گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


پرسش و پاسخ (زندگی با والدین و بستگان)

سلام بر استاد حاج آقای همدانی سوالم اینه که آیا زندگی خانوادگی مانند زندگی با خانواده همسر و یا برادر و خواهرها مناسب و مورد نظر حضرتعالی است؟ پاسخ از استاد حجة الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

هوالعلیم، علیکم السلام. به طور خلاصه و نه به شکل استقراء تامّ، معیشت به طرز مذکور، از چند جهت قابل ملاحظه و بررسی است که در نتیجه به این نتیجه منتهی می شود که آسیب هایش بسیار بیشتر است از منافعش که برخی از این آسیب ها متوجه بزرگترها و برخی متوجه فرزندان و عروس و داماد خانواده می شود که به اختصار عرض می کنم:

 

اول: بسیار شنیده میشود که والدین از زندگی چند برادر و خواهر با بزرگترها در یک خانه در زمان قدیم صحبت میکنند و آن را الگوی درستی برای زمان حال میدانند؛ اما یکی از مهمترین توصیه های حتی دینی، این است که هر زندگی و روشی باید متناسب با شرایط و زمانه ی خودش باشد و بدترین ساختار تربیتی، مقایسه بین افراد و از آن بدتر، قیاس حال با زمان گذشته و قدیم است؛

 

دوم: جالب آنکه،  کسانی که چنین تجربه ای را در زمان قدیم داشتند، از آن به عنوان خاطرات تلخشان یاد میکنند لذا بعد از مدتی در اولین حال تمکّن و توان مالی به هر روی شده به مستقل شدن فکر کردند و آن را عملیاتی کردند.

 

سوم: در زندگی خانوادگی، حریم شخصی دیگران محترم شمرده نمیشود و صرف آشنا و فامیل بودن، افراد را از انضباط و نظم زیستی و همسایه مداری خارج میکند و خیلی راحت حدود و چارچوب ها را زیر پا میگذارند همه خود را صاحب خانه میدانند و حال آنکه مستقل نیستند!

 

چهارم: در سالهای پسین زندگی، بزرگتر خصوصا پدربزرگ و مادربزرگ ها نیاز مبرم به آرامش، آسایش و حفظ حریم و احترام فوق العاده دارند در حالیکه در زندگی جمعی، همین عنوان بزرگتر بودن، موجب آسیبشان شده امنیتشان را سلب میکند؛ دیگران آنها را در شادی و خوشی و خنده ها که شریک نمیکنند هیچ، موظفشان میدانند که همواره محل تحمل غم ها و درددل ها  باشند که اصلا صحیح نیست

 

پنجم: معمولا زندگی ها خالی از اختلاف بین زن و شوهر و چه بسا دعوا و سر و صدا نیست؛ در این میان ناخودآگاه بزرگترها مورد درخواست میانجی گری و خود را موظف به مداخله میدانند، درحالیکه پدر و مادرها گرچه از تجربیات خوبی در زندگی برخوردارند اما نامناسب ترین مشاوران میتوانند باشند! چون گرچه دلسوزانه و خیرخواهانه اما یکجانبه و بدون اطلاع از همه ماجرا و از همه بدتر صرفا بر پایه قیاس با زندگی قبل خود که توام با مشکلات و سختی ها و عقده ها بوده، قضاوت کرده که در این میان رفع خصومتی که نمیشود بماند مشکل را بیشتر هم میکند روی همین اساس است که مشاور باید خارج از دایره آشنایی بوده و اصولا غریبه باشد.

 

ششم: در دوری اقوام حتی فرزندان پس از ازدواج از والدین و سایر بستگان، هم عزت افراد در دوطرف محفوظ است هم آبرویشان! نکته بسیار بسیار قابل دقت و تامل این است که باید از اینکه به صورت ناخودآگاه و ناخواسته همه از همه چیز مطلع باشند به شدت پرهیز کرد و بودن طولانی در کنار هم و زندگی جمعی، این آسیب جدی را به همراه میآورد چه بخواهیم و چه نخواهیم خود را وارد گوی تجسّس کرده و دیگران را به دانستن همه چیزمان دعوت کرده ایم و مع الاسف بیشتر بازار غیبت و تهمت و سخن چینی را رونق بخشیده است؛

 

هفتم: در زندگی های جمعیِ فامیلی، حساسیت ها بالاست  طبیعت انسان است که نسبت به غریبه ها آستانه تحملش بیشتر از آشنایان است!؛ مثلا به یک بچه غریبه بیشتر احترام میگذارد البته نه به این معنا که بیشتر دوستش دارد یا اینکه چون خود را عمو یا دایی یا ... بچه ای میداند که با او در یک جا زندگی میکند به گمان باطل و غلط خود را نسبت به او صاحب حق هم میداند و به خود اجازه میدهد راحت در مسیر تربیتی اش دخالت کند و حتی اگر کاری را از آن طفل نپسندید او را دعوا کند که در بسیاری موارد این امر به بزرگ ترها کشیده شده منجر به کدورت میگردد این قاعده است که بیشتر اختلاف بزرگترهای فامیل متاثّر از بچه هاست.

 

هشتم: انسان ناخودآگاه از اینکه مدام زیر نظر باشد خوشش نمی آید دچار اضطراب شده و از محیط اینچنینی گریزان است معمولا در زیست های جمعی این حس ناخودآگاه به افراد ساکن دست می دهد که دائما تحت نظر و کنترل هستند در نتیجه به مرور دچار افسردگی و سپس انزوا خواهند شد و سعی می کنند اصلا نه جایی بروند نه کسی را به منزلشان دعوت کنند.

 

نهم: البته و صد البته جدا زندگی کردن به معنای دوری و شانه خالی کردن ذوی الحقوق از حقوقی که برگردنشان هست نیست که در طرف دیگر ماجرا این والدین و بزرگترها هستن که باید پا بر تعلقاتشان گذاشته ادراک واضح تری پیدا کرده و سطح توقعشان را عزتمندانه نمایند و محبتشان را با استقلال اطرافیانشان قوت بخشند و متوجه باشند که جدا بودن به معنای ترک نیست و آن را کم توجهی تلقی نکنند.

 

دهم: ناگفته نماند که سیره حیات در عالم خلقت حتی در حیوانات همین است که فرزندان بعد از ازدواج به یک زندگی مستقل روی آورند و یکجا زندگی کردن می توان گفت با این سیره طبیعت که برنامه ریزی توحیدی خداست موافق نیست.

بله از قدیم هم گفتن دوری و دوستی و البته بی راه هم نگفتند.

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.