گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


پرسش و پاسخ (راهکار کنترل بر اعضاء و فرق طریق عرفان با اخلاق)

سلام علیکم بهترین راه بر کنترل اعضاء و جوارح در برخورد با گناه چیست؟ فرق بین طریق عرفان و اخلاق در چیست؟ پاسخ از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

هو العلیم علیکم السلام. مسیر الی الله و عرفان صحیحترین و رساترین و سریعترین راه برای دستیابی به حاق شریعت و هدایت و سعادت است صحیح است چرا که در قدم به قدم این مسیر مبانی شرع و اصول متقن قرآن و سیره اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین ناظر و گواه است لذا مرحوم علامه طباطبایی رحمة الله علیه می فرمودند: طریقت ما عین شریعت ماست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: دو چیز را به امانت و یادگار در میان شما قرار می دهم که اگر به آن تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید، کتاب خدا و عترتم

این مساله را باید جدی گرفت و هر کسی که از آن دو تجاوز کرد یا عقب ماند به شکست می رسد

به یاد دارم یکبار شخصی راجع به موفقیت در سیر و سلوک از سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی اعلی الله مقامه الشریف سوال کرد ایشان فرمودند: راه در پیروی از قرآن و چهاردهم معصوم منحصر است و بس و ما هرچه داریم از تبعیت از این دو است.

راه نجات و هدایت تا کمال در درجه اول بر مراقبه و مواظبت بر منافذ شیطان است که مهمترینش چشم و گوش است که در روایات هم بدان تصریح شده است و مراقبه که حقیقتش همان تقواست به این نیست که انسان در مظان گناه و شیطان قرار گیرد آنگاه خود را کنترل کند مراقبه و تقوا به این است که از اول در آن مقام قرار نگیرد

قرآن به این دستور می دهد سیره معصومین بر همین استوار بوده است

راهکار دیگر راهکار اخلاقیون است در اخلاق از نفس که منشأ برای نفوذ شیطان و خطورات است غفلت شده است به خود منافذ می پردازند یعنی ورودی اصلی را رها کرده به پنجره روی آورده اند ریشه را رها کرده به شاخ و برگ ها توجه می کنند بخلاف عرفان که از اول می گوید مراقبه بر نفس باشد اگر چشم را مواظبت کنی اما از نفس غافل باشی این نفس در جایی که موقعیتی پیدا کند از طریق دیگر ضربه می زند.

عرفان می گوید ببین چه کسی به چشم دستور می دهد آن را هدف قرار بده و کنترل کن و در مسیر اطاعت خدا قرار بده و الا اگر چشم را بربندی این نفس از طریق نماز و روزه بیچاره ات می کند.

مگر مولایمان امیر مومنان علیه السلام نمی فرمود: چه بسیار خوابی که از نماز خواندن در دل شب برتر است.

این نفس اژدرهاست او کی مرده است              از غم بی آلتی افسرده است

گر بیابد آلت فرعون او                                که به امر او همی رفت آب جو

وانگهی بنیان فرعونی کند                            راه صد موسی و صد هارون زند

یکبار یکی از رفقا بین راه به سیدنا الاستاد حضرت علامه برخورد کرده بود از ایشان سؤال کرد که با این همه صفات مذموم که نفس دارد، بخواهیم روی نفس کار کنیم با این عمر محدود چگونه می توانیم؟ مرحوم علامه فرموده بودند: کار بر روی صفات (مانند چشم و گوش و زبان) ناقص است، کار بر روی اصل ذات انسان (نفس) باید صورت بگیرد و فرمودند تفاوت اخلاق و عرفان همینجاست.

یکبار به یکی از رفقا فرموده بودند: یک عمر هفتصد ساله هم برای رسیدن به کمال از طریق اخلاق و پرداختن به چشم و زبان و گوش و سایر اعضاء کم است

در واقع راه رسیدن به مطلوب عبور از حس خود و نفس است و این همان طریقه احراقی است که در رساله لب‌اللباب مطرح کردند و آن را کلید طلایی در معرفت نفس می دانند. سالک باید از حس «خود» عبور کند، آنقدر باید تلاش کند تا عجز در این مسیر را لمس کند و در اثر این عجز «خود» را رها کند، تا از نفس عبور کند و این همان قتل نفس و ذبح است که توسط استاد ارزانی شاگرد می شود.

طریق عرفان همان طریق قرآن است قرآن انسان را به نفس و تهذیب و تزکیه او دعوت می کند ملاک را طهارت نفس می داند و بر محوریت و اساس آن سایر دستورات را بیان می کند

سیدنا الاستاد همیشه از این شعر باباطاهر انتقاد می کردند که میگوید:

ز دست دیده و دل هر دو فریاد                      که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد                                    زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

می فرمودند: این تقوای اخلاقیون است این تقوای ضعیف است تقوای حقیقی تقوایی است که عرفا بر اساس قرآن و عترت بیان می کنند و آن این است که خنجر را باید بر نفس زد.

لذا مرحوم حداد رحمة الله علیه می فرمودند: سالک همیشه باید یک خنجری کنار دستش باشد تا شیطان خواست از طریق نفس مزاحم شود او را دور کند و بر او وارد آورد

آخر چشم چه گناهی دارد او را خدا برای دیدن خلق کرده و تماشای آثارش از آن طریق ممکن است چقدر در قرآن آیاتی است که می گوید نگاه کنید و ببینید

اتفاقا در مسیر تعالی روح باید چشم بینا باشد نه بسته باید خوب نگاه کرد فاینما تولوا فثم وجه الله کسی که چشم را بربندد وجه خدا را نمی بیند راه رسیدن به کمال همان وجه الله است

هر سو نگریدیم کسی جز تو ندیدیم                  اکنون نگرانیم که هر سو نگریدیم

کور کردن چشم گناه است و حرام و نقص عضو است پس باید خنجر را بر نفس زد این همان تقوای قرآنی و عالی و کارساز است

پس باید اولا در مسیر تهذیب نفس که فقط و فقط با کمک استاد ممکن است قدم برداشت و ثانیا طبق دستورات عمل کرد گاهی کنترل چشم از راهی دیگر پیدا می شود نه صرفا بستن چشم تا وقتی نفس باشد حتی اگر چشم را ببندید نفس کار خودش را می کند و خطورات سر جای خودش هست و قلب را مکدر و ظلمانی می کند گاهی یک نیت هزار بار بدتر از نگاه به نامحرم است. اما گاهی چشم باز است ولی دیگر جز رحمت خدا و آثار او نمی بیند مانند مرحوم حداد که می فرمودند: با اینکه چند سال سر یک سفره با خواهر زنشان غذا می خوردند اما ایشان را اصلا ندیده بودند.

ثالثا اینکه در مسیر تهذیب نفس کنترل چشم معنا دارد سکوت معنا دارد و سایر دستورات دین.

خانه ای که آفت زده است را باید خراب و ویران کرد و دوباره ساخت و الا اگر بخواهید اطاق به اطاق و روزنه به روزنه آن را تعمیر کنید فردا از جای دیگری آن آفت سر در می آورد.

یکی از فرق های راهکارهای اخلاقی با راهکارهای عرفانی در این است که عرفان در مسیر تضعیف و تخریب نفس و ذلیل کردن آن قدم بر می دارد که این مساله به نزدیک شدن و راهیابی به مقام عبودیت و بندگی که لازمه اش همان ذلیل شدن نفس است نزدیکتر است اما در اخلاق برعکس است نفس در حال تقویت و زیبا شدن است مورد تحسین و آفرین دیگران قرار می گیرد و این بسیار خطرناک است چون نفس دائم دارد تقویت می شود چشم، بسته می شود اما چشمه هایی از مسائل دیگر باز می شود.

ان شاء الله خدای متعال شما را به بهترین روش به دست اولیائش به کمال مطلوبتان برساند. والسلام

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.