گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


پرسش و پاسخ (نگاه به نامحرم و آثار سوء آن)

سلام علیکم اگه میشه راجع به تاثیر نگاه های حرام هم مطلبی مرقوم فرمایید. کسی که چشمانش پر از حرام شده چگونه باید توبه کند؟ طوری که آثار سوء آن از نفس خارج شود یا تبدیل شود. چگونه می توان تصاویر ضبط شده در ذهن را محو کرد؟

با تشکر از کمکتون. خیلی التماس دعا داریم پاسخ از حجت الاسلام شیخ محمد شاهرخ همدانی...

هو العلیم

علیکم السلام. تمام حقیقت انسان، قلب اوست که از او به عنوان نقطه سعادت و شقاوت انسان یاد می شود. قلب چشمه حیات آدمی است که قرآن از آن به عنوان نفس یاد کرده و فرموده وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّیهَا* فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَیهَا (. آیه 7 و 8، از سوره 91: الشّمس‏)

(و سوگند به نفس انسان و آنکه او را تسویه نمود و خلقتش را بیاراست، و سپس راه فجور و فسق و تعدّى، و نیز راه تقوى و پاکى و طهارت را از همان طریق ( طریق قلب و نفس) به او الهام کرد.)

سیدنا الاستاد علامه طهرانی می فرمودند: هر کسی آب قلب خودش را می خورد.

پس قلب حکم ظرفی را دارد که از یک سر به او می ریزد و پر می شود و از سر دیگر از آن استفاده می گردد که باید گفت به تعبیر روایات آن سری که این قلب پر می شود و بر او وارد می شود همان اعضاء و جوارح هستند که یکی زبان و ملزوماتش و دیگری چشم با ملزوماتش را می توان به عنوان شاهراه ورود حقایق به ظرف قلب دانست

در روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: اگر مردم بر دو چیز رعایت کنند آنگاه یک دست را بر زبان و دیگری را بر چشم گذاشتند می شنوند آنچه را من می شنوم و می بینند آنچه را که من می بینم.

در اکثر از آیات قرآن آنجا که راجع به سعادت و یا شقاوت انسان صحبت می شود پای زبان و چشم درمیان است.

و این معنا آنقدر واضح است که نیازی به بیان و تفسیر نیست.

ز دست دیده و دل هر دو فریاد                      که هر چه دیده بیند دل کند یاد

اثر نگاه حرام در روایات ما به تیر مسموم تعبیر شده است نه فقط یک تیر عادی که سوراخ می کند. در قدیم چون می خواستند مطمئن شوند که تیر فرد مقابل را از پای در می آورد او را با یک ماده سمی مسموم و زهرآگین می کردند که به اندک برخورد با شخص حتی اگر تیر عامل کشتن او نشود آن سم وارد شده و آن را از بین ببرد.

پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود : نگاه به نامحرم تیر زهرآلودی از تیرهای شیطانی است. النَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبلیسَ ...( بحارالانوار، ج 104، ص 38)

نگاه حرام مخصوصا نگاه به نامحرم تیری است که کمانگیر آن شیطان است با آن هم قدرتش که بزرگانی را در میدان نفس از پای درآورده آنگاه تیری است که او را با سم زهرآگین کرده و به فرموده قرآن هدف گیری او هم خطا ندارد حال ببینید این تیر با قلب چه می کند.

این همه آفت که به تن می رسد                       از نظر تو به شکن می رسد

در واقع نگاه کردن های حرام،‌ خواست شیطان است. چشمی که تیرهای آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب می کند، محل کمین شیطان است. شیطان از کمان چشم های او ناموس دیگران را نشانه می گیرد.

حال برای نگاه حرام دو اثر است یک اثر وضعی که در همین دنیا چه بخواهیم چه نخواهیم گریبانگیر نفس را می گیرد.

اثر وضعی مانند خیسی برای آب است شما حتی اگر ناخواسته دستتان را در آب کنید خیس می شود در واقع آثار وضعی دایر مدار علم ما نیست که اگر عالم به حکم باشیم اثر هست و اگر نباشیم اثر نیست. بله فقط خدا می تواند که اثر وضعی را بردارد که مساله دیگری است که فرمود: یَمْحُو اللهُ مَا یَشَاء... (آیه 39، از سوره رعد)

فرزند مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رحمة الله علیه نقل می کنند: به خاطر دارم روزی در راه بیمارستان، چشمم به درشکه ای افتاد که در آن مردی و زنی بی حجاب نشسته بودند. چون به خدمت پدر رفتم، فرمود: « دیگر رفتن ما نزدیکست، اما تو چرا چشم خود را حفظ نکردی؟ » عرض کردم: بعمد خطایی مرتکب نشدم. فرمود:  « می دانم ولی تو که در خیابان جویای کسی نبودی، پس چرا چشم به داخل درشکه انداختی که نگاهت به نامحرمی تصادف کند.»

تیر زهر آلود و قلب آدمی                 کاش مادر مرمرا نازادمی

هر نظر ناوکیست زهرآلود               که ز شست و کمان ابلیس است

دیدن زلف و خال نامحـرم                دانه کیـــــد و دام ابلیس است

مرحوم نخودکی اینجا می خواهد بفرماید اثر وضعی را می خواهی چکار کنی؟

در واقع اثر وضعی نگاه حرام این است که قلب را می میراند و خشک می کند و بجای آبی زلال و شفاف که منجر به حیات نفس است آبی گل آلود و آلوده نصیب می کند که نوشیدنش می شود کری و کوری از حق که در آیات قرآن بیان شده است که چشم دارند ولی نمی بینند گوش دارند ولی نمی شنوند.

اثر دیگر اثر عقوبتی است که همان اثر تکلیفی باشد که خب نگاه حرام است و این اثر هم یک آثاری در دنیا دارد و آثاری در آخرت

مهمترین آثار عقوبتی و تکلیفی حرمت مسلم است و از گناهان کبیره است و بدبختی هایی هم در دنیا دارد و هم در آخرت

برای نگاه حرام و چشم چرانی علمای اخلاق آثاری را در دنیا بیان کرده اند از جمله:

غفلت و فراموشی: نگاه حرام مخصوصا نگاه به نامحرم که از او به چشم چرانی تعبیر می شود یکی از مصادیق حب دنیا و عامل مهمی برای بروز غفلت از یاد خدا و خود است. غفلت همان امری اساسی است که انسان در سر راه کمال و سعادت خود دارد و بیداری اولین نیاز او برای حرکت در این مسیر است. چشم چرانی باعث می شود که انسان هر چه بیشتر به خواب رود و از بیداری و یاد خدا دور ماند.

حضرت علی علیه السلام درباره مواظبت و حفاظت از چشمها فرمود:.لَیْسَ فِی الْبَدَنِ‌ شَیءٌ اَقَلَّ شٌکراً مِنَ الْعَیْنِ فَلا تُعطوها سٌؤلَها فَتَشْغَلکُم عَنْ ذِکْرِ اللهِ‌ عَزَّ وَجَل( (بحارالانوار، ج 101، ص 35)

(چیزی در بدن کم سپاستر از چشم نیست، خواسته اش را ندهید که شما را از یاد خدا باز می دارد)

اولین گام انحراف عملی: چشم چرانی و نگاه به نامحرم, گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسی است. نگاه های آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه, انحراف و گناه مبتلا می کند.

حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: چشم چرانی، تخم شهوت را در دل می کارد و چنین کاری برای نگاه کننده کافی است که منشأ فتنه گردد. (روضة المتقین، ج 9،‌ص 434)

حسرت و اندوه طولانی: امام صادق علیه السلام می فرماید: چه بسا نگاه هایی که غصه های طولانی را در پی دارد . به این معنی که چشم قوی ترین ابزار حسی است . یعنی میدان آستانه تحریک چشم از بقیه حواس بیشتر است و بیشترین تحریکات حسی را دریافت می کند و این دل است که بعد از نگاه به کار می افتد یعنی آنچه را دیده ، می بیند ، دل طلب می کند و چون امکان رسیدن به آنچه دیده شده فراهم نمی شود ؛ افسردگی و رنجوری عاید انسان می شود .

ایجاد نگرانی و اضطراب: آنچه از مجموع آیات، روایات و تجربیات کارشناسان به دست می آید این است که: چشم چرانی های هوس آلود بدحجابی و بی حجابی زنان و دختران بی بند و بار از جمله عوامل مؤثر در ایجاد اضطراب ونگرانی افراد و خانواده ها و هرج و مرج و ناامنی در جامعه به حساب می آید. در طرف مقابل اگر اصول و ارزش های اسلامی از جمله حجاب و پوشش اسلامی، رعایت شود از چشم چرانی و نگاه های آلوده جلوگیری به عمل آید وخانم ها در نشست و برخواست و صحبت ها و مکالمات روزمره، دستورات شرع مقدس را رعایت کنند یقیناً زمینه های فساد زدوده شده دام های شیاطین برچیده خواهد شد، آرامش روحی و روانی برای افراد و خانواده ها، نظم، ثبات و امنیت در جامعه پدید خواهد آمد. امام علی علیه السلام می فرماید:  کسی که نگاهش را کاهش دهد، قلبش آرام می گیرد. و نعمتی بالاتر از آرامش قلب، وجود ندارد. این موهبت بزرگ اگر در اعضا و افراد جامعه، محقق شده و تجلی پیدا کند، جامعه نیز به طبع اعضا و افراد خود، دارای امنیت و آرامش خواهد شد.

متاسفانه باید اذعان کرد بسیاری از خیانت ها و جنایت ها از یک نگاه شروع شده است.

و نسبت به عواقب اخروی نگاه حرام گفته شده:

از فحوای حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله  که فرمود: همه چشمها روز قیامت گریانند جز سه چشم: چشمی که از ترس خدا بگرید، چشمی که از نامحرم فرونهاده شود، چشمی که در راه خدا (و پاسداری از کیان اسلام) شب زنده دار باشد, فهمیده می شود که علاوه بر حسرت دنیوی, فرد چشم چران در آخرت از فرط حسرت و پشیمانی چشمانی گریان خواهد داشت. کُلُّ عَیْنٍ باکِیَةٌ یَومَ القِیامَةِ اِلّا ثَلاًثَةُ اَعیُنٍ: عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشیَةِ اللهِ وَ عَیْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَیْنٌ باتَت ساهِرَة فی سبیلِ الله.((بحارالانوار، ج 101، ص 35)

و در جای دیگری رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : مَنْ مَلَاَ عَیْنَیْهِ مِنِ امْرَأَةٍ حَراماً حَشاهُما اللهُ عَزَّ وَجَلَّ یَوْمَ القِیامَةِ بِمَسامیرَ مِنْ نارٍ وَحَشاهُما ناراً حَتّی یَقْضِیَ بَیْنَ‌ النّاسِ ثُمَّ یُؤمَرُ بِه اِلَی النّارِ.

(آن که چشمانش را از نگاه به زن نامحرم پر کند، روز قیامت، خداوند چشمانش را با میخ های آتشین و از آتش پر کند، تا وقتی که به حساب مردم رسیدگی کند، سپس امر می شود که او را به جهنم ببرند.)

در حالات مرحوم حداد رحمة الله نقل است که می فرمودند: من در تمام مدّت سلوک در خدمت مرحوم آقا (قاضى) نامحرم نمیدیدم، چشمم به زن نامحرم نمى‏افتاد. یک روز مادرم به من گفت: عیال تو از خواهرش خیلى زیباتر است. من گفتم: من خواهرش را تا بحال ندیده‏ام. گفت: چطور ندیده‏اى در حالیکه بیشتر از دو سال است که در اطاق ما مى‏آید و میرود و غالباً بر سر یک سفره غذا میخوریم؟!- به رسم أعراب که زنانشان حجاب درستى ندارند، و در منزل غالباً همه با هم محشورند؛ در عین عصمت تامّ و عفّت کامل- من گفتم: و الله که یک بار هم چشم من به او نیفتاده است.

اما همانطور که مسلم است تنها چیزی که می تواند تمام آثار عمل را بردارد و نار را تبدیل به نور و ظلمت را تبدیل به روشنایی نماید و چاه را نردبان کمال قرار دهد توبه و بازگشت به خداست که با پشیمانی حاصل و با اصلاح و تهذیب نفس تصفیه می شود.

إِلَّا مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صلِحًا فَأُولئکَ یُبَدِّلُ اللَهُ سَیِئاتِهِمْ حَسَنتٍ وَ کَانَ اللَهُ غَفُورًا رَّحِمیًا. (آیه 70، از سوره 25: الفرقان‏)

 «مگر کسانیکه از آن قبائح و زشتى‏ها برگردند و ایمان بیاورند و اعمال صالحه انجام دهند؛ خداوند سیّئات آنان را مبدّل به حسنات‏ میکند و خداوند غفور و مهربان است.»

آرى خداوند قادر و تواناست که در مورد عفو و غفران، هر گونه تبدیل و تغییرى بدهد و یا هر گونه حجابى و پوششى را روى کردار ناشایسته بنده خود بپوشاند که سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی در جلد 9 معاد شناسی این حقیقت را بسیار عالی مبرهن ساخته اند.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: مرض شما گناه است و داروی آن استغفار یعنی به خدا پناه بردن و راه را از او خواستن و خود را تحت ولایت و سرپرستی و قدرت و تربیت او درآوردن.

نکته قابل عرض این است که این توبه و بازگشت به خدا فقط اراده می خواهد.

استاد شهید مطهری رضوان الله تعالی علیه در این باره می نویسند: آیت الله حجت یک سیگاری ای بود که تا کنون نظیر او را ندیده بودم. گاهی سیگار او از سیگار دیگر بریده نمی شد. بعضی اوقات هم که می برید بسیار مدتش کوتاه بود. طولی نمی کشید که مجددا سیگاری را آتش می زد. در اوقات بیماری اکثر وقتشان صرف کشیدن سیگار می گشت. وقـتی مریض شدند و او را برای معالجه به تهران بردند، در تهران اطبا گفتند چون بیماری ریوی دارید باید سیگار را ترک کنید و به سینه تان ضرر دارد. ایشان ابتدا به شوخی فرموده بودند: من این سینه را برای کشیدن سیگار می خواهم. اگر سیگار نباشد سینه را می خواهم چه کنم؟ عرض کردند: به هر حال سیگار برایتان ضرر دارد و واقعا مضر است، ایشان فرموده بودند: واقعا مضر است؟ گفته بودند: بله واقعا همینطور است. فرموده بودند: دیگر نمی کشم...

یک کلمه نمی کشم کار را یکسره کرد. یک حرف و یک تصمیم، این مرد را به صورت یک مهاجر از عادت قرار داد.

 

اولا باید اراده کنید و حقیقت اراده اتکاء و اعتماد به نفس نیست چرا که تمام بیچارگی های ما از همین نفس است اصلا کار نفس امر به حرام است امر به فساد و گناه است بلکه اراده یعنی توکل به خدا استمداد از قرآن و ذوات قدسی معصومین و از همه اینها بالاتر بنا را بر اصلاح گذاشتن است. اصلاح این نیست که بگوییم کار قبلی را ترک می کنم اصلاح یعنی عملی را جایگزین کردن که فقط با درآمدن در مسیر تربیت و تزکیه و طهارت نفس و قلب میسر است. یعنی باید از گناه هجرت کرد هجرت دوری نیست بار سفر بر بستن و قدم بر وادی سلامت گذاشتن است.

دو نوع مرض داریم یک مرض جسمی که باید به طبیب و پزشک مراجعه کرد و دیگری مرض روحی که نگاه به حرام و نامحرم عمده آن است. مرض روحی از نفس است از قلب است باید قلب را معالجه کرد.

سیدنا الاستاد در این شعر باباطاهر که می گوید:

بسازم خنجری نیشش ز فولاد                        زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

اشکال داشتند می فرمودند: این حرف ناقص و خامی است این تقوای ناقص است فساد چشم از قلب است تقوای کامل که قرآن به آن دستور می دهد معالجه نفس و تصفیه جان است اگر شما چشم را کور کنید این فساد از جای دیگری بیرون می زند. ثانیا کجای قرآن گفته در معالجه چشم را کور کنیم بلکه باید از راه تقوی که همان مسیر توحید و معرفت و سیر و سلوک است چشم را معالجه کرد.

پس باید پیش طبیب نفس و قلب رفت تا چشم و تمام اعضاء و آثار آن معالجه شود

بعضی گمان می کنند که امراض روحی مانند امراض جسمی قرص و کپسول دارد که با خوردن چند عدد آن خوب شد نخیر اینطور نیست باید زحمت کشید مرارت ها تحمل کرد دستورات را رعایت نمود حرف گوش کرد نفس را بدست طبیب روح سپرد پیامبر چطور عمل کرد امیر مومنان و فاطمه زهرا و همه معصومین و اولیای الهی چه کار کردند؟ باید همان راه را رفت

مرحوم قاضی برای اینکه مواظبت بر کلام و زبان کند 26 سال ریگ در دهان می گذارد؟

اندر جمال یوسف گر دست ها بریدند               دستی بجان ما بر بنگر چه ها بریدیم

بعضی برای حقیر از اطراف و شهرهای مختلف نامه می نویسند که آقا یک دستوری بدهید که ما راه خدا را برویم و از نفس و تسویلات و آثار آن رها شویم؟ حقیر عرض می کنم این دست کم گرفتن راه خدا و نفس و شیطان است روز قیامت چه جوابی داریم که بدهیم؟ گاهی ما برای راه خدا و درمان و حرکت و کمال به اندازه یک دندان درد و معده درد ارزش قایل نیستیم! آخر بدون معاینه و دیدن چگونه درمان می خواهیم؟ راه خدا اسبابی دارد باید بر اساس اسباب پیش رفت. اگر قرار بود خب خود خدا همه را مستقیم از عالم معنا و از دور هدایت و درمان می کرد چرا قرآن آمد چرا انبیاء آمدند چرا مردم باید به آنان مراجعه نمایند؟

حال اگر پیامبر حق است راه او و سلوک او و کیفیت مشی او هم حق است اگر مرحوم قاضی را حق یافتیم ببینیم چگونه سیر کرد از کجا آغاز کرد اگر مرحوم حداد و علامه طهرانی را حق یافتیم در سلوک و احوال آنان دقت کنیم

خدا در قرآن می فرماید: وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فى سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا اولِئکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَریم‏. (سوره انفال: 8- آیه 74)

امیر مومنان علی علیه السلام فرمود:من طلب شیئا و جدّ وجد، و من قرع بابا و لجّ ولج. (الأنوار الساطعة فی شرح الزیارة الجامعةناشر دار الحدیث‏، قم‏، ج‏2، ص317)

(هر کس چیزی بخواهد و تلاش کند می یابد و هر کس دری را بکوبد و اصرار ورزد، در گشوده گردد.

گر گران و گر شتابنده بود                عاقبت جوینده یابنده بود

از شما سوالی دارم آیا این مطالبی را که حقیر در جواب سوال شما نوشتم قبل از این نمی دانستید یا نشنیده بودید که عرض می کنم خیلی بهترش را هم شنیده بودید اما چرا باز سوال ادامه دارد؟

جواب این است که مشکل در کم بودن دارو نیست در نبود طبیب حاذق نفس است. در این است که یا هنوز دردی نداریم و احساس و توهم درد می کنیم یا نفس و خود را دست کم گرفته ایم او با این بیانات دلخوشیم و همت نداریم.

عاشق که شد یار به حالش نظر نکرد               ای خواجه درد نیست و گر نه طبیب هست.

آری

یکدم میاسا روز و شب مردی بجو ، دردی طلب             چون جان ز درد آمد به لب ناگاه درمان می رسد

بنابراین باید در راه خدا قدم گذاشت کمر همت بست همانطور که مرحوم حداد فرمودند: تا انسان درگیر نفس است نمی تواند خود را از دست نفس نجات دهد باید نفس را به کسی که درگیر نفس نیست سپرد باید نیشتر جراحی را بدو سپرد و الحق که حرف درستی است.

تمام مشکلات مردمی که می خواند از گناه نجات پیدا کنند این است که می خواهند این راه را بدون استاد و تصفیه او طی کنند امام سجاد علیه السلام فرمود: کسی که بدون حکیم و طبیب مرشد و حاذق راه رود هلاک می شود.

پس باید قلب را به سلامت رساند و بر او بیش از هر چیز دیگری مراقبه داشت. عدم گناه عدم نگاه به نامحرم مراقبه می خواهد.

دستوراتی که داده می شود برای عدم ارتکاب گناه و همان پاک کردن آثار آن در قلب و نفس است در حالیکه که ما مدام در این دستورات چون و چرا داریم.

توصیه می کنم کتاب لب اللباب مرحوم علامه طهرانی را حتی اگر خوانده اید با دقت و تامل سیر کنید.

الحمدلله رب العالمین


ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.