گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


پرسش و پاسخ (ارتباط علامه طهرانی با آیت الله نجابت شیرازی)

ببخشید استاد، دلیل قطع ارتباط مرحوم نجابت با مرحوم علامه چه بوده است؟ و از جانب کدام بزرگوار صورت گرفته است؟ پاسخ از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

ببخشید استاد، دلیل قطع ارتباط مرحوم نجابت با مرحوم علامه چه بوده است؟ و از جانب کدام بزرگوار صورت گرفته است؟

پاسخ از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

حقیر تا به حال کلامی که دلالت بر قطع ارتباط سیدنا الاستاد علامه طهرانی رضوان الله علیه، با مرحوم آیت الله نجابت شیرازی رحمة الله علیه، داشته باشد را نه از استاد و نه از فرزندان و دیگر شاگردان نشنیدم

مرحوم آیت الله نجابت نسبت به حضرت آقای حداد نیز بسیار علاقه و محبت داشتند و ایشان را از اولیاء الهی و انسانی راه رفته می دانستند اما اینطور نبود که خود را تحت تربیت ایشان قرار داده و دست ارادت به ایشان بدهند.

علاوه اینکه تعابیر سیدنا الاستاد در مکتوباتشان درباره مرحوم آقای نجابت رحمة الله علیه، احتمال قطع بودن رابطه را رد می کند؛ البته طبق بیان فرزند ارشد مرحوم علامه، ارتباط آیت الله نجابت با حضرت علامه در اواخر عمرشان کمتر شده بوده و می گویند بعد از سفر به مشهد در خاطر ندارم که ملاقاتی میان ایشان حاصل شده باشد. اللهُ أعلم.

مرحوم علامه در کتاب روح مجرد که از آخرین تالیفات در اواخر عمر پر برکتشان است، درباره مرحوم آقای نجابت، عنوان «جناب محترم آیة الله مرحوم حاج شیخ حسنعلى نجابت شیرازى»‏ را به کار می برند و در همان کتاب آنجا که دربارۀ لزوم استاد و ضرورت دستور العمل سلوکی و تداوم بر اذکار و اوراد بحث می فرمایند، تصریح دارند که مرحوم آقای انصاری همدانی اعلی الله مقامه الشریف از أوراد وارده که جز به مرحوم آیة الله حاج شیخ حسنعلى نجابت و حجّة الإسلام آقاى سیّد عبد الله فاطمى شیرازى به کسى نداده‏ اند به حقیر داده‏ اند، که این عبارت علاوه بر اینکه اشاره به بلند مرتبه بودن آقای نجابت دارد، نافیِ احتمال قطع است.

کوتاه سخن آنکه: سالکان و ره یافتگان به حریم قدس پروردگار، دارای شواکل مختلف هستند که همین امر موجب اختلاف در استنباط و برداشت و شکل گیری مبانی و اصول ایشان در طریق الی الله و روش و منهاج آنان می شود؛ لذا همانطور که فقها و عالمان ظاهری از کلام واحد امام صادق علیه السلام بر اساس دریافت و درایت خود استنباط های گوناگونی دارند، علمای باطن هم در علوم باطنی از اساتید خود برداشت های گوناگونی دارند که البته برخی بر برخی دیگر افضلیت دارند که این کلام مصرّح اولیای الهی است کما اینکه در میان صحابه خاص رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بین سلمان و اباذر تفاوت های زیادی بود در حالیکه هر دو شاگرد یک ولیّ خدا بودند؛ سلمان بر اثر عبودیت محضه و تسلیم بودن تام و اتصال به منبع ولایت، از جزئیت عبور کرده و به مقام ولایت کلیه نائل گشته بود؛ نفسش با نفس رسول خدا یکی شده بود و آنچه را که می گفت همان بود که بر قلب پیامبر وارد می شد و ابدا با هم فرقی نداشت! لذا در یک آرامش و سکون والایی به سر می برد؛ اما اباذر درست بر خلاف سلمان بود و آن طمانینه و آرامش باطن که حکایت از سعه و ظرفیت قلب دارد را نداشت لذا کارش به تبعید کشیده شد.

مرحوم آقای نجابت حقا عارف وارسته و سالک راه رفته و ریاضت کشیده ای بود و شاگردانی هم تربیت کردند؛

بله، وقتی که مرحوم آقای حداد اعلی الله مقامه به ایران آمده بودند یکی از بزرگانی که با جمیع شاگردانش به دیدار مرحوم آقای حداد شتافت، همین آقای نجابت بودند که ظاهرا یکبار در طهران در منزل احمدیه مرحوم علامه و یکبار هم در مشهد مقدس خدمت آقای حداد می رسند که تصویر ملاقات مشهد موجود است؛ در یکی از این دیدارها، بنابر نقل فرزند دوم علامه، آقای حداد رو می کنند به ایشان و می فرمایند: تو که بارکش نیستی چرا بار می کشی؟! بیا بار خود و شاگردانت را اینجا بیانداز! من بارکشم! که این کلام، گرچه اشاره به برتری مقام حضرت حداد و علوّ ظرفیت ایشان نسبت به آقای نجابت در امر دستگیری از نفوس مختلف را دارد، اما مطلبی بوده که بین ایشان و آقای حداد گذشته است؛ رحمة الله علیهما رحمة واسعه.

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.