گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


ملکوت أذان (اذان در صدر اسلام و بعد از آن)

أذان شعار اهل توحید است و آوایی از جنس ملکوت؛ یکی از سیره های عملی و سلوکی علامه طهرانی رحمة الله علیه تقیّد به گفتن اذان بود که سالکان راه خدا را بر اساس این سنت اسلامی، بر آن ترغیب می نمودند؛ در مقالۀ حاضر، حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی حفظه الله به بیان انوار و آثار ملکوتی اذان، جایگاه آن در سیرۀ اهل توحید و بیان برخی بدعت ها در اذان می پردازند.

بسم الله الرحمن الرحیم

ملکوت اذان (اذان در صدر اسلام و بعد از آن)

منبع: سلسله مقالات تالیف حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

نماز خلوت بنده است با خداى خود، و راز و نیاز گفتن و تعریف و تمجید نمودن و استمداد و استنصار کردن و غرق انوار جمال و عظمت او شدن است و اذان، نوای دعوت به آن است.

ملکوت اذان

یکی از شعارهای مهمّ اسلام است که ضمن اشاره به اهمّیت نماز، وجه ممیّز و فصل مشخّص دین اسلام از سایر ادیان است، اذان است که نورانیت و ملکوت آن، زمین و ناسوت را به آسمان و ملکوت ربط می دهد تا جاییکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اهل آسمان از اهل زمین چیزی جز اذان نمی‏شنوند. (میزان الحکمه، ج 1، ص 82)

از این کلام معلوم می شود که اذان از جنس ملکوت است؛ آری، اذان آوای ملکوت است

تشریع اذان و فلسفه آن به بلندای معراج رسول خداست؛ در شب معراج وقتی پیامبر در آسمان نماز بجا آورد، اول، جبرئیل اذان گفت به همین ترتیب، بعد حضرت به اقامه نماز پرداخت (سرّ الصلاة، ص 96)

امام صادق علیه السلام در تشریع اذان بعد از معراج می ‏فرماید: هنگامی که جبرئیل اذان را آورد، سر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر دامان علی علیه السلام بود. جبرئیل اذان و اقامه را به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تعلیم داد. هنگامی که پیامبر سر خود را برداشت، از علی علیه السلام سؤال کرد: آیا صدای اذان جبرئیل را شنیدی؟ حضرت عرض کرد: آری پیامبر بار دیگر پرسید: به خاطر سپردی؟ گفت: آری. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بلال را (که صدای رسایی داشت) حاضر کن و اذان و اقامه را به او تعلیم ده. علی علیه السلام بلال را حاضر کرد و اذان را به او تعلیم داد. (مستدرک الوسائل ج 4، ص 612)

بر اساس روایات صحیحه تمام فصول نماز و اجزاء آن و تکرار آن موقوفی بوده و از ناحیه پروردگار توسط جبراییل به حقیقت وجودی رسول خدا صلی الله علیه و آله تعلیم و تشریع شد که طبق برخی از نقل ها تاریخ تشریع اذان به سال اول از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه برمی گردد.

تشریع اذان در عهد رسول خدا

یکی از محکمترین ادله تشریع اذان در زمان پیامبر برخی از آیات قرآن است که اشاره به اذان دارد که به یک مورد بسنده می کنیم آنجا که می فرماید: إِذا نادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ (سوره مائده، آیه 58)

در تفسیر این آیه بحث از اذان مطرح شده­است به این بیان که مراد از ندا به اتفاق نظر مفسرین اذان است البته از این آیه مشروعیت آن برای نماز قابل استفاده است.حار الانوار  ، ج 81، ص103)

هجرت به مدینه و فزونی مسلمانان، نیاز به وسیله ای برای اعلام وقت نماز و تجمّع مسلمانان برای برپایی این فریضه بزرگ بود. پیامبر اکر در فکر اتّخاذ تصمیمی در این مورد بود تا اینکه این امر از طریق وحی به شکل اذان تشریع شد.

اذان در لغت به معنی اعلان یا اعلان نمودن است. (لسان العرب، بیروت، دار صادر، بی تا، ج  13 ، ص  9)

در قرآن و روایات نیز معنی لغوی اذان و مشتقات آن بطور گسترده بکار رفته ­است چنانچه خداوند می­فرماید: وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بالْحَجِّ (سوره حج، آیه 24) و نیز در آیه دیگر فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ (سوره اعراف آیه 44) و وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِه (سوره توبه، آیه 3)؛ آنگاه در شریعت اسلام این کلمه برای اصطلاح مخصوصی که از آن برای اعلان به ادای نماز و اعلام برای داخل شدن به وقت نماز، استفاده می­شود.

