و مادر های خویشند.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ یَرْزُقَهُ ابْنَةً تَبْکِیهِ وَ تَنْدُبُهُ بَعْدَ مَوْتِهِ (وسائلالشیعة، ج 21 ص، 361)
( حضرت ابراهیم علیه السلام در دعایی از خدای متعال تقاضای دختر می کند و عرضه می دارد خدایا به من عنایت فرما تا دلسوزم باشد و در فراقم گریه کند.)
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَناتُ، مُلَطِّفاتٌ، مُجَهِّزاتٌ، مُؤْنِساتٌ، مُبارَکاتٌ، مُفْلِیاتٌ (مُفَلِّیاتٌ). (کافى، ج 6، ص 5)
( دختران، خوب فرزندانى هستند. آنان مهربان و دلسوزند، اهل کار و تلاش و کمک، وسیله انس، با برکت و تربیت کننده و یا تمیز و پاک کننده هستند.)
در مجلس عقدی که محضر سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی بودیم ایشان خطاب به افراد فرمودند: فرزند هر کار خیری را که انجام دهد اجر و ثواب و اثرش را برای پدر و مادرش می نویسند و اصلا لازم نیست که بگوید من ثواب این عمل را برای آنها قرار دادم همینکه عمل خیری از آن سر زد بحساب والدین ریخته می شود.
و پر واضح است کسی که ازدواج سر باز زند این همه آثار و توفیقات که هر کدام سهمی در کمال دنیایی و آخرتی وی دارند را از دست داده است.
سیدنا الاستاد درباره تولید نسل به عنوان هدف شاخص در امر ازدواج می فرماید:
اسلام به هنگام قانونگزارى، احکام همسرى و زوجیّت را بر اساس خلقت مردى و زنى قرار داده، زیرا تجاذب جنسى در میان آنها غیر قابل اجتناب است و دست طبیعت، هر کدام از آنها را به وسائل و تجهیزات خاصّ تولید مثل مجهّز ساخته است؛ و فرم جسمانى خلقت بیهوده و باطل انجام نگرفته است.
و جز تولید مثل جهت بقاى نسل هیچ غایت و منظورى براى این تجهیز و ساختمان نبوده است؛ بنابراین عمل نکاح و زناشوئى بر این واقعیّت بنا نهاده شده، و لذا احکام بر عفّت و حجاب و اختصاص زن به شوهر و قرار دادن عدّه و مانند آن براى محکم کردن و استوارى اساس خانواده ترتیب داده شده است.
ولى قوانین موجود در دنیا اعمّ از غربى یا شرقى بنیان ازدواج را بر شرکت زوجین در زندگى خانوادگى قرار داده است، و این یک نوع زندگى اشتراکى در دائرهاى تنگتر و محدودتر از دایره اجتماع شهرى است بدون ملاحظه و در نظر گرفتن اصل تولید مثل و حفظ اولاد و نسل، و به این دلیل قوانین دنیاى امروز متعرّض هیچیک از چیزهائى که اسلام در نظر گرفته است مثل عفّت و حجاب و نفقه و غیر آن نشده است. (ترجمه رساله بدیعه، ص: 91)
یکی از آثار ازدواج را می توان در سلامت و بهداشت روان و حتی جسم دانست.
در تحقیقی که دکتر «برایان» روانشناس کانادایی انجام داد مشخص شد ازدواج بد و ناموفق موجب افزایش فشار خون می شود و جالب این که این افراد اگر ازهمسرشان دور باشند، فشار خون آنان به حالت طبیعی برمی گردد. همین اثر درمورد ازدواج خوب برعکس است. یعنی ازدواج موفق موجب تداوم سلامتی شما می شود. مطالعات دیگر نشان داده در زوجینی که ازدواج خوبی نداشته اند، احتمال ابتلا به دیابت (مرض قند) بیشتر است. ضمناً احتمال بروز حمله قلبی دراین افراد بیشتر است.
ازطرفی ازدواج موفق موجب تقویت ایمنی بدن می شود و با کنترل و کاهش هورمون های ناشی ازاسترس، خطر بیماری های قلبی را کاهش می دهد. درکل، ازدواج خوب وشاد، مقاومت فرد را نسبت به عفونت افزایش و خطر مرگ ناشی از سرطان بیماری قلبی و انواع دیگر بیماری ها را کاهش می دهد. یکی دیگر از فواید ازدواج، افزایش طول عمر است. هرچه این ازدواج موفق تر و شادتر باشد، افزایش طول عمر بیشتر است. افراد متأهل به اضطراب، افسردگی، استرس های بعد از حادثه و انواع فوبیا ترس کمتر مبتلا می شوند.
دکتر «سلیوان» روان شناس دانشگاه نیویورک معتقداست رابطه بین روح و جسم بسیار قوی است و طبیعی است که مشکلات روحی با بیماری های جسمی تظاهر پیداکنند.
در خبر دیگری، دانشمندان آمریکایی اعلام کردند احتمال داشتن نشانگان متابولیک که زمینه ساز بیماری قلبی است در زنانی که زندگی مشترک خوبی دارند نسبت به زنان مطلقه یا مجرد دوبرابر است.
و اما یک تحقیق جالب دیگر: زنان متأهل بیشتر از مجردها رژیم لاغری می گیرند که البته دلایل آنها برای این کار بیشتر آن است که به سلامت اهمیت می دهند و نکته جالب تر این که شوهران این خانم ها مجبورند رژیم بگیرند چون غذای آنچنانی نیست که میل کنند. دانشمندان دانشگاه تگزاس هم معتقدند که ازدواج ناموفق و پرجنگ و جدال، افراد را افسرده می کند. ظاهراً ازدواج برای آقایان فواید بسیاری دارد. زیرا تحقیقات نشان می دهد آقایان متأهل کمتر ریسک می کنند، کمتر به سراغ موضوعات خطرناک می روند و رفتار آنان محتاطانه تر و زندگی آنها منظم تر می شود و بهتر غذا می خورند. زنان متأهل هم کمتر به دکتر مراجعه می کنند، بیشتر مراقب خود هستند. زنان متأهل از حمایت روحی و روانی بزرگی برخوردارند، این در حالی است که مردان متأهل از حمایت اجتماعی بیشتری برخوردارند. براساس تحقیقات دانشمندان دانشگاه پترزبورگ اگرچه قبلاً اعلام شده بود مردان متأهل سالم ترند اما در زنان این مسأله به کیفیت ازدواج بستگی دارد. یعنی در صورتی ازدواج موجب بهبود سلامت زنان می شود که آنها از این ازدواج راضی و خشنود باشند. در این صورت سلامت قلب آنها بالا می رود، سبک زندگی در آنها بهتر می شود و با مشکلات عاطفی کمتری روبه رو می شوند. حتی این زنان اضافه وزن کمتری دارند، سطح کلسترول خون آنها پائین تر است و بیشتر ورزش می کنند.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
ادامه دارد...