گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


پرسش و پاسخ (گرامیداشت روز زن از نگاه بزرگان)

سلام علیکم الان مرسوم شده روز ولادت حضرت فاطمه علیها سلام را به عنوان روز زن و مادر میگیرند و برای قدردانی از آنها برایشان هدیه می گیردند آیا این روش مورد تایید بزرگان سیر و سلوک بوده است؟ پاسخ از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

سلام علیکم الان مرسوم شده روز ولادت حضرت فاطمه علیها سلام را به عنوان روز زن و مادر میگیرند و برای قدردانی از آنها برایشان هدیه می گیردند آیا این روش مورد تایید بزرگان سیر و سلوک بوده است؟

 

 

پاسخ از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

 

 

هو العلیم. علیکم السلام و رحمة الله

 

 

تکریم و تعظیم دیگران مخصوصا کسانی که در مسیر زندگی انسان نقشی اساسی دارند و حقوقی را بر گردن دارند یک سیره عقلانی و انسانی است و دین مبین اسلام از این فرهنگ مستثنی نیست که یکی از این افراد، زنان به عنوان همسر و مادر هستند.

 

 

تکریم و تعظیم و قدردانی از زنان، سنت و سیره ای برخاسته از متن آموزه های دینی و سیره پیامبران مخصوصا اولیای دین اسلام است مخصوصا آنکه این تکریم در یکی از مناسبت های الهی و دینی همسوی با آنان مانند میلاد پر از نور و برکت فاطمه زهرا سلام الله علیها باشد که این مهم را ارزشمندتر و هدفدارتر می نماید و همگان از آثار آن در زندگی بهره مند می گردند.

 

 

در دین و فرهنگ غنی اسلام، تکریم از زنان به عنوان همسر و مخصوصا مادر سیره پیامبران الهی و اوصیای ایشان بوده است اگرچه ما قائلیم این تکریم نباید محدود به زمان و مکانی خاص باشد.

 

 

در روایتی از امام صادق علیه السلام است که می فرمایند: مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِیَاءِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ حُبُّ النِّسَاء (الکافی ج : 5 ص : 320)

 

 

(دوست داشتن و احترام به زنان و همسران از اخلاق و روش های انبیای الهی بوده است)

 

 

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمودند: مَا أُحِبُّ مِنْ دُنْیَاکُمْ إِلَّا النِّسَاءَ وَ الطِّیب‏ولکن جُعِلَ قُرَّةُ عَیْنِی فِی الصَّلَاة (الکافی ج : 5 ص : 321)

 

 

(من از دنیا جز همسر و عطر را دوست ندارم اگرچه بیشترین لذت و نور چشم من در نماز است)

 

 

به طور خاص از ناحیه امام صادق علیه‏السلام در مورد تکریم و احترام به زن توصیه شده، مى‏فرماید: مَنِ اتَّخَذَ امْرَأَةً فَلْیُکْرِمْها، فَانَّمَا امْرأَةُ احَدِکُمْ لُعْبَةٌ، فَمَنِ اتَّخَذَها فَلا یُضَیِّعْها. (بحارالانوار، ج 103، ص 224)

 

 

(هرکس زن بگیرد باید به او احترام بگذارد. همانا زن هر کدام از شماها دلبر و معشوق شماست، بنابراین هر کس زن مى‏گیرد نباید او را ضایع سازد.)

 

 

این مسأله از طرف زن نیز باید رعایت شود و نسبت به همسرش احترام کند؛ همان حضرت در این باره مى‏فرماید: سَعیدَةٌ سَعیدَةٌ امْرَأَةٌ تُکْرِمُ زَوْجَها وَ لا تُؤْذیهِ وَ تُطیعُهُ فى‏ جِمیعِ احْوالِهِ. (مستدرک الوسائل، ج 14، ص 247)

 

 

(بسیار سعادتمند است زنى که به شوهرش احترام گذارد، او را آزار ندهد و همواره از او اطاعت کند.)

 

 

در این میان یکی از مهمترین چیزهایی که موجب تکریم و تعظیم است و آثاری را به همراه دارد و مخصوصا در چنین مناسبت هایی رونق بخش تکریم و احترام بوده و بر آن سفارش می شود، دادن هدیه است که بسیار موجب جلب محبت و زدودن کدورتها می گردد.