بنابراین کیفیت و تعیین اذان در زمان رسول­الله صلی الله علیه و آله آنهم در صدر اسلام واقع شد گرچه در کیفیت و کمیت اذان بین شیعه و اهل تسنن اختلاف است.

در کتاب مجموعه ورام می‏نویسد: سابقاً مردم چنین بودند، وقتی صدای اذان بلند می‏شد، آهنگری که پتک را برای کوفتن بر آهن بلند کرده بود بر زمین می‏نهاد و می‏گفت: منادی خدا ندا می‏دهد کاری مهمتر پیش آمده است یا خیاط که سوزن را به دست گرفته بود و آماده بود تا نخ را در آن قرار دهد و بدوختن ادامه دهد، نخ و سوزن را کنار می‏نهد و می‏گفت خیر و برکت در کاری نیست که چنین موقعی انجام گیرد، باید ندای پروردگار را اجابت کرد.

ناگفته نماند مشروعیت اذان چنان محکم است که برخی قُدمای از فقها آن را برای مردان واجب می دانستند.

از آنچه که تا کنون بیان شد بدست می آید که اصل اذان و اجزاء و تکرار آن یک امر مشروع تعبدی است چنانچه علامه مجلسی در این مورد می ‏نویسد: باید توجه داشت که اذان و اقامه به اتفاق اصحاب امامیه بوسیله وحی تشریع شده است.

فلسفه اجزاء اذان

حال، گرچه در برخی از روایات برای فصول و تکرار آن مطالبی بیان شده اما آنها را نمی توان علت تامه و فلسفه اصلی برشمرد بلکه حکمت هایی هستند که به فراخور ادراک و عقول مردم بیان شده است. در واقع حکمت، تنها به عنوان جزیی از علّت، است و چه بسا افزون بر آن، حکمت های دیگری برای تشریع یک حکم باشد که ما از آن بی خبریم. لذا با نبود حکمت اصل حکم از بین نمی رود.

فضل بن شاذان، از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام نقل می‏کند که فرمود: خداوند به علل زیادی به مردم دستور داده که اذان بگویند؛ از جمله اینکه: فراموش شدگان را بیاد آورد و غفلت زدگان را بیدار کند. آنها را که هنوز در خوابند و اطلاع از وقت نماز ندارند متوجه کند. 

مؤذن فریاد می‏زند بندگان خدا! اینک بپا خیزید برای عبادت خالق و روی به این وظیفه با اهمیت آورید. او در دل آسمانها فریاد می‏زند. خدا یکتا است الله اکبر او ایمان خود را با این جملات اعلان می‏نماید و اسلام را به فراموشکاران عرضه می‏دارد. نامش را مؤذن گفته‏اند؛ زیرا با جملات اذان اعلام نماز می‏کند. اولین کلمه‏اش الله است در الله اکبر و همچنین آخرین کلمه‏اش الله است در لا اله الا الله؛ خداوند خواسته است اول، با نام او آغاز کنند و آخر به نام او ختم نمایند؛ مؤذن دو بار می‏گوید اشهد ان لا اله الا الله تا در گوش شنوندگان تکرار شود و اگر غفلت زده‏ای مرتبه اول متوجه نشد، مرتبه دوم بداند و بفهمد که جهان هستی به یکتایی خدا گواهی می‏دهد؛ دیگر اینکه نماز دو رکعت دو رکعت است، اذان نیز دو عبارت دو عبارت است. در ابتدای اذان چهار مرتبه الله اکبر می‏گوید زیرا ابتدا ترنم و آغاز اعلام است؛ دو مرتبه اول موجب بیداری شنونده می‏شود تا توجه به اذان نماید و جملات بعد را به گوش هوش بسپارد؛ بعد از تکبیر، دو شهادت می‏دهد: شهادت اول اشهد ان لا اله الا الله توحید و یکتایی خدا را ثابت می‏کند و شهادت دوم اشهد ان محمداً رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم رسالت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم را، بفهماند اطاعت هر دو (خدا و پیامبر) بهم پیوسته است و هم از آن جهت که اصل ایمان همین دو گواهی است. و این دو بار گفتن به منزله دو شاهد است که در اثبات حقوق (در اسلام) نیاز به دو شاهد داریم. انسان در اذان اقرار به یکتایی خدا و رسالت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم می ‏نماید. با همین اقرار، تمام لوازم ایمان را می‏پذیرد؛ زیرا اصل ایمان اعتقاد به خدا و پیامبر است؛ پس از این دو گواهی، مردم را به نماز دعوت می‏کند حی علی الصلوة؛ زیرا اذان برای اعلام نماز تشریع شده است. دعوتی است از جانب خدا برای انجام نماز. پس از آن دعوت به رستگاری حی علی الفلاح و دعوت به بهترین عمل حی علی خیر العمل می‏باشد و بالاخره آخر اذان بنام خداوند ختم می‏شود لا اله الا الله چنانکه اولش نیز بنام او شروع گردید. (شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 258؛ روضة المتقین از متن لایحضره الفقیه، ج 2، ص 260)

