گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


پرسش و پاسخ (لزوم اذن استاد در أذکار - شهادت رابعه در أذان)

1- در نوشته های علامه طهرانی رضوان الله تعالی علیه ، اذکاری از  جناب سید هاشم حداد رضوان الله تعالی علیه آمده است که از قول  ایشان  همراه داشتن انگشتری منقش به آن اذکار مفید است.می خواستم بدانم ... 2- در قسمتی از مقاله "ملکوت اذان"، اشاره فرموده اید که شهادت به حضرت زهرا سلام الله علیها بدعت و حرام است. با توجه به این که... 

سلام علیکم چند سوال از محضر شما داشتم ، اگر در صورت امکان جواب بفرمایید ممنون خواهم بود.1- در نوشته های علامه طهرانی رضوان الله تعالی علیه ( فکر کنم در  کتاب مطلع انوار بود ) ،اذکاری از  جناب سید هاشم حداد رضوان الله تعالی علیه آمده است که از قول  ایشان  همراه داشتن انگشتری منقش به آن اذکار مفید است.می خواستم بدانم که آیا همراه داشتن انگشتری که آن اذکار در نگینش آمده است ، شرایط خاصی می خواهد یا برای همه مفید خواهد بود.

2- در قسمتی از مقاله "ملکوت اذان"، اشاره فرموده اید که شهادت به حضرت زهرا سلام الله علیها بدعت و حرام است. با توجه به این که این قضیه از ... حفظه الله نقل شده است و ایشان در نوشته های خودشان به رسیدن به "توحید ..." اشاره دارند ( که اگر اشتباه نکنم معنای آن انتهای سفر اول و فنای فی الله است )، آیا بروز بدعت و حرام با چنین مقامی از ایشان محتمل است؟ با تشکر از شما.

پاسخ از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

هو العلیم. علیکم السلام و رحمة الله.

پاسخ سوال اوّل: به نظر حقیر تمامی آن اذکار نیازمند اجازۀ استاد خبیر است. حتی دستورات سلوکی عمومی هم بهتر است در کمیّت به نظر استاد باشد.

سیّدنا الاستاد حضرت علّامه طهرانی اعلی الله مقامه به شاگردانشان می فرمودند: قرائت ادعیّۀ وارده حتی موارد معمولی که در کتاب "مفاتیح الجنان"  در اعمال ایّام سال وارد شده به شرط درنظر گرفتن استعداد و قابلیت سالکان راه خدا مطلوب است اما اعمالی که سنگین است مثل عمل امّ داوود یا اعمالی که مشتمل بر اذکار خاصّ با عدد مخصوص است باید همیشه با اذن استاد انجام شود و الا به جهت سنگینی اعمال موجب ضرر است و نفس آن را پس می زند. خصوصا اینکه استعداد سالکان در زمان ما بسیار متفاوت با گذشتگان است و حقیر این فرق را حتی بین زمان فعلی با زمان علامه که بیست سال بیشتر از آن نمی گذرد قائلم.

در راه خدا سعه و ظرفیّت قلب و نفس سالکان راه خدا از عمده ترین ارکان سیر الی الله است که باید از آن به عنوان ظرف قبول و پذیرش انوار الهی نام برد و تشخیص کمیّت و مقدار این ظرف فقط در اختیار استاد است.

پاسخ سوال دوم: مطلب همان است که با استدلال فقهی در آنجا مبرهن گشت و بر آن اصرار می نمایم؛

اوّلاً؛ أذان  امری توقیفی از ناحیه خدای متعال است و جز شهادت بر ولایت که سیدنا الاستاد از آن به شعار شیعه یاد می کردند، هر گونه اضافه ای به آن بدعت و حرام است.

همانطور که قبلا گذشت، اذان دارای دو شهادت است که توسط جبرئیل تشریع شد و شهادت ثالثه با دلیل عامّ و خاصّ بدان اضافه شد و البته چون جزء تشریعی نیست می توان آن را به هر صورت گفت که أقلّ آن "اشهد انّ علیاً ولیُّ الله" است که علامه می فرمودند: رفقا بعد از "علیاً" عبارت "أمیرالمؤمنین" را بگویند.

فرزندشان نقل می کند: در زمانی که در مسجد قائم اقامه نماز می فرمودند، یک بار مؤذّن که اذان را گفته بود کسی به وی گفته بود شهادت به ولایت را نگو چون واجب نیست، مؤذّن هم به مرحوم آقا مطلب آن شخص را منتقل نموده بود. علّامه امر فرموده بودند که از این پس اینطور بگویید: "أشهدُ أنّ علیّاً أمیرالمؤمنین و سیّدالوصیّین و امام الموحّدین و قائد الغرّالمُحَجّلین و ولیّ الله".

پس شهادت اول و دوم جزء اذان است. اما شهادت سوم، گرچه جزء تشریعی اذان نیست اما از اذکاری است که از خارج و به دلیل عامّ و خاصّ استحبابش در أذان ثابت شده است.

حال غیر از شهادت سومّ دیگر هیچ دلیلی نه خاصّ و نه حتی عامّ بر اضافه کردن عبارت و جزئی به اذان در شرع وارد نشده است و اضافه کردن هر چیزی بدون دلیل بر امری که توقیفی و نیازمند دلیل و تشریع از ناحیه معصوم است بدعت و حرام است.

یکبار یکی از مؤذّنین هنگام اذان در محضر حضرت علامه گفت: "أشهد أنّ محمداً أشرف الانبیاء و المرسلین و رسول الله"، بدین شکل که اوصافی را مُتّخذ از شرع به شهادت بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اضافه کرد؛ بلافاصله ایشان نهی کردند و فرمودند: در اینکه آن حضرت اشرف الانبیاء هستند شکّی نیست، ولی در اجزاء اذان نباید تصرّف کرد.

حال شما ببینید در جایی که بزرگان، اضافه کردن وصفی را که اصلش صحیح و برگرفتۀ از شرع است مصداق تصرّف و بدعت می دانند آیا اضافه کردن عبارتی به عنوان جزء تصرّف و بدعت نیست؟

ثانیاً: حقیر موظّف هستم مطالب را با شاخص قرآن و عترت و با دلیل نقلی و عقلی مُبرهن سازم و البته بعد از آن از کلمات بزرگان تایید می آورم. امّا اینکه مطلب را بر میزان سخن بزرگان دیدو بر اساس آن عمل نمود ابدا روا نیست. گرچه همه این بزرگان عزیزند همانطور که ارسطو میکوید: افلاطون برایم عزیز است اما حقیقت برایم عزیزتر است.

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.