 

 

اصل تحفه را از «وَحْفه» به معنى قرب و نزدیکى و اصل هدیه را از «هدى» به معنى ارشاد و هدایت و پراکندن یا فرستادن شیى‏ء دانسته‏اند؛ تا در واقع هدیه، ارشاد و نشانه‏اى بر محبت بین اشخاص باشد و حاکى از دوستى‏ها و نیکى بین آنان. (لغت نامه دهخدا، ج 14، ص 20715)

 

 

مسلم است که هدیه دادن که نشانگر محبّت و ارادت قلبى افراد نسبت به یکدیگر است، در زندگى مشترک خانوادگى از اهمیّت بیشترى برخوردار است و موجب افزایش محبّت زن نسبت به شوهرش مى‏شود و کینه‏ها و دشمنیها را از بین مى‏برد. از این رو، شایسته است که شوهر به تناسب امکانات خود، هدایاى مناسبى تهیّه کرده، بویژه در مناسبتهاى گوناگون و مخصوصا در روزی که به میمنت ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قرار است روز تکریم از همسر نام گرفته، به او تقدیم کند.

 

 

رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‏فرماید: الْهَدِیَّةُ تُورِثُ الْمَوَدَّةَ وَ تَجْدِرُ الْاخُوَّةَ وَ تَذْهَبُ الضَّغینَةَ، تَهادُوا تُحابُّوا. (بحارالانوار، ج 77، ص 166)

 

 

(هدیه موجب مودّت و پایدارى برادرى مى‏شود و کینه‏ها را از بین مى‏برد، به یکدیگر هدیه دهید تا رشته محبّتتان استوار شود.)

 

 

هدیه با روحیه و حالات زنان مناسبت بیتشری دارد از این روی تاثیرش بر آنان مضاعف است و مخصوصا آقایان از این نکته در جلب محبت همسر و از بین بردن کدورت ها نباید غافل باشند در روانشانسی دینی بر مساله هدیه دادن و اولویت آن برای دختران و زنان تاکید شده است

 

 

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می فرمودند: کسى که وارد بازار شود و هدیه‏اى براى خانواده خود بخرد ... باید به دختران قبل از پسران هدیه بدهد، زیرا کسى که دخترش را شاد کند مانند این است که بنده‏اى از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است. (وسائل الشیعه: ج 15، ص 227)

 

 

امام صادق علیه السلام می فرمودند: تُهادُوا تُحابُّوا فَانَّ الْهِدْیَةَ تَذْهَبُ بِالضَّغْائِنِ (بحار الانوار: ج 72، ص 44.)

 

 

(به یکدیگر هدیه بدهید تا محبوب همدیگر شوید؛ چون هدیه، کینه‏ها را مى‏زداید)

 

 

یکی از شاگردان سیدناالاستاد حضرت علامه طهرانی اعلی الله مقامه الشریف که در کسوت اهل علم هستند نقل می کردند :

 

 

یکبار با همسرم کدورتی پیش آمد، خدمت حضرت علامه رسیدیم و گفتیم اینطور است. ایشان دست در جیبشان کردند و یک پول بسیار زیادی را به بنده دادند و فرمودند همه این پول را گل و شیرینی بخر برای اهل بیتت. بنده هم عمل کردم و مشکلی که گره شدیدی خورده بود به همین راحتی با خرید گل و شیرینی باز شد. می  گفتند آنقدر آن شیرینی با برکت بود که تا مدتها از آن استفاده می کردیم هم شیرینی ظاهری بود هم باطنی .

 

 

در واقع با هدیّه، حسّ اعتماد و اطمینان را در خود و دیگران ایجاد مى‏کنیم به گونه‏اى که آنان حس مى‏کنند نزد ما محترم و عزیز هستند در این صورت است که ما نزد آنان نه تنها محترم مى‏شویم؛ بلکه حرف و سخن ما را از دل و جان مى‏شنوند و حاضر مى‏شوند در راه ما فداکارى کنند و این روحیه، به ویژه در روابط خانوادگى، براى رشد و تکامل معنوى اعضاء ضرورت تام دارد.

 

 

امروزه در جهان و تمدن مادى و دنیاى سرمایه دارى، براى جلب نظر مشتریان و حتی در روابط دیپلماسى بین کشورها، این موضوع کاملاً اجرا مى‏شود. وقتى در امور دنیوى بر هدیّه چنین آثارى مترتب است نباید آثار آن را در امور معنوى و تربیت دینى فراموش کرد. هدیه مى‏تواند در تشویق به سوى امور معنوى، نقش مهمّى ایفا کند.