علاوه اینکه پر واضح است چیزی که یکی از حکمت هایش یادآوری و بیداری باشد نیاز به تکرار دارد. امام صادق علیه السلام فرمود: الْأَذَانُ مَثْنَى مَثْنَى وَ الْإِقَامَةُ مَثْنَى مَثْنَى؛

(هر یک از کلمات اذان و اقامه باید دو مرتبه تکرار شود.)

در حدیثی از امام حسین علیه السلام به نقل از امیر مومنان علیه السلام درباره فصول نماز و تکرار آن مطالب نفیسی بیان شده است که در ابتدای آن آمده است: امام حسین علیه السلام فرمود: در مسجد نشسته بودیم که مؤذن برای اذان بالای مناره رفت و شروع به گفتن اذان کرد، گفت: الله اکبر الله اکبر؛ در این هنگام اشک از دیدگان پدرم امیر المؤمنین علیه السلام فرو ریخت و ما نیز از گریه او شروع به گریه کردیم. مؤذن اذان خود را تمام کرد. امیر المؤمنین فرمود: می‏دانید مؤذن چه می‏گوید؟ گفتیم: خدا و پیامبر و وصی پیامبرش می‏دانند. فرمود: اگر بدانید چه می‏ گوید، لضحکتم قلیلاً و لبکیتم کثیراً؛ کم خواهید خندید و زیاد گریه خواهید کرد.

به جهت طولانی بودن این روایت از آوردن آن صرفنظر کردیم که اصل آن در جلد 84 بحار الانوار، ص 131 از معانی الاخبار نقل شده است.

سیره مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه را درباره اذان و ملکوت آن

گرچه اذان شعار مسلمانان است و معمولا از آن در مقابل ناقوس کلیسا اما با محتوایی مقدس ذکر می شود اما سیدنا الاستاد برای آن ارزش و اهمیتی فوق العاده قائل بودند و آن را فراتر از یک اعلان برای نماز می دانستند کما اینکه در روایات به آثار عظیم و ملکوتی اذان اشاره شده است.

جذبه و کشش این اذان، به قدرى است که به قول نویسنده تفسیر «المنار»، بعضى از مسیحیان متعصب، هنگامى که اذان اسلامى را مى ‏شنوند، به عمق و عظمت تأثیر آن در روحیه شنوندگان اعتراف مى ‏کنند. سپس نامبرده نقل مى ‏کند: در یکى از شهرهاى مصر جمعى از نصارى‏ را دیده‏اند که به هنگام اذان مسلمین اجتماع کرده، تا این نغمه آسمانى را بشنوند.

«لیام نیسون»، بازیگر هالیوودی که چند سال پیش برای فیلمبرداری فیلمی به استانبول رفته بود در یکی از مصاحبه‌هایش به شدت نسبت به دین اسلام  ابراز علاقه کرده و گفته بود که با شنیدن صدای اذان، به فکر کنار گذاشتن مذهب کاتولیک و روی آوردن به اسلام می‌اندیشد وی می گوید: صدای اذان برایم روح نواز است. (خبرگزاری فارس، شماره: 13931023001081)

بارها اتفاق افتاده که برخی از اهل کتاب به صرف شنیدن صدای اذان چنان جذبه ای شامل حالشان شده است که اسلام را اختیار کرده اند.

