سلام علیکم. در مورد اعمال شب قدر نوشتید که یکی از این اعمال کسب علم است آیا برای این دستورالعمل دلیلی دارید چرا که تنها دلیل نقل شیخ صدوق در امالی است که سندی برای آن ذکر نشده است؟ پاسخ از حجة الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
هو العلیم، علیکم السلام جواب جنابعالی را در چند نکته عرض می کنم
اول: مراد از این دستورالعمل به تبع از سیره بزرگان؛ جلسات و مذاکرات علمی دنیایی و غیر الهی از قبیل فیزیک و شیمی و جغرافیا و سایر علوم روزمرّه نیست! بلکه مراد همان تحصیل و ذکر معارف توحیدی و قرآنی و علوم اهل بیت علیهم السلام است که عین عبادت است جالب است بدانید که کلمه علم 811 بار در قرآن آمده و کلمه ایمان هم 811 بار به همان تعداد ذکر شده است که این تقارن گویای همه چیز است
البته آن هم نه اینکه تمام وقت شب قدر را بگیرد بلکه به عنوان بخشی از آن که اگر دقت شود حقیر بعد از بسیاری از اعمال عبادی آم را ذکر کردم
دوم: اما این دستورالعمل منطبق بر اصول دینی است و ادله قطعی و محکمی دارد که دارای هم دلیل عام هم دلیل خاص است اما دلیل خاص آن همان نقل جناب شیخ صدوق در کتاب امالی خود است که اهل فن و تخصّص قائلند که متن کتاب امالی متن حدیث است نه کلمات جناب شیخ که این مطلب درجای خودش بحث شده و نکته مهمتر آنکه بزرگان و علما به این متن به عنوان حدیث استناد کردند و برخی از معاصرین در مفاتیح خودشان که آن را تنقیح و تنظیم کردند آن را ذکر و استناد نمودند
اما اگر دلیل خاصی هم نداشته باشیم اطلاق ادله تحصیل علوم و معارف که الحمدلله از آیات و روایات در اینباره زیاد است ما را کفایت میکند تا به عنوان ادله عام بر انجام این دستور استناد کنیم مگر نه این است که همه شنیدیم وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد مسجد که محل عبادت و راز و نیاز به خداست وارد شدند گروهی را ترجیح دادند که مشغول کسب علم و معرفت بودند و آن را تشویق نمودند
علاوه آنکه شب قدر شب ذکر است و چه ذکری بالاتر از تفکر که افضل اعمال است چه ذکری برتر از تحصیل علوم دینی که برترین اعمال است
مرحوم کلینی در باب تفکر اصول کافی حدیثی از امام علی بن موسی الرضا علیه السلام نقل میکند « لَیْسَ الْعِبَادَةُ کَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ التَّفَکُّرُ فِی أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛کافی، ج۲، ص: ۵۵»
در این نقل وجود مبارک امام هشتم می فرماید: عبادت به کثرت صوم و صلاه نیست، نه اینکه صوم و صلوه عبادت نیست، بلکه عبادت واقعی تفکر در امر الهی است که حکم ریشه را دارد و وقتی ریشه محکم شد شاخ و برگ میدهد و اعمال و عبادیات از آن جوانه میگیرد
در حدیث شریفی پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمودند مردم میخواهند با اعمال خیر به خدا تقرب کنند تو با عقل و کسب علم تقرب بجوی مطمئن باش که از همه جلو میزنی ( یا علی إذا تقرب الناس إلى خالقهم بأنواع البر فتقرب أنت إلیه بالعقل حتى تسبقهم.) کتاب وافی ج ۱ ص۱۰۲
به عبارت دیگر که احتمالا منظور جنابعالی است اینکه علم و ایمان و عبادت لازم و ملزوم یکدیگرند همان که وجود پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند من ازداد علما و لم یزدد هدی لم یزدد من الله الا بعدا بحار ج ۲ ص ۳۷
سوم: شما عزیز را هم به این مطلب سوق دهم که این امر الان سیره متشرّعه بوده و هست و از قدیم مورد تایید همه علمای ربانی بوده و سیره اهل خبره، یکی از ادله بشمار می آید و الان هم اکثر مجالس إحیا مزیّن به منبر و خطابه و وعظ است و منظور حقیر هم بیشتر از این نبوده است و چه بسا این سیره از همان روایت مولی امیرمومنان علیه السلام گرفته شده که در شب ۲۱ که آخرین لحظات حیاتشان بود وقتی عده ای به ملاقاتشان آمدند آن فرصت را دعوت به جلسه علم و کسب معرفت کردند و فرمودند سلونی قبل ان تفقدونی...
چهارم: بیان این نکته هم مناسب مقام است که در باب روایات ادعیه و اخلاقیات و دستورالعمل هایی که دربردارنده ذکر و یا دستور خاصی نیستند، حساسیت چندانی بر ذکر سند حدیث نیست کلام خوب حکمت خوب پند و موعظه خوب وقتی با فطرت و عقل و منطق سالم سازگار است از هر کسی مقبول است لذا سلسله سند در این موارد ملاحظه نمی گردد حتی در شرع مقدس ما پا از این هم فراتر گذاشته شده و به ما فرمودند: مسائل مانند حکمت و صنعت را بپذیرید حتی از کافران و مشرکان.