گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


پرسش و پاسخ (سادات مادری)

سلام علیکم و رحمت الله .شنیدیم علامه طهرانی قدس سره فرموده اند نور سیادتی که از مادر سید به فرزند میرسد گاهی قوی تر است از اینکه از پدر سید برسد؟ لطفا بیان فرمایید. پاسخ از استاد حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

سلام علیکم و رحمت الله .شنیدیم علامه طهرانی قدس سره فرموده اند نور سیادتی که از مادر سید به فرزند میرسد گاهی قوی تر است از اینکه از پدر سید برسد؟ لطفا بیان فرمایید.

پاسخ از استاد حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

هو العلیم. علیکم السلام و رحمة الله و برکاته حقیر چنین مطلبی را نشنیدم ولی این کلام از هر بزرگی که صادر شده باشد می تواند صحیح باشد.

لفظ "سید" در لغت به معنای آقا و بزرگ و سالار و در اصطلاح شیعه به فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله گفته می شود.

از سخنان ابن شهر آشوب به دست مى‏ آید که در قرن ششم هجرى قمرى کلمۀ سیّد رواج کامل داشته و اولاد پیامبر صلی الله علیه و آله را سیّد مى ‏گفتند. در قرن چهارم و پنجم کلمه «سید» به همراه قرینه بر اولاد پیامبر اطلاق مى‏ شد و در قرن ششم بدون قرینه استعمال مى ‏گردید. در عصر حاضر، در اصطلاح شیعه مخصوصا در ایران به تمام بنى هاشم سید مى‏ گویند و به غیر آن به کسى سید نمى ‏گویند. (اقتباس از جامع الأنساب، ج 1، ص 32)

 نکته ای که شایسته است بیان شود این است که سادات در اصطلاح شیعه و فقه فقط منحصر در نسل پیامبر نیستند بلکه سر سلسلۀ سادات حضرت هاشم علیه السلام جدّ پیامبر صلی الله علیه و آله است، لذا حضرت عبدالمطلّب و  حضرت عبد الله پدر بزرگوار پیامبر و حضرت ابوطالب پدر بزرگوار امام علی علیه السلام نیز سادات هستند و در واقع ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین سیادتشان را هم از امیر مومنان علیه السلام گرفتند هم از فاطمه زهرا سلام الله علیها.

بر همین اساس تمام کسانی که از نسل حضرت هاشم باشند سادات هستند بنابر این ممکن است کسی از سلسله جلیله سادات باشد اما از نسل پیامبر هم نباشد.

البته قطعا ساداتی که از پیامبر صلی الله علیه و آله هستند آثار نورانیت و سیادت و بزرگی در آنان بیشتر است تا ساداتی که از غیر نسل پیامبر هستند و بر این مبنا به تمام کسانی که از پیامبر هستند سیادت در ظاهر و باطن اطلاق می شود و در این بین فرقی بین سادات پدری و سادات مادری نیست.

آنچه که حقیر از حضرت علامه رحمة الله علیه و بسیاری از بزرگان شنیده و خوانده ام این است که سیادت از طریق مادر هم به فرزند می رسد و سادات مادری از حیث شرافت و فضیلت تفاوتی با سادات پدری ندارد الا اینکه تفاوتی در برخی احکام مانند تعلق خمس و حرمت یا کراهت زکات و صدقات بین آنها وجود دارد و این معنا از اطلاق برخی آیات و روایات بدست می آید.

در آیه مباهله از جملۀ "ندع ابنائنا" استفاده می شود که نوه های دختری هم فرزندان انسان به حساب می آیند همانگونه که پیامبر صلی الله علیه و آله در جریان مباهله، حسنین علیهما السلام، نوه های دختری خویش را، به عنوان فرزندانش برای مباهله آورده بود.

در روایت است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: کسی که به فرزندان من احترام بگذارد و آنان را تکریم کند ، در واقع مرا تکریم کرده است. (پیامبر اکرم مستدرک الوسائل، ج 12 ص 367)

حضرت امام موسى بن جعفر علیه السلام می فرمود: روزى به مجلس هارون الرشید رفتم. هارون از من سؤال کرد که شما چطور خودتان را فرزند پیامبر و از نسل او مى ‏دانید در صورتى که پیامبر فرزند پسر نداشت و نسل انسان با فرزند پسر مى ‏ماند نه دختر؟ در جواب او گفتم: خداوند در قرآن مى ‏گوید: ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را هدایت کردیم و نوح را از پیش هدایت کرده بودیم و از نسل او داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسى و هارون را. ما نیکوکاران را چنین پاداش مى‏ دهیم و نیز زکریا، یحیى، عیسى و الیاس را که همگى از صالحان هستند؛ به هارون گفتم: اى هارون پدر عیسى کیست؟ گفت: عیسى پدر ندارد. گفتم: پس چطور از نسل حضرت ابراهیم به حساب آمده است!؟ پس بدان خداوند عیسى را از طریق مادر به نسل حضرت ابراهیم ملحق ساخته است. ما هم از طریق مادرمان از نسل و ذریّۀ پیامبر اسلام محسوب مى‏ شویم.

در مساله احکام هم، بین متقدمین از فقهاء کسانی مانند مرحوم سید مرتضی‏ رضوان الله علیه و صاحب حدائق بودند که حتی در احکام، تفاوتی بین سادات امی و ابی قائل نبودند و می فرمودند: همانطور که خمس به فقرا و نیازمندان از سادات ابی تعلق می گیرد به سادت امی هم تعلق می گیرد.

مرحوم آقای بهجت رضوان الله علیه تمام کسانی که از ناحیه مادر به پیامبر صلی الله علیه و آله می رسیدند سیّد می دانستند.

در روایتی از وجود امام رضا علیه السلام است که می فرمودند: النَّظَرُ إِلَى جَمِیعِ ذُرِّیَّةِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله عِبَادَةٌ مَا لَمْ یُفَارِقُوا مِنْهَاجَهُ وَ لَمْ یَتَلَوَّثُوا بِالْمَعَاصِی. (وسائل‏الشیعة ج : 12 ص : 311)

(نظر به هر یک از ذریه رسول خدا صلی الله علیه و آله عبادت است مادامیکه منهاج و طریقه آن حضرت را رها ننموده و خود را به معاصی آلوده نکرده باشند)

از آنچه گفته شد بدست آمد که نور و آثار سیادت در سادات مادری هست و همانطور که در علم ژنتیک ثابت شده است می شود یک ژن که در اجداد بوده در پدر یا مادر مخفی باشد اما در پسر یا دختر وی ظهور پیدا نماید و سیادت هم همینطور است در برخی نور سیادت زیاد است در برخی کم است یا حتی نیست آنگاه این نور در فرزندان وی ظهور می کند شما می بینید گاهی نوه دختری یک شخصی بیشتر از نوه پسری به وی شباهت دارند.

سیدنا الاستاد می فرمودند: نور انتساب به رسول خدا صلی الله علیه و آله آثار و برکاتی را در ذریه آن حضرت به ودیعت گذاشته است که مادامی که بر اثر برخی از معاصی این را از بین نبرند آن آثار باقی خواهد بود.

یکی از سالکان راه خدا نقل می کرد که: نور سیادت در سادات مادری هم هست و من این نور را می بینم و بارها شده که از کسی سوال کردم تو سیدی؟ در جواب گفته است: مادرم سید است! حتی نقل می کرد یکبار جوانی را دیدم که آثار سیادت و نورانیت عجیبی در سیمایش بود و در ظاهر هم شمائلی از پیامبر داشت، آنقدر که مرا مجذوب خویش کرد! جلو رفتم و سوال کردم: شما سید هستی؟ در ابتدا گفت: نه! خیلی تعجب کردم، گفتم: مطمئنی؟ کمی فکر کرد و گفت: مادرم سید است و حال آنکه آنجا شخصی بود که از ناحیه پدر سید بود اما آن آثار را نداشت.

بنابراین انتساب ظاهری به پیامبر صلی الله علیه و آله آثاری دارد و اینکه برخی گمان می کنند سیادت و انتساب به آن حضرت امری اعتباری است سخت در اشتباهند.

حضرت علامه رحمة الله علیه از اینکه از سادات هستند بسیار مسرور بودند و می فرمودند: اگر تمام دنیا و مافیها را در کفّه ای از ترازو قرار دهند و سیادت و انتساب به پیامبر را در کفّه ای دیگر بگذارند، هرگز حاضر به معاوضه نیستم.

مرحوم قاضی رحمة الله علیه می فرمودند: حتی زنی که از شوهر سیدش چند فرزند به دنیا بیاورد او هم در شرافت و آثار و نورانیت حکم سید را دارد و محترم است.

سیدنا الاستاد می فرمودند: حضرت آقاى حاج سیّد هاشم میفرمود: هر وقت مرحوم قاضى به کربلا مى‏آمد، در منزل ما وارد می شد و پیوسته به مادر ما علویّه خطاب میکرد با آنکه مادر ما سیّده نبود. یکروز مادر ما به محضرشان عرض کرد: شما به ما علویّه می گوئید با آنکه من سیّده نیستم! آیا این از باب تجلیل و احترام است؟! من که قابل نیستم عنوان علویه بر من گفته شود. مرحوم قاضى با شدّت و تندى فرمودند: نیست باد شکمى که چهار بچّه سیّد بزاید، و علویّه نشود! 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.