«کاترینا شولدوا» استاد دانشگاه بانوی مسیحی است که پس از ماه‌ها تحقیق و مطالعه برای شبهات خود در جوار بارگاه منور رضوی پس از ادای شهادتین به دین مبین اسلام گروید و مذهب حقه تشیع را برای خود برگزید. این پزشک برجسته می گوید: برای سفر به کشور ترکیه رفته بودم که هنگام اذان کلماتی را شنیدم که حس عجیبی در من به وجود آورد، بسیار منقلب شدم؛ ناخواسته کلمات را ادا می‌کردم بدون آنکه معانی آن را درک کنم. این بانوی مسلمان شده که پس از اسلام آوردن نام زهرا را برای خود برگزید. (پایگاه اطلاع‌ رسانی آستان قدس رضوی)

صدای اذان مخصوصا برای اطفال اثر خاصی دارد لذا در روایات به استحباب اکید توصیه شده است که هنگامی که فرزندی به دنیا می آید در گوش راست وی اذان و در گوش چپش اقامه گفته شود.

سیدنا الاستاد می فرمودند: انسان باید خودش اذان بگوید تا آن جذبات الهی را دریافت نماید، مخصوصا سالکان راه خدا باید در تمام اوقات پنجگانه نماز به گفتن اذان مقید باشند؛ می فرمودند: در جامعه اسلامی باید پنج بار از ماذنه ها صدای اذان به گوش مردم برسد.

اذان، تصفیه باطن و آماده ساختن روح و جان برای ورود به خلوت با حریم کبریایی است که طنین ملکوتی آن در فضا، دل مؤمنان را به سوی خدا می کشد، که حقیقت این معنا را می توان از جمله رسول خدا صلی الله علیه و اله که بارها می فرمود: أرِحْنا یا بِلال! «اى بلال با نداى اذان خود ما را از توجّه به دنیا و کثرات نجات بده و خلاص کن.» بدست آورد حال ببینید فرق دریافت رسول خدا با ما از اذان از کجا است تا به کجا؟

اذان در تاثیر بر نفس، تالی تلو قرآن است چرا که همانطور که بر آرامش دل مومنین می انجامد، همچنین بر وحشت و خشم کافران می افزاید.

«گلادستون» نخست‏ وزیر سیاستمدار انگلستان در گفتار معروفى در مجلس عوام آن کشور می گوید: ما دام که نام محمّد در مأذنه ‏ها صبح و شام به عظمت یاد مى ‏شود و قرآن برنامه زندگى مسلمانان است و حج (هر سال با شکوه تمام) برگزار مى‏گردد، جهان مسیحیت در خطر بزرگى است و ما از اصلاح جهان عاجز خواهیم بود. در بعضى از نقلها جمله ‏هاى دیگرى نیز بر آن افزوده شده و آن این است که وی در ذیل این سخن می گوید: بر شما سیاستمداران مسیحى واجب است که نام محمّد را از اذان مسلمانان حذف کنید و یاد او را از خاطره‏ ها ببرید و قرآن را بسوزانید و کعبه را ویران کنید. (پیام امام امیرالمؤمنین علیه ‏السلام، ج‏1، ص: 263)

اینکه اذان را، صرفا از رادیو و رسانه ها بشنویم، صحیح نیست؛ در مساجد و ماذنه ها باید اذان به صورت زنده گفته شود؛ مومنین خود باید اذان بگویند، سیره پیامبر صلی الله علیه و آله اینچنین بوده است سیره امیر مومنان علیه السلام و سایر معصومین همین بوده است در روایات آمده است که مولایمان امیر مومنان علیه السلام خود به ماذنه می رفت و با صدای رسا اذان می گفت.

در احوال واقعه کربلا نوشته اند که وظیفۀ اذان گویی بر عهده جناب شاهزاده حضرت علی اکبر علیه السلام بود.

بزرگان و علما و خاصه عرفای عالی مقدار ما، خود به گفتن اذان با صدای بلند اقدام می کردند و این نیست مگر به جهت آثار ملکوتی که در این عمل نهفته شده است.

سیدنا الاستاد با آن صدای ملکوتی بر گفتن اذان مقید بودند و همسایه های ایشان، هنوز از شیرینی ندای آسمانی که از آن حنجر نورانی بیرون می شد و آنان را با خدایشان پیوند می داد، متمتعند. حقیر گاهی برای استماع نوای اذان ایشان به درب منزلشان می رفتم و صدایشان را با گوش جان می خریدم.