 

 

چقدر خوب و شایسته است که در تهیّه هدیه، علاقه و شوق کسانى که هدیّه براى آنان خریدارى مى‏شود، در نظر گرفته شود؛ تا با دیدن آن، هیجان و شور و شوق روحى در دریافت کنندگان هدیه ایجاد شود و موجب ایجاد صمیمیت و همدلى بین آنان گردد. این صمیمیت از ضرورى‏ترین امورى است که در رشد و تکامل روحى و معنوى انسانها نقش دارد و به ویژه در بین اعضاى یک خانواده وجود آن احساس مى‏شود؛ پس با تهیه هدیّه بر طبق خواست و سلیقه آنان، به آنها نشان مى‏دهیم که نه تنها در سفر فراموششان نکرده‏ایم بلکه در همه حال به خواست و علاقه آنها توجه داشته‏ایم و البته برای دریافت کنندگان هدیه رعایت این مطلب بسیار ضروری است که سعی شود به کیفیّت و آثار تربیتى - معنوى هدیه توجّه شود و ارزش مادى و مالى آن به عنوان یک اصل مورد توجه نباشد، از همین رو باید مصادیق معنوى هدیه بر مصادیق مادى آن اولویّت داده شده شود.

 

 

در واقع هدیه تاکید و استوارسازی محبت بین افراد و حسن ختامی است بر تکریم از خوبی های آنان

 

 

على‏علیه السلام مى‏فرماید: مَن لَم یُؤکِّدْ قَدیمَهُ بِحدیثِهِ شانَ سَلَفَهُ و خانَ خَلَفَهُ. (غررالحکم، ج 2، ص 699)

 

 

(هرکس نیکى و احسان گذشته را با هدیه و نیکى جدید استوار و محکم نگرداند، نیکى و احسان گذشته‏اش معیوب مى‏گردد و جانشین آن را نادرست گردانده است.)

 

 

حتی هدیه دادن در نزد دیگران آثار آن را دو چندان می کند و این هم امری پسندیده است که علاوه شخص را از امتیازات تشویق برخوردار می کند

 

 

اما در تکمیل این مطالب ضروری می نماید نکاتی را عرض کنم:

 

 

اول:

 

 

اگرچه اسلام دین ادب و اخلاق است همانطور که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: انمابعثت لأتمِّمَ مَکارِمَ الأخلاق، اما نگاه اسلام به جایگاه های ادب و اخلاق صرفا رعایت ادب و احترام گذاشتن به افراد و غیره نیست، بلکه یک نگاه تربیتی و ابزاری برای کمال از افق توحید است که تمام آن مبادی را مبانی و اصول سیر و سلوک الی الله و راهیابی به مراتب رشد و هدایت و کمال می داند که یکی از مهمترین این مبادی احترام و ادب گذاشتن به والدین و همسر و حتی فرزندان است.

 

 

در یکی از نامه هایی که مرحوم حداد رحمة الله علیه به مرحوم علامه طهرانی می نویسند، مرقوم می فرمایند: "آقاى سیّد محمّد حسین! شما سلام مرا بر آقا ... بفرست و بگو: حدّاد سلام میکند و میگوید: سَألْتُ اللَهَ أنْ یَنْصُرَکَ عَلَى نَفْسِکَ. و بگو: شما در فرمان پدر و مادر باش و إن شاء الله کارت خوب خواهد شد، از خود نمى‏گویم‏"

 

 

سنت احترام و گرامیداشت مخصوصا والدین و یا همسر منحصر به یک روز و زمان و مکان خاصی نیست، بلکه باید دانست که اصلا راهی به سمت سعادت و نجات غیر از این نیست و باید نگاه ها به طور کلی در این رابطه به یک نگاه توحیدی و تربیتی و معرفتی تغییر کند.

 

 

سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه به خود حقیر در مساله احترام و رعایت حقوق والدین فرمودند: هر چه در این راه می خواهید، در احترام و نگه داشتن حقوق والدین و کسب رضایت آنان است.

 

 

و البته این معنا منافاتی ندارد که روزی را در سال به عنوان روز احترام به پدر و مادر یا احترام به همسر نام نهاد و چه بهتر که این مناسبت مقرون باشد با روزی از روزهای مقدس و پربار و نورانی همانطور که چند سالی است روز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها را روز مادر و تکریم زن و ولادت امیر مومنان علی علیه السلام را روز پدر و تکریم مرد نام نهاده اند.

 

 

دوم:

 

 

در فرهنگ جامعه دینی نام گزاری ها و مناسبت ها باید متاثر و نشأت گرفته از شعائر و رخدادها و مناسبت های معنادار باشد مثلا مناسبت روز مادر یا زن باید متاثر از روز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها باشد و این روز و احترام به مادر و یا تکریم همسر را به نام و یاد حضرت متبرک ساخت و از انوار قدسیه آن حضرت مدد گرفت تا در مسیر اطاعت و رضایت مادر و جلب همسر و گرم نگه داشتن کانون خانواده به عنوان اصلی ترین پایگاه سیر الی الله، به نحو احسن حرکت کرد بنابراین نباید عنوان مادر و روز زن، نام حضرت فاطمه سلام الله علیها و روز ولادت ایشان را تحت شعاع خود قرار دهد بلکه هرچه هست باید در سایه لطف و احسان و نور و نام آن حضرت باشد و همینطور است سایر ایام و مناسبت ها.

 

 

پس اینکه روز بیستم جمادی الآخر به روز مادر یا زن شهرت پیدا کند و نام حضرت زهرا و ولادت آن حضرت را کمرنگ کند غلط است.

 

 

آری نام گذاری روزی را به نام مادر و پدر و پرستار و غیره خوب است ولی نباید انتساب آن زمان را به صاحبان اصلی که معصومین علیهم السلام هستند تحت الشعاع قرار دهد.

 

 

سوم:

 

 

در جایی که روزی به نام یکی از معصومین علیهم السلام منسوب است، دیگر نباید در کنار آن معصوم، از نام دیگران آنهم در ردیف آنان یاد کرد ولو اینکه آن شخص ولیی از اولیای الهی باشد، حتی اگر آن شخص مرحوم قاضی یا حداد یا علامه طهرانی و علامه طباطبایی باشد.

 

 

سیره صحابه بزرگوار پیامبر و ائمه اطهار و علمای ربانی و عرفای الهی بر این بوده که خود را در مقابل موالیان خویش عبد و غلام و هیچِ هیچ می دانستند مگر مولای ما امیر مومنان علی علیه السلام نبود که در زمان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمود: انا عبد من عبید محمد! من بنده ای از بندگان محمد صلی الله علیه و اله هستم

 

 

مگر سلمان غیر از عبد چه عنوانی را برای خود در مقابل رسول خدا و علی مرتضی علیهما السلام انتخاب کرده بود؟ لذا می گفت من سلمان فارسی نیستم من سلمان محمدی هستم یعنی حتی در نام هم خود را منسوب به آن حضرت می ساخت.

 

 

دولت پیر مغان باد که باقی سهل است              دیگری گو برو و نام من از یاد ببر

 

 

در حالات مرحوم آقای حاج سید محمد حسن الهی طباطبایی اخوی بزرگتر مرحوم علامه طباطبایی رحمة الله علیهما نقل می کنند که وقتی ایشان از نجف به ایران مهاجرت کردند شهرت خود را از قاضی طباطبایی به الهی تغییر دادند؛ در سوال از علت این کار فرموده بودند: می خواهم در نام هم منسوب به خدا باشم.

 

 

بنده را نام خویشتن نبود                   هرچه ما را لقب دهند آنیم

 

 

بزرگان همیشه از اینکه نام آنها در ردیف نام ائمه اطهار سلام الله علیهم بیاید بیزاری می جستند.

 

 

در شرح حالات مرحوم آیت الله بروجردی اعلی الله مقامه الشریف آمده است که در یک دهه محرم در بیرونی منزل ایشان دسته هایی سینه زنی آمده بودند و ایشان وسط حیاط کنار حوض مشغول وضوگرفتن بودند در همین حال یک نفر با صدای بلند می گوید : برای سلامتی امام زمان علیه السلام و سلامتی حضرت آیت الله بروجردی صلوات! و جمعیت حاضر در منزل بلند صلوات می فرستند. مرحوم آیت الله بروجردی وضوی خود را نیمه کاره رها کرده و با صورت برافروخته از خشم و عصبانیت جلو می آیند و می گویند: چه کسی نام مرا با نام مولای من امام زمان علیه السلام قرین کرد؟ برود بیرون دیگر اینجا نیاید تا ابد به خانه من نیاید! چرا اسم مرا کنار اسم ولیّ و صاحب من قرار داد؟ از اینجا برود بیرون و دیگر نیاید!

 

 

من نه آنم که دهم نقد دل به هر شوخی ...

 

 

سیدنا الاستاد برای تذکر به مقام اهل بیت علیهم السلام بارها داستان شخصی را بیان می کردند که برای بهره وری از فیض عارف کبیر و عالم ربانی حضرت آقای قاضی رضوان الله تعالی علیه به نجف اشرف سفر کرده بود و پیش از تشرف به بارگاه ملکوتی شاه ولایت و عرضه خود بر امیر مومنان علیه السلام خدمت مرحوم قاضی رسیده بود و حضرت آقای قاضی چون متوجه این امر شده بودند به خاطر این ترک ادب او را برای همیشه از خود طرد کرده و به او فرموده بودند: دیگر از ما بهره ای نداری و هر چه آن شخص اصرار کرده بود ایشان قبول نکرده بودند.

 

 

مرحوم آیت الله آقای سید عبدالکریم کشمیری اعلی الله مقامه از شاگردان آقای قاضی و مرحوم حداد رحمة الله علیهما نقل می کردند: یکبار از نجف به کربلا مشرف می شوند منزل مرحوم حّداد هم نزدیک حرم بوده مردد بودند که اول بروند حرم یا دیدن مرحوم حّداد بالاخره تصمیم می گیرند به منزل آقای حّداد بوند، می فرمودند : همینکه وارد کوچة ایشان شدم دیدم چند نفر همراه با یک طفل خردسال به طرف من می آیند تا به من رسیدند آن بچه به پدرش گفت، پدر به سید نگاه کن مولا را رها کرده قصد زیارت عبد را دارد. ناگهان به خودم آمدم متوجه شدم مرحوم حّداد تصرف کردند و راضی نیستندلذا برگشتم.

 

 

در مذهب عاشقی روا نیست که ما                   عالم به تو بینیم و نبینیم تو را

 

 

یکبار در مجلس اطعامی مدعو بودیم پس از صرف غذا یکی از رفقا در دعای آخر سفره گفت: خدایا ما را در منهج حضرت علامه قرار بده. ایشان فورا فرمودند: نه آقا! منهج ، منهج امیر المومنین علیه السلام است ما همه خطاکاریم منهجی که خطا در آن راه ندارد و منهجی که قویم است، همان منهج امیر المومنین علیه السلام است. ما در دعای خود می گوییم: خدایا ما را در منهج آن حضرت ثابت قدم بدار.

 

 

ذره خاکم و در کوی توام جای خوشست                       ترسم ای دوست که بادی ببرد نا آگاهم

 

 

و بر همین اساس بود که از گرفتن تولد و یا سالگرد برای غیر معصومین نهی می فرمودند.

 

 

اینجاست که باید دقت نمود اسم دیگران هرچند که والامقام باشند نباید در کنار اسم معصومین و روزی که منسوب به ایشان قرار داده شود و از هر دو در یک سیاق و یک ردیف یاد شود

 

 

امام باقر علیه السلام به جابر فرمود:

 

 

... یَا جَابِرُ إِنَّ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَةً وَ مَکَاناً رَفِیعاً وَ لَوْ لَا نَحْنُ لَمْ یَخْلُقِ اللَّهُ أَرْضاً وَ لَا سَمَاءً وَ لَا جَنَّةً وَ لَا نَاراً وَ لَا شَمْساً وَ لَا قَمَراً وَ لَا بَرّاً وَ لَا بَحْراً وَ لَا سَهْلًا وَ لَا جَبَلًا وَ لَا رَطْباً وَ لَا یَابِساً وَ لَا حُلْواً وَ لَا مُرّاً وَ لَا مَاءً وَ لَا نَبَاتاً وَ لَا شَجَراً اخْتَرَعَنَا اللَّهُ مِنْ نُورِ ذَاتِهِ لَا یُقَاسُ بِنَا بَشَرٌ بِنَا أَنْقَذَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِنَا هَدَاکُمُ اللَّهُ وَ نَحْنُ وَ اللَّهِ دَلَلْنَاکُمْ عَلَى رَبِّکُمْ فَقِفُوا عَلَى أَمْرِنَا وَ نَهْیِنَا وَ لَا تَرُدُّوا کُلَّ مَا وَرَدَ عَلَیْکُمْ مِنَّا فَأَنَا أَکْبَرُ وَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ وَ أَرْفَعُ مِنْ جَمِیعِ مَا یَرِدُ عَلَیْکُمْ مَا فَهِمْتُمُوهُ فَاحْمَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ وَ مَا جَهِلْتُمُوهُ فَکِلُوا أَمْرَهُ إِلَیْنَا وَ قُولُوا أَئِمَّتُنَا أَعْلَمُ بِمَا قَالُوا... (بحار الأنوار، ج ‏26، ص: 12)

 

 

(... جابر! ما را در نزد خداوند مقام و منزلى عالى است اگر ما نبودیم خداوند زمین و آسمان و بهشت و جهنم و خورشید و ماه، بیابان و دریا و هموارى‏ها، و کوهها و تر و خشک و شیرین و تلخ و آب و گیاه و درختى را نمى‏آفرید ما را خداوند از نور ذات خود پدید آورد با هیچ یک از انسانها مقایسه نمیشویم.

 

 

بواسطه ما خداوند شما را نجات بخشید و هدایت نمود بخدا قسم ما شما را بخداوند راهنمائى کردیم در مقابل فرمان ما از امر و نهى پایدار باشید مبادا هر چه از ما بشما میرسد رد کنید ما بزرگتر و برتر و عظیم‏تر و بالاتر از تمام آن فضائلى هستیم که از ما براى شما نقل میکنند هر چه را میفهمید خدا را سپاس‏گزار باشید و آنچه نمى‏فهمید بخودمان واگذارید و بگوئید پیشوایان ما بهتر میدانند که چه میگویند...)

 

 

سیدنا الاستاد حضرت علامه حتی به کسانی که در منزل ایشان و جایی که ایشان حضور داشتند اجازه نمی دادند که در بالای منبر نامی از ایشان برده شود می فرمودند: این منبر مال پیامبر سلام الله علیها است.

 

 

تا آنجایی که نزدیکان و ارادتمندان و حقیر به یاد دارم هیچگاه اجازه ندادند و دیده نشد که اسمی از ایشان در منابر و جلسات برده شود می فرمودند : منبر پیامبر صلی الله علیه و آله محل بیان علوم و معارف و احکام الهی است و در کنار اسامی معصومین علیهم السلام نباید اسم دیگری مطرح باشد و  دکّانی باز شود.

 

 

بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار                  که با وجود تو کس نشنود ز من، که منم

 

 

یک روز یکى از شاگردان علامه طهرانی نقل مى‏کرد؛ مى‏گفت: خدمت مرحوم آقا رضوان الله علیه رسیدم و وقتى که ارتباط بین خود و بین آقا را در او تأمّل کردم، دیدم هر کلام و هر لفظى را که من بخواهم براى ایشان بیاورم و با آن لفظ ایشان را مورد خطاب قرار بدهم، دیدم ایشان بالاتر است. دیدم اگر به ایشان بگویم استاد، استادى را که من مى‏شناسم و محتوایى را که در این قالب است، این بالاتر از اوست؛ بگویم مولا، دیدم این مولا عبارتى نیست که حقّ مطلب را نسبت به ایشان ادا کرده باشد در ارتباط با من؛ بگویم پدر، پدر خیلى زیاد است. چى بگویم؟ یعنى ایشان را با چه کلامى ادا کنم؟ بالاخره رو کردم به ایشان، گفتم: آقا من به شما چى بگویم؟ ایشان یک فکر کردند، گفتند: بگو عبدالله! اگر باشیم‏.

 

 

حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است               بر همانیم که بودیم و همان خواهد شد

 

 

فرزند مرحوم حداد رحمة الله علیه برای ما نقل می کردند: مرحوم حداد رحمة الله علیه فرموده بودند که مرا در یک قبر ساده در قبرستان قدیمی کربلا دفن کنید . بدون اینکه گنبد و بارگاه و این مسائل که لایق حضرات معصومین علیهم السلام باشد . قمربنی هاشم علیه السلام گنبد و بارگاه داشته باشد سید هاشم حداد هم داشته باشد ؟ دور ار ادب نیست ؟ بعد از رحلت ایشان بعضی از آقازاده ها خلاف وصیت والدشان تصمیم گرفتند تا مزار پدر را تبدیل به مقبره کنند و مسقف نمایند . اما تا دیوارها و سقف چیده شد و تمام شد به ناگاه تمامشان ریخت الا حاشیه دیوار چینی که هم اکنون هم هست .

 

 

انشاالله خدای متعال همه را موفق به ادارک صحیح علوم و معارف حقه الهیه نماید

 

 

آری،

 

 

ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست                         هرچه آغاز ندارد نپذیرد انجام

 

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.