یکی از موضوعاتی که امروزه مورد چالش است و تا حدودی رنگ اعتقادی به خود گرفته، ساخت مساجد با چندین مِناره است. سوال اینجاست که آیا وجود مناره یا همان گلدسته برای مساجد لازم است و اگر هست به چه صورت و چه تعداد؟ در این مقاله به این سوالات پاسخ داده شده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
مِناره در اسلام (چگونگی و تعداد آن)
یادداشتی از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
مسجد در اسلام، بر مبنای سادگی و دوری از تجمّل و تزئین استوار شده است و عظمت آن، در سادگی است. بدین جهات از مستحبّات مسجد، روباز بودن و نداشتن سقف است. مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله در آغاز چنین بود و بعدا بخاطر مقابله با ریزش باران یا تابش خورشید، بر سر و روی نماز گزاران، با سایه بانی از شاخ و برگ نخل پوشانیده شد.
یکی از موضوعاتی که امروزه مورد چالش است و تا حدودی رنگ اعتقادی به خود گرفته، ساخت مساجد با چندین مِناره است.
طبق بررسی های تاریخی، مساجد اسلامی در آغاز، فاقد چیزی بنام مناره بودند و احداث آن، یک پدیده ثانوی است و به صورت مرتفع و بر افراشته، که از دور نمایان باشد، از جای دیگر اقتباس شده است.
از شیخ طوسى روایت شده است به إسناد خود از علىّ بن جعفر، قال:
سَألتُ أبا الحَسَنِ علیه السّلام عَنِ الأذانِ فى المَنارَة، أ سُنَّة هُوَ؟ فَقالَ: إنَّما کانَ یُؤَذَّنُ لِلنَّبِىِّ صلّى الله علیه و آله و سلّم فى الأرضِ فَلَم تَکُن یَومَئِذٍ مَنارَة. (وسائل الشیعه، ج 3، ص 505)
(از موسى بن جعفر علیهما السّلام درباره اذان در مساجد سؤال کردم که آیا مستحب است؟ حضرت فرمود: در زمان رسول خدا براى پیامبر اذان مى گفتند ولى در آن روز مناره وجود نداشت (مؤذّن بر خانه هاى اطراف اشراف نداشت)
البته طبق شواهد مناره به عنوان محلّی برای أذان گفتن در مسجد اضافه شد اما با تأکید بر اینکه بلند نباشد تا إشراف بر خانه های اطراف نداشته باشد. نهایت استحباب مناره را فقط به عنوان ماذنه (محل اذان گفتن) می تواند در صورت همسطح بودن با سقف مسجد از روایات بدست آورد.
از امام صادق علیه السلام چنین نقل است که حضرت فرمودند: أنَّ عَلِیًّا علیه السّلام مَرَّ عَلَى مَنارَة طَوِیلَة فَأمَرَ بِهَدمِها و [ثُمَ] قالَ: لا تُرفَعُ المَنارَة إلّا مَعَ سَطحِ المَسجِد. (همان)
(روزى أمیرالمؤمنین علیه السّلام به مسجدى عبور کردند که داراى مناره بود دستور دادند آن مناره را خراب کنند و فرمودند: ارتفاع مناره باید به اندازه سقف مسجد باشد.)
اصل مناره در لغت به معنای محل نور و روشنائی و ساختمان برج مانندی است که پیشترها در کنار راه برای روشن کردن چراغ و راهنمایی می ساختند.
نکته قابل عرض این است که مناره یک ساختمان کاربردی با هدف اعلان است و یک پدیدۀ جدید و حادث و منحصر به اسلام نیست، بلکه قبل از آن هم با کاربرد دیگر وجود داشته است مثلا به عنوان فانوس و ارسال و دریافت علامت بین مرزها و یا نقاط خطیر و حسّاس استفاده می شده است.
حتی گفته شده آتش پرستان در کنار آتشکده ها از مناره استفاده می کردند که در حیطه حکومت ساسانی ، نوعی آتشگاه نیز محسوب می شده و مسئولیت نگهداری آتش آن بر عهده موبدان گذاشته شده بود و در بالای آن آتش می افراختند تا اهل شهر درخشش آنرا بنگرند و پرستش نمایند.
بیزانسی ها از چنین بناهایی در شمال آفریقا و سوری ها در دوران اسلامی به شکل وسیعی برای مقاصد نظامی استفاده می کردند. فانوس اسکندریه که یکی از عجایب هفتگانه جهان بوده و در سده دوم هجری از بین رفته، علاوه بر مصارف دیگر چنین کار کردی نیز داشته است. علاوه بر این، برجهای استوانه ای متصل به قلعه های اسلامی واقع در بخشهایی از ساحل آفریقای شمالی مثل تونس که به عنوان چراغ خانه و محل دیده بانی مورد استفاده قرار می گرفته نیز «مناره» نامیده می شده است. با توجه به آنکه ریشه این از نور است، بر پایه تفاسیر از مناره به عنوان تجلیگاه انوار الهی یا صورتی از اشراق روحانی یاد شده است.
می توان گفت، واژه مناره یک واژه و معماری اسلامی نیست بلکه دو مفهوم متمایز نور یا آتش و نشان را به هم پیوند می دهد که هیچ یک از این مفاهیم در آیین عبادی اسلامی جایی ندارند. به همین جهت، پژوهشگران هنر اسلامی در صد برآمدند که اصل نضج گیری مناره را به تعالیم و آموزه های اسلامی منتسب ندانند و آن را گونه ای معماری قلمداد کنند که قبل از اسلام وجود داشته و مسلمانان هم در مقاصد خود از آن بهره گرفتند.
به عبارت دیگر، مناره یک بلندی است که در هر جایی کاربرد خاصّ خود را دارد و برای هر مکانی که نیاز به ابراز و اعلان داشته باشد استفاده از آن منطقی است پس نمی توان آن را محدود به مکانی غیر از مکان دیگر کرد. همانطور که اصل مسجد به عنوان محلی برای عبادت جمعی اختصاص به اسلام ندارد گرچه به جهت ربط با عالم توحید و ملکوت قابل مقایسه به هیچ مکانی نیست.
مرحوم استاد حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه در باب نورانیت مسجد می فرمایند:
روح دین عبادت، و بهترین عبادت نماز است. خداوند براى آنکه مؤمنین در موقع عبادت حال و حضور قلب داشته باشند مکان هائى را معیّن فرموده که در آنها نماز گزارند؛ گرچه همه جا مکان خداست و هر جا نماز گزارده شود صحیح است.
لکن معلوم است جائى را که بنام خدا بر اساس تقوى بنا کنند و با آداب شرعیّه او را تنظیف نمایند و از تجمّلات و زینتها خالى سازند و براى او مأذنه (محل اذان ) و مِطهَره (محل طهارت) قرار دهند، و مؤمنین براى أداى فرائض دور هم جمع شوند و دل به خدا دهند، و با رابطه هاى قلبى در صفوف واحد یکدل و یک جهت به خدا متوجّه شوند و امر به مرابطه و ارتباط بدنها و حواسّ و دلها مى کند، اثرش چندین برابر است. (نور ملکوت مسجد)
کوتاه سخن آنکه: از آنجایی که مهمترین فلسفۀ مناره در کنار گنبد مساجد، محلّی برای اذان گفتن می باشد، برای هر مسجدی یک مناره کافی می نماید؛ روی همین اساس در ابتدا مناره در مساجد به صورت تک ساخته می شد و بعداً به جهت تزیین و دیگر علت ها به دو یا بیشتر از آن تعدّد پیدا کرد مانند اینکه برخی وجود دو مناره را در اطراف گنبد، نشانۀ دو دست در حال دعا بیان کردند
بنابراین، قول به اینکه تک مناره از آداب و ممشای اهل تسنن و دو مناره علامتی برای مساجد شیعی است، از اساس غلط و مردوود است.
در ایران که مهد تشیّع است اکثر مساجد با دو مناره ساخته می شود. از وقتی که مناره در کنار مسجد به ایران آمد از آنجایی که با تمدّن و فرهنگ و معماری ایرانی تلفیق شد برای جهاتی از جمله قرینه سازی در مناره و زیباتر جلوه نمودن آن اغلب دوتایی شد. به عبارت دیگر بهره بردن از دو مناره در مساجد ایرانی جنبه هنر و زیبایی داشت. در زبان فارسی به مناره گلدسته می گویند.
پس در نتیجه می توان گفت که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله، اصلا مناره نبوده و اذان بر بام مسجد گفته می شد. حتی قبل از آنکه مسجد ساخته شود، اذان توسط بلال حبشی، بر پشت بام بلندترین ساختمان گفته میشد. بعدا برای مسجد و اذان، مناره ساخته شد
حال اگر بخواهیم اصلی را طبق پیشینه تاریخی و بر محور سنت اسلامی طرح بریزیم باید بگوییم که در ساخت مساجد تک مناره بودن اصل است چون مناره در اسلام جایگاهی برای اذان است از این روی به آن ماذنه یعنی محلی برای اذان گفتن اطلاق می شود که این مساله خود به خود وجود دو مناره و دو ماذنه را نفی می کند. و تعدّد مناره بیشتر جنبه معماری و زیباسازی دارد و شعار و علامت برای شیعه محسوب نمی شود.