بر همین اساس رفقا و شاگردان ایشان مخصوصا قدیمی ترها به گفتن اذان پایبند بودند و هنوز هم این سیره را ادامه می دهند خود حقیر گاهی این توفیق را دارم که در حیاط منزل اذان می گویم.

پیامبر صلی الله علیه و آله از اینکه اذان در آخرالزمان توسط مومنین ترک می شود اظهار شکوه دارند و می فرمایند: در آخرالزمانت مردم از گفتن اذان عارشان می آید و آن را به ضعفاء می سپارند؛ این معنا مسلم است که هر کسی توفیق گفتن اذان را ندارد.

امیر المؤمنین علیه السلام فرمود که به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عرض کردیم: آقا شما چنان ما را تشویق فرمودید که بیم آن داریم که امت شما در راه گفتن اذان به یکدیگر با شمشیر حمله کنند. فرمود: اما هر کسی اذان نخواهد گفت. (مستدرک الوسائل، ج 4، ص 20)

از روایات استفاده می شود که گفتن اذان از علامات اهل توحید است؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: یحشر المؤذنون یوم القیامه اطول اعناقاً ینادون بشهادة ان لا اله الا الله. 

(مؤذنین در روز قیامت از همه مردم گردن افراشته‏تر محشور می‏شوند در حالی که شهادت به لا اله الا الله می‏دهند.)

در روایتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‏فرماید: اما الاذان فانه یحشر المؤذنون من امتی مع النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین. (مستدرک الوسائل، ص 22، ح 1)

(اذان گویان امتم با پیامبران و صدیقین و شهداء و صالحین محشور می‏شوند)

قطعا آن اثری که صدای اذان به صورت مشافهی و مباشرتی بر نفس دارد اذان ضبط شده ای که از رسانه و بلندگوها پخش می شود، ندارد لذا مرحوم علامه می فرمودند: اذانی که از رادیو و تلویزیون پخش می شود کفایت از اذان نمی کند.

اذان را باید با صدای رسا و نوا و آهنگ گفت؛ در روایت است اذان گفتن با صدای بلند در منزل، موجب رفع بیماریها و تکثیر نسل می‏شود. (بحارالانوار ج 84 ص 171)

هشام بن ابراهیم نقل می‏کند به حضرت رضا علیه السلام از بیماری خود شکایت کردم و گفتم: فرزند هم برایم متولد نمی‏شود. حضرت رضا علیه السلام فرمود: در منزل با صدای بلند اذان بگو ففعلت ذلک فاذهب الله سقمی و کثر ولدی این کار را کردم، خداوند بیماریم را بر طرف کرد و چند فرزند به من داد.

علامه می فرمودند: اگر نمازها را به جمع می خوانید یک اذان کافیست که متاسفانه گاهی دیده می شود در مساجد برای نماز عصر یا عشاء دوباره اذان می گویند که این عمل بدعت و حرام است و همه فقهای بزرگوار ما بدان تصریح دارند. بله اگر نماز عصر در وقت خودش و با فاصله از نماز ظهر خوانده می شود گفتن اذان دوباره برایش مشروع است و همینطور است اذان عشاء. (دایره المعارف جامع اسلامى، ج 2، ص65 و 66)

همینطور برای هر نماز باید یک نفر اذان بگوید اینکه در مساجد چند نفر بلند می شوند و اذان می گویند باز خلاف شرع است. آنچه مستحب است این است که وقتی کسی اذان می گوید یا از جایی صدای اذان پخش می شود دیگران آن را با خود و به طور آهسته "به قصد حکایت" تکرار کنند و الا سکوت نمایند و به فقرات اذان گوش کنند که همین مطلب در حضور قلب بسیار موثر است که متاسفانه در اکثر مساجد موذن در حال اذان گفتن است و عموم مردم با یکدیگر صحبت می کنند و با آن شلوغی وارد نماز می شوند.

آنقدر اذان در حضور قلب و آرامش دل و طهارت باطن موثر است که در روایت است گفتن اذان در گوش کسی که بد اخلاق است، موجب رفع سوء خلق می ‏شود. امام صادق علیه السلام فرمود: من ساء خلقه فاذنوا فی اذنه. هر که بد اخلاق بود اذان در گوشش بگویید. (بحار الانوار، ج 84، ص 51)

فقهاء تصریح دارند اگر انسان براى خواندن نماز جماعت به مسجد برود و ببیند نماز جماعت تمام شده و براى نماز جماعت اذان و اقامه گفته شده باشد، تا وقتى که صف ها بهم نخورده و جمعیّت متفرّق نشده است، بنابر احتیاط واجب نباید براى نماز خود اذان و اقامه بگوید.

