گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


پرسش و پاسخ (حدود معاشرت و صله رحم)

به نام خدا سلام علیکم اگر معاشرت و رفت وآمد با نزدیکانی مثل خواهر و برادر، صله ای نداشته باشد حتی ممکن است باعث قطع رحم هم بشود آیا مجازیم از آن صرف نظر کرده و یا به حداقل کاهشش دهیم؟ ... باید با همه قطع ارتباط کرد؟؟ با تشکر پاسخ از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

به نام خدا سلام علیکم اگر معاشرت و رفت وآمد با نزدیکانی مثل خواهر و برادر، صله ای نداشته باشد حتی ممکن است باعث قطع رحم هم بشود آیا مجازیم از آن صرف نظر کرده و یا به حداقل کاهشش دهیم؟ در حالتی دیگر اگر یکی از نزدیکان به خاطر مسئله ای با ما قطع رابطه کند و با توجه به اینکه میدانیم در ارتباط با ایشان هم هیچ صله ای رخ نمیدهد میتوانیم ما هم از ارتباط مجدد صرف نظر کنیم؟ و اینکه سالک باید از معاشرت های بیهوده رویگردان باشد تا چه حد است؟چون اکثر معاشرتها و مصاحبت های مردم این روزگار لغو و بیهوده است؟ باید با همه قطع ارتباط کرد؟؟ با تشکر

پاسخ از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

علیکم السلام و رحمة الله

مراد از صله رحم، صله و قرب به خداست و صله رحم با کسانی که خدای متعال امر به آن کرده در طول صله و وصل با خداست که باید موجب تقرب و نورانیت گردد بنابراین آنجایی که صله رحم سالک را از خدا و مقام رضای او دور می کند، نباید به آن عمل شود.

وجود امیر مومنان علیه السلام در روایتی گویا بیان می فرمایند: رُبَّ مُوَاصِلَةٍ خَیرٌ مِنهَا القَطِیعَةُ. (غرر الحکم – 10017)

(چه بسا صله رحم و خویشاوندی و ارتباط هایی که اگر قطع شوند بهتر است.)

اما در مورد والدین و بعد از آن نسبت به برادر و خواهر مساله قدری متفاوت است.

نسبت به والدین، حتی خدایی ناکرده اگر مشرک هم باشند تا وقتی که انسان را امر به حرام نکنند نمی توان قطع کرد اما نسبت به برادر و خواهر به همین مقدار که موجب دوری از خدا نشوند و در مجالسی که با آنان نشست و برخاست می کنیم انسان مرتکب گناه و حرام نشود، کافی است و لازم نیست که حتما صله با آنان موجب قرب به خدا و انجام عملی باشد که مورد رضای اوست؛ بلکه همینقدر که معصیتی صورت نگیرد، ما را مجاز به صله می کند و به عبارت دیگر لازم نیست نفعی نصیب گردد اما همین برادر و خواهر اگر به گونه ای هستند که نفسشان بر اثر گناه و معصیت، چنان ظلمت و کدورت شدیدی گرفته که انسان در مجالست و مصاحبت با آنان می بیند که سقوط می کند و داشته هایش را از دست می دهد، باید صله رحم را به صورت های دیگری انجام دهد

امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند: نفوس بشر دزد است و در مجالست با شما می دزدد و شما هم خبر نمی شوید

سیدنا الاستاد در بیان راهکار صله رحم با اینگونه افراد می فرمودند: در صله رحم باید نسبت به بعضی به منزلشان رفت و بعضی را مثلا در حد تلفن و بعضی را با نامه و حتی بعضی را فقط باید توسط دیگران برایشان پیغام فرستاد که به فلانی سلام برسانید و همین کفایت می کند.

به عبارت دیگر در صله رحم اول باید به دنبال قرب و صله به خدا و اولیای خدا و کسب نور و معرفت و ادب و همت بود

و در مرتبه بعد فقط باید به اندازه رفع تکلیف اکتفا کرد و به بیشتر از آن دیگر نیازی نیست و حتی مورد نهی هم هست که مواردش در سیره اهل بیت سلام الله علیهم زیاد است.

و تمام این معانی حقایقی است که آیات قرآن و کلمات اهل بیت عصمت و طهارت بر آن صراحت دارد

در روایتی است که ابوهاشم جعفرى یکى از شاگردان امام رضا علیه سلام  گوید: از امام رضا علیه سلام شنیدم که به من فرمود: چرا تو را مى بینم که با عبدالرحمن بن یعقوب ( یکی از منحرفان از اسلام ) همنشینى مى کنى ؟ جعفرى گوید: عرض ‍ کردم ، او دایى من است . امام فرمود: او درباره ذات پاک خدا مطالب نامناسبى مى گوید که ساحت پاک خدا از آن منزه است . خدا (به صورت اجسام و اوصاف آن وصف مى کند) در حالى که خدا قابل توصیف نیست پس یا با او همنشین باش و ما را ترک کن و یا با ما همنشین باش و از او دورى کن . ابوهاشم گوید: عرض کردم ، او هر عقیده اى دارد و هر چه مى گوید، بر من چه زیانى دارد با اینکه من بر عقیده حق خود استوار هستم و از عقیده او دورى مى کنم . امام رضا علیه سلام فرمود: آیا نمى ترسى که بلایى به او برسد و تو نیز به بلاى او بسوزى ؟! آیا به این داستان آگاهى ندارى که شخصى از یاران حضرت موسى علیه سلام بود، ولى پدرش از یاران فرعون بود، هنگامى که سپاه موسى علیه سلام ملحق سازد، ولى پدر سخن او را رد مى کرد و همچنان باهم ستیز مى کردند تا اینکه هر دو به کنارى از دریا رسیدند، ناگاه بلاى غرق شدن فرعونیان فرا رسید و آن پسر نیز همراه پدر غرق شد، وقتى که این خبر به موسى علیه سلام رسید، موسى علیه سلام فرمود: او در رحمت خداست ولى چون عذاب فرود آید، از آن کس که نزدیک گنهکار است ، دفاعى نشود. (اصول کافى، جلد 2، ص 374)

و اما میزان و ملاک در همنیشینی و رفت و آمد با افراد چه فامیل و چه غیره از دوست و شریک و همسایه این است که قرآن می فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ ( التوبة : 119 )

( ای کسانی که ایمان آورده اید تقوای الهی داشته باشید و در این مسیر خود را در همنشینی با اهل صدق و راستی بندگان خالص خدا قرار دهید )

یک زمانى صحبتى با اولیا                            بهتر از صد ساله طاعت بى‏ریا

گر تو سنگ خاره و مرمر بوى                     چون بصاحب‏دل رسى گوهر شوى‏

مهر پاکان در میان جان نشان                        جان مده الّا بمهر دلخوشان‏

دست زن در ذیل صاحب دولتى                     تا ز افضالش بیابى رفعتى

حواریون عیساىِ پیامبر علیه السلام به او گفتند: ما با چه کسى همنشینى کنیم؟ حضرت عیسى علیه السلام فرمود: کسى که دیدار او شما را به یاد خدا بیندازد و وقتى به سخن مى‏آید، حرف او موجب فزونى دانش شما بشود، چیزى به شما یاد بدهد ... رفتار و کردار او شما را در کار آخرت ترغیب و تحریص کند.

به نیم بوسه دعایی بخر ز اهل دلی                  که کید دشمنت از جان و جسم دارد باز

در روایتی از وجود نازنین امام حسن عسکری علیه السلام است که می فرمایند:

مَن أَنِسَ بِاللهِ إستَوحشَ عَنِ النَّاسِ

وقتی سالک الی الله با خدای خود انس پیدا می کند از سایر مردم و نشست و برخاست با آنان وحشت می کند و فراری است.

یک نفس با دوست بودن همنفس                      آرزوی عاشقان این است و بس

و اما محدوده و مقدار معاشرت با مردم را باید بر اساس سلامت و صحت نفس برنامه ریزی کرد نمی شود بر اساس اهواء دنیایی و نفسانی و احساسات گوهر نفس را در اختیار دیگران قرار داد

سیدنا الاستاد علامه طهرانی می فرمودند: انسان نباید گوشت قربانی باشد که هر کس تکه ای از آن را ببرد و برای صاحبش چیزی نماند یا مانند دیس حلوا که هر کس لقمه الی از آن بر می دارد یعنی نباید خودش را کاملا در ختیار مردم و دیگران بگذارد به گونه ای که به خلوت هایش و به خانواده اش نرسد.

پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد                                  گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان

دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل                                مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان

البته باید با آنها که دارای ایمان و صفای دل هستند معاشرت کرد اگرچه سالک نباشند و چه بسا این معاشرت موجب میل و ورود آنان به راه خدا شود

در روز قیامت مقام کسانی که مردم را با توحید حقیقی و خدای واقعی نه خیالی و توهمی آشتی داده اند از همه بالاتر است بطوریکه حتی شهدا به مقامشان غبطه می خورند.

مگر اطرف پیامبر و اهل بیت علیهم السلام را مومنین واقعی و سالکان راه خدا گرفته بود خیر بلکه عمدتا همین مردم عامی و مسلمانان ظاهری بودند اما می بینیم که داب و روش ائمه سلام الله علیهم در مماشات و همراهی با آنان است

بقول یکی از بزرگان می فرمود: ما با همه مردم رفیقیم اما تا در جهنم و با آنها وارد جهنم نمی شویم

البته این برای کسی که نسبت به نفس و امور خود کنترل دارد مثل پیامبر صلی الله علیه و آله که نقل شده با آنکه بسیار با حیا بود و افراد که به منزل و دیدن او می آمدند تا آنها بلند نمی شدند پیامبر نمی توانست بلند شود اما همین که وقت نماز می شد طوری بود که انگار دیگر پیامبر اینها را نمی شناخت.

خلاصه کلام

دل به بازار من آورده و بفروخته ای               دل بفروخته مفروش به بازار دگر

منظور از مماشات و معاشرت با عامه مردم و حتی بعضی از نزدیکانی که بر اساس آنچه که گفته شد این نیست که نفس و فکر و وجود خود را در اختیار آنان قرار دهیم بلکه باید در یک صورت ظاهری با آنان معاشرت کرد و ابدا به آنان اجازه ورود به قلب را نداد.

لذا مومنین و اولیای الهی همیشه غریبند چون کسی آنها را ادراک نمی کند و مرتب هم حتی از طرف نزدیکان متلک و زخم زبان می شنوند مخصوصا این مساله در آخرالزمان شدیدتر است

سیدنا الاستاد می فرمودند: مرحوم حداد حتی در منزل و خانه اش هم غریب بود

هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان                    دل به خوبان ندهد وز پی ایشان نرود

آری عده مومنین حقیقی بسیار قلیل و کم است

وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ (سبأ : 3)

 و (هر چند) از بندگان من عدّه قلیلى شکر گزارند.

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.