گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


پرسش و پاسخ (ظهور و علائم آن)

سلام علیکم عرض ارادت خدمت تان. در کتاب نور مجرد قسمتی از کتاب مربوط به ظهور حضرت حجت عج اشاره شده که آقای انصاری همدانی قدس الله در جمعی از شاگردان فرمودند: که سفیانی زنده است و الان هفده سال دارد و بعد فرمودند: این احمد آقای ما خدا به ایشان طول عمر عنایت می کند و زمان ظهور حضرت عج را درک میکند. میخواستم بپرسم اول نظرتون درباره این قسمت کتاب چیست؟ و دوم اینکه مرحوم علامه (قدس الله) چیزی درباره ظهور و نزدیکی اون فرموده اند که به ما نرسیده باشد؟ و سوال آخر آیا اوضاع فعلی سوریه را سوریۀ نزدیک به خروج سفیانی می دانید؟ با سپاس. پاسخ از استاد حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

سلام علیکم عرض ارادت خدمت تان. در کتاب نور مجرد قسمتی از کتاب مربوط به ظهور حضرت حجت عج اشاره شده که آقای انصاری همدانی قدس الله در جمعی از شاگردان فرمودند: که سفیانی زنده است و الان هفده سال دارد و بعد فرمودند: این احمد آقای ما خدا به ایشان طول عمر عنایت می کند و زمان ظهور حضرت عج را درک میکند. میخواستم بپرسم اول نظرتون درباره این قسمت کتاب چیست؟ و دوم اینکه مرحوم علامه (قدس الله) چیزی درباره ظهور و نزدیکی اون فرموده اند که به ما نرسیده باشد؟ و سوال آخر آیا اوضاع فعلی سوریه را سوریۀ نزدیک به خروج سفیانی می دانید؟ با سپاس

 

 

پاسخ از استاد حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

 

 

هو العلیم. علیکم السلام و رحمة الله.

 

 

پاسخ سوال اول: صحیح است و حقیر در زمان سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه عین این کلام را از برخی شاگردان مرحوم انصاری که از بستگان ما هستند و آقازادگان علامه شنیدم.

 

 

پاسخ سوال دوم: وقتی انسان به حقیقت ولایت که توحید است دست یابد، دیگر غیبت و حضور برایش تفاوت نمی کند. از طرفی مراد از فرج، فرج باطنی است یعنی تحقّق به حقیقت امام زمان علیه السلام که او عین حقّ است و بر اساس حق عمل میکند و از دیگران حقّ را انتظار دارد. و این جز از راه بندگی و عبودیت پروردگار و سیر الی الله حاصل نمی شود. حال سوال این است که مگر این حق الآن نامعلوم است؟ آیا راه بندگی و عبودیت و سیر الله بسته است؟ آیا قرآن و اهل بیت علیهم السلام آنچه را فرمودند غیر از این بود؟ پس حقّ مشخص است و راه باز است.

 

 

بر این اساس بود که سیدنا الاستاد می فرمودند: وقتی انسان به یکی از اولیاء خدا دست یافت و در تحت ولایت او که عین ولایت امام زمان علیه السلام و عین ولایت خداست، قرار گرفت، مانند این است که در زمان ظهور حضرت است چون حقیقت ظهور، تجلی ولایت کلیه الهیه است و کسی که  در تحت اشراف و ولایت یکی از اولیاء باشد همان وضع را دارد چون حقیقت ولایت یکی است.

نکته آن که حالِ ما در زمان علامه رحمة الله علیه حال کسی بود که در زمان حضور است و حقیر خدا را شاهد می گیرم که یک لحظه فقدان حضرت و غیبتش را احساس نکردم گرچه مشتاق حضور ظاهری بودیم و یک آن از دل ما محبت و اشتیاق و میل به سمت حضرتش بیرون نبود و همواره و در تمام آنات خود را در مرآی حضرت می دیدیم اما خود علامه می فرمودند: ما رعیّت هستیم و او سلطان، و سلطان هر زمان مصلحت ببیند اذن ورود داده و حضور ظاهری هم مهیا می شود  و ملاقات صورت می گیرد.

 

 

میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق                   ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست

 

 

لذا هیچگاه نه ما از ایشان درباره ظهور حضرت و علائم آن سوال کردیم نه ایشان چیزی فرمودند، چون عرض شد: حقیقتا حال، حالِ ظهور و حضور بود؛ حتی وقتی می دیدم که دیگران چقدر نسبت به این مسائل حساسیت داشته و تمام صحبتشان حول مساله ظهور و غیبت و علائم آن است، با خود می گفتم: مگر امام زمان علیه السلام غائب شد که دیگران اینقدر در حسرت بمانند و بسوزند و عمرشان را بگذرانند و در آخر هم دست خالی دنیا را ترک کنند؟ واقعا می دیدم منظور اکثر مردم از پرداختن به این مسائل صرف اطلاع است همانگونه که عده ای مشتاق اخبار روز از سراسر دنیا هستند. لذا هیچگاه ادراکی از مساله غیبت نداشته و ندارم.

 

 

بسیاری از روزها در هنگام طلوع آفتاب وقتی به حرم بی بی حضرت معصومه سلام الله علیها مشرف می شدم در قسمت بالاسر می دیدم که مرحوم آقای بهجت رحمة الله علیه مشغول عبادت و اذکار هستند، حقیر خیلی عادی عبور می کردم اما همیشه عده ای از مردم مخصوصا جوانان اطراف ایشان حلقه زده بودند و به ایشان ذل زده و به تماشا اکتفا کرده بودند با خود می گفتم این چه مساله ایست که یک سالک وارسته مشغول عبادت است و دیگران تماشا کننده؟ آیا تکلیف ما با آنان متفاوت است؟ آیا بهتر نیست اینها هم برخیزند به همان آداب و اذکار و نوافل بپردازند؟ آیا خواست مرحوم آقای بهجت این بود؟ آیا اگر نه یک ماه نه یک سال بلکه تمام عمر به مشاهده حتی پیامبر و امام زمان علیهما السلام و عبادتشان بنشینیم آیا چیزی دستگیر می شود؟ می خواهم عرض کنم: حالِ خیلی از مردم از انتظار و دیدن امام زمان و حضور او، همین است؛ این دیدن ها چند صباحی جذابیّت دارد بعد عادی می شود می روند دنبال کارشان. لذا در برخی از روایات از کسانی که خود را مشغول به مساله فرج ظاهری و علائم آن کرده تعبیر به طالبین دنیا شده است. این را هم بدانیم امام زمان علیه السلام در امر تربیت معجزه نمی کند.

 

 

حال مومن باید اینگونه باشد که وقتی کلامی را از امام صادق علیه السلام یا هر کدام از معصومین می شنود بنا را بر تسلیم و عمل طبق آن قرار دهد و امام صادق را زنده در مقابل خود بداند و به کلام ایشان عمل کند این یعنی اعتقاد به امام زمان علیه السلام. مگر چه فرقی به امامان است ما از امام زمان انتظار چه چیزی را داریم اگر انتظار دستگیری و تربیت داریم همان را امام صادق هم گفته است.

 

 

هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای               او در میان جمع و خودش جای دیگر است

 

 

البته آنچه را که مومن نسبت به ظهور ظاهری هم نیاز دارد همان است که در روایات صحیحه که در همان کتاب نور مجرد آمده بیان شده و به بیش از این پرداختن به این مسائل هدر دادن عمر و اتلاف وقت است.

 

 

پاسخ سوال سوم: از پاسخ به سوال دوم روشن شد.

 

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.