سیدنا الاستاد می فرمودند: بین تمامی فقرات اذان باید فاصله انداخت بخلاف اقامه که باید دوتا دوتا گفت و اینکه در اذان هر دو فقره را به هم متصل می کنند خلاف سنت است.

استحباب موکد شهادت بر ولایت در اذان بر اساس ادلّه

یکی از جهاتی که مرحوم علامه در اذان بر آن تاکید داشتند این بود که فقره شهادت ثالثه که شهادت بر ولایت است حتما با عنوان "امیر المومنین"، بدین صورت گفته شود: أشهَدُ أنَّ عَلّیاً أمِیرَ المُومِنیِنَ، وَلِیُ الله.

 به گواهی فریقین مخصوصا علمای اهل سنت و مخصوصاً نوشته تاریخ بغداد که از دانشمندان قرن چهارم هجری و متوفای سال 463 هجری بوده، آیه اکمال دین و اتمام نعمت، با تصریح ابوهریره و سایر دانشمندان عامه در روز غدیر خم نازل شده است. با این توضیح مختثر مسلم است که جزء مکمّل دین و متمّم نعمت الهی، ولایت امیر مومنان علی علیه السلام و ائمه طاهرین است؛ پس قطعا شهادت به ولایت، از شهادت به توحید و شهادت به رسالت جدا نخواهد بود.

در روایتی امام صادق علیه السلام می فرماید: فاذا قال احدکم لا اله الا الله محمد رسول الله فلیقل: علی امیر المؤمنین؛ (احتجاج، ص 83)

(هر گاه یکی از شما گفت: لا اله الا الله محمد رسول الله، باید به دنبالش بگوید علی امیر المؤمنین؛)

و روایات از این دست کثیر است که دلالت دارد مستحب موکد است هرجا شهادت بر توحید و رسالت داده می شود بلافاصله آن را به شهادت بر ولایت تکمیل کند که یکی از موارد آن اذان است.

علامه مجلسی رحمة الله علیه می‏گوید: اذان یکی از مواردی است که مؤذن پس از گفتن اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله باید بگوید و ان علیاً ولی الله. اگر کسی در اذان یا اقامه این جمله را نه به قصد جزئیت بلکه تیمناً و تبرکاً بگوید گناهی نکرده، زیرا علماء حرف زدن بین اذان و اقامه را تجویز نموده‏اند و این بهترین ذکر و دعاست. (بحار الانوار، ج 84، ص 112)

البته حقیر نظر مرحوم مجلسی اعلی الله مقامه که شهادت ثالثه را فقط به جهت تبرک بلامانع می داند، ناتمام می دانم و عرض می کنم: گفتن اشهد ان علیا ولی الله نه از روی تیمن و تبرک است بلکه از مستحب موکدی است که تمام واجبات متبرک و متیمن به آنند گرچه جزء اذان نیست که شاید منظور مرحوم مجلسی هم همین باشد.

عارف واصل مرحوم ملامحمد تقی مجلسی پدر ملا محمد باقر مجلسی رضوان الله علیهما در جلد دوم روضة المتقین درباره شهادت به ولایت می‏نویسد: اخباری که دلالت دارد بر اضافه نمودن اشهد ان علیاً ولی الله... جزء اخبار اصول است و صحیح هست چنانکه محقق و علامه و شهید تصریح نموده‏اند. (روضة المتقین، ج 2، ص 246)

صاحب کتاب شهادت ثالثه در ارتباط با شهادت به ولایت امیر المؤمنین علیه السلام جدولی از علمای شیعه را که شهادت به ولایت را مستحب می‏دانند، تنظیم نموده است.

سید بحرالعلوم در منظومه که می‏فرماید: 

صل اذا ما اسم محمد بدا - علیه والال فصل لتحمدا 

و اکمل الشهادتین بالتی - قد اکمل الدین بهاوالملة 

یعنی: وقتی نام حضرت محمد را می‏بری صلوات بفرست به او و آلش تا کار پسندیده‏ای کرده باشی و دو شهادت لا اله الا الله و محمد رسول الله را با شهادت به ولایت علی علیه السلام تکمیل کن که دین و آئین به وسیله آن کامل شده است.

شیخ محمد حسن اصفهانی صاحب کتاب جواهر در کتاب نجاة العباد می‏نویسد:  مستحب است صلوات بر پیامبر و آل او هنگام نام بردن آنها و مستحب است کامل کردن دو شهادت، به شهادت بر ولایت امیر المؤمنین حضرت علی علیه السلام در اذان و غیر اذان. 

در کتاب هدایة الطالبین آیة العظمی شیخ ضیاءالدین عراقی آورده که سید نعمت الله جزائری به سند خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده که فرمود: یا علی انی طلبت من اجل الله جل جلاله ان یذکرک فی کل مورد یذکرنی فاجابنی فاستجاب لی. (هدایت الطالبین، ص 149)

(علی جان از خداوند عزیز خواستم در هر کجا که نام مرا برده است نام تو را هم ببرد، پس خداوند درخواستم را قبول نمود.)

طبق روایتی که در کتاب السلافة فی امر الخلافة نوشته عبدالله مراغی یکی از علمای اهل تسنن نقل شده، سلمان فارسی و اباذر غفاری در زمان خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بعد از شهادت به رسالت در اذان می‏گفتند اشهد ان علیاً ولی الله .

در کتاب جواهر الولایه مذکور است: سلمان فارسی پس از شهادت به رسالت گفت اشهد ان علیاً ولی الله. شخصی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و عرض کرد: چیزی را شنیدم که سابقه نداشت، سلمان پس از شهادت به رسالت، شهادت به ولایت علی داد.

و در همان کتاب است که: پس از جریان غدیر خم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به اباذر فرمود: اذان بگوید؛ اباذر پس از شهادت به رسالت گفت: اشهد ان علیاً ولی الله.  مردی به شکایت خدمت پیامبر اکرم گفت اباذر در اذان با شهادت بر ولایت بدعت گذاشت. پیامبر فرمودند: این چنین گفتار مرا در غدیر خم فراموش کردید که هر کسی من مولای اویم پس علی علیه السلام مولای اوست. (جواهر الولایه ص 380)

در روایت است که اذان و اقامه از زنان برداشته شده، ولی معنایش این نیست که اذان مختص مردان است و زنان باید آن را ترک کنند، بلکه این مساله تابع حکم نماز زنان است که چون معمولا اذان و اقامه را با صدا می گفتند، در نزد نامحرم باید با صدا ترک شود ولی آهسته گفتنش خوب است مانند نمازهای یومیه که اگر نامحرم صدایشان را بشنود باید به صورت اخفاء بخوانند و الا می توانند جهرا نماز را بخوانند.

برخی مستحبات اذان

مستحب است مؤذن رو به قبله باشد؛ ایستاده بگوید؛ در اذان وضو داشته باشد (اما در اقامه لازم است نه مستحب)؛ بین اذان و اقامه صحبت نکند (بلکه پس از گفتن قد قامت الصلوة حرف زدن مکروه است)؛ در حال استقرار بگوید یعنی در حالتی که بدن در آرام باشد؛ آخر فصول را با تأنی در اذان و سرعت در اقامه جزم بدهد؛ الف و های اسم جلاله الله را در هر فصلی که این اسم هست فصیح بگوید؛ هنگام اذان انگشت در دو گوش بگذارد؛ در اذان صدا را بکشد و بلند بگوید بلکه در اقامه هم بلند بگوید اما کوتاهتر از اذان؛ بین اذان و اقامه یا با دو رکعت نماز خواندن یا چند قدم راه رفتن یا شستن و یا سجده کردن یا ذکر گفتن یا دعا کردن یا سکوت نمودن فاصله بیاندازد.

امام صادق علیه السلام فرمود: امیر المؤمنین علیه السلام پیوسته به اصحاب خود می‏فرمود: هر کس بین اذان و اقامه سجده کند و در سجده خود بگوید رب لک سجدت خاضعاً خاشعاً ذلیلاً خداوند به ملائکه می‏گوید به عزت و جلالم سوگند محبت این شخص را در دل مؤمنین قرار می‏دهم و هیبتش را در دل منافقین. (بحار الانوار، ج 84، ص 152 و 153)

دانستن این مطلب بر اهمیت اذان و اقامه می افزادید: کسی که اذان یا اقامه ‏ای