گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


پرسش و پاسخ (خانواده سالک - تربیت فرزند)

سلام علیکم و رحمت الله؛ حضرت استاد اگر مقدور است نوشته ای مبسوط در شرح چگونگی رفتار فرد سالک در خانواده با همسر خود و میزان و کمیت و کیفیت آن به انضمام سیره توحیدی و نورانی علامه طهرانی و توصیه ها و خاطره ها از ایشان و رفقای ایشان که الحق سیره ایشان ایینه نبی مکرم و اهل بیت مطهر ایشان علیهم السلام است مکتوب کنید و هدیه به ما کنید. و در مورد اینکه مرد درخانه باید کودک باشد ودر بیرون مرد، توضیح دهید. اجرکم عندالله. پاسخ از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

هو العلیم. علیکم السلام و رحمة الله و برکاته؛

 

 

پاسخ سوال اول: خداوند، زندگی در دنیا با اقتضائات طبیعی و عادی آن را زمینه سیر الی الله و کمال قرار داده است که از این بین عالیترین و سریعترین بستر برای نیل به آن، کیفیت سلوک در زندگی و خانواده است حقیقتی که از آیات و روایات فراوانی بر آن دلالت دارد.

 

 

سیدنا الاستاد حضرت علامه طهر انی روحی له الفداء که در پیاده کردن توحید و عرفان در متن زندگی نسبت به سایر بزرگان پیشتاز و موفق تر بودند، از پس این امر به خوبی برآمدند و شاگردان خود را بر آن مبنا تربیت نمودند. زنان از جلسات تربیتی مرحوم قاضی و مرحوم حداد و بسیاری از عرفا محروم بودند در حالیکه در مکتب تربیتی و سلوکی علامه طهرانی مردان همراه همسر و فرزندان دستگیری شده به وادی علم و معرفت و سیر و سلوک راه پیدا می کردند و ایشان بزرگوارانه همگان را با هم می پذیرفتند و تربیت می کردند و برای همه برنامه ای مبسوط داشتند.

 

 

اینگونه نبود که جلسات و دستورات فقط برای مردان و جدای از زنان و فرزندان و خانواده باشد. ما و هم سن و سالانمان وقتی در سن طفولیت وارد در جلسات استاد و جمع رفقا می شدیم، احساس غربت و دوری و محرومیت نداشتیم و همین حال را مخدرات نیز داشتند این خصوصیت بسیار عالی را می توان از امتیازات مسلک سیدنا الاستاد به حساب آورد که حکایت از جامعیت ایشان داشت جامعیتی که اصل و حقیقت و تمامش را در سیره پیامبر و عترتش سلام الله علیهم اجمعین مشاهده می کنیم.

 

 

البته این بدین معنا نیست که برای زنان و اطفال از مطالب سایر بزرگان بهره ای نبوده اما خیلی فرق است بین آنجایی که مرد و زن با هم مخاطب بوده و جایی داشته باشند تا مردان به تنهایی.

 

 

بر همین اساس بود که مرحوم حداد رحمة الله علیه به جامعیت علامه طهرانی اذعان داشتند و میفرمودند دستگیری آقا سید محمد حسین از زنان، ظرفیت و سعه ایشان را می رساند و این امری است بسیار مشکل.

 

 

بر مبنای سلوکی سیدنا الاستاد اگر بگویم سلوک را باید از زن و فرزند و از خانه و خانواده شروع کرد نه تنها سخن گزافی نیست بلکه حقیقتی است که هم شرع آن را ثابت می داند و هم سیره اولیای الهی و هم تجربه بر آن استوار است.

 

 

پس سخن گفتن و نوشتن در اینباره نیاز به تفصیل دارد و این تفصیل نیاز به کار و وقت و توان.

 

 

حقیر در سالیان گذشته این توفیق را داشتم که مساله "خانواده سالک" را در چندین نوبت در شهرهای مختلف از جمله کرمان و کرج و تهران و قم  به صورت سخنرانی در جمع مشتاقان سیر الی الله و مبانی حضرت علامه ارائه دهم که نوشته جات آن البته به صورت پیشنویس موجود است، اما برای ارائه، نیاز به بازخوانی  و تنظیم و ویرایش مجدد همراه با اضافتی دارد که فعلا به هییچوجه فرصت آن را ندارم گرچه از خدای منان خواهانم که این توفیق را مجددا نصیب گرداند تا آن مطالب به صورت جدی تر و مبسوط عنوان گردد و به صورت سخنرانی و مکتوب در اختیار طالبان سبل سلام قرار گیرد.

 

 

البته گمان دارم مجالس قم در منزل جناب محترم آقای دکتر ضیاء الدین دلشاد از مراودین فرزند دوم علامه به صورت هشت یا نه جلسه جمع آوری و ضبط شده باشد که البته حقیر دسترسی به ایشان و آن آثار را ندارم اگر بتوانید آنها را دریافت نمایید تا حدودی جواب را خواهید یافت.

 

 

پاسخ به سوال دوم:

 

 

اصل این کلام از ناحیه امیر مومنان علی علیه السلام است که امروزه در علم روانشناسی به عنوان یک مبنای اساسی جا پیدا کرده است البته نه به این معنا که علم روانشناسی از آن منبع نورانی به این مساله دست پیدا کرده بلکه بر اساس تجربه و مطالعات بعد از صدها سال به امری رسیده اند که در روایات تربیتی ما در هزار سال عنوان شده است.

 

 

از اصول تربیت فرزند این است که داده ها به اندازه قدرت و توان دریافت آن باشد یعنی مظروف به اندازه ظرف اندازه گیری شود که در واقع همان جنبه پذیرش کودک است متاسفانه یکی از ناکارآمدی ها در امر تربیت مخصوصا تربیت کودکان این است که مطالب خوبی اما با زبان بدی به کودکان القاء می شود زبان بد یعنی زبانی که برای کودک قابل فهم نیست زبانی است که بالاتر از سن اوست شما هر چقدر حرف خوب را با این زبان به کودک عرضه نمایید یا نمی پذیرد یا اشتباه می پذیرد یا اشتباه عمل می کند

 

 

اشتباه مسلم این است که با زبان بزرگسالی با کودکان حرف زد و اراده تربیت آنها را داشت و در این میان توقع نابجای مسئولین امر تربیت چه والدین چه مربیان این است که کودکان بالا بیایند تا حرف آن ها را بفهمند در حالیکه کودک فرآیند فهم کودک کلام بزرگترها را همان رشد سنی و عقلی و بلوغ اوست و اگر از یک کودک هفت ساله انتظار داشته باشیم که کلام بزرگترش را که مثلا سی ساله است را بفهمد و انجام هم دهد حقیقتش این است که بیست و سه سال زمان را فشرده کرده و بر کودک تحمیل کرده ایم و این یعنی هلاکت کودک.

 

 

پس گوییم دو راه برای امر تربیت وجود دارد یکی اینکه کودک در حالی که کودک است سی ساله شود که گفتیم غیر ممکن است یا اینکه والدین و مربی که سی ساله هستند کودک شوند و این ممکن است چرا که در یک وجود و سن سی ساله چندین موجود هفت ساله وجود دارد و امکان جای دادن دارد پس بزرگترها می توانند کوچک شوند و هیچ اشکالی هم پیش نمی آید علاوه بر اینکه بزرگتر ها این دوران کودکی را تجربه و شهود کرده اند.

 

 

اینجاست که امیر مومنان می فرماید کسی که در مقام تربیت کودک و فرزندی است او باید کوچک شود و کلام و زبان و خواسته اش را همسان آن کودک قرار دهد نه بالعکس

 

 

و البته این امر اختصاص به مرد ندارد بلکه پدر و مادر و تمام کسانی که در مقام ارتباط و تربیت کودکان و خردسالان هستند باید این اصل تربیتی را لحاظ نمایند

 

 

کما اینکه ما این امر را در رفتار و ارتباط نبی مکرم اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله با کودکان مشاهده می کنیم و گاهی چنان در ارتباط با ایشان کودکانه رفتار می کردند که مورد نکوهش اطرافیان و اصحاب قرار می گرفتند و از این طریق جایی در دل آنها باز کرده و مطالبشان را به حق بیان می کردند.

 

 

حقیر در سنین طفولیت و خردسالی که در همدان بودم به یاد دارم که هر وقت حضرت علامه برای دیدار با رفقای سلوکی مرحوم انصاری همدانی رضوان الله تعالی علیه به آنجا تشریف می آوردند و ما همراه با مرحوم والد به دیدنشان می رفتیم ما را روی زانو می نشاندند و همیشه در جیبشان برای ما چیزی داشتند و این عادت بچه ها بود که معمولا تا در آغوش ایشان می رفتند با محاسن سفید و بلند ایشان بازی می کردند و ایشان لبخند می زندند و شوخی هایی می کردند و صحبت هایی می کردند که برای سنین طفولیت بسیار شیرین و خوشایند بود.

 

 

حتی جلساتی که در اعیاد و وفیات بعدها در مشهد مقدس داشتند تا جلسه تمام می شد با اینکه جلسه رسمی و عمومی بود بلافاصله دخترانی بودند که از قسمت مخدرات می آمدند و در بغل آقا می نشستند که برخی ها دیگر در این میان ضرب المثل بودند و ما بعد از جلسه منتظر این امر بودیم که آن دخترها الآن هر کدام مادر چندین فرزند هستند.

 

 

آری

 

 

چونکه با کودک سر و کارت فتاد                   پس زبان کودکی باید گشاد

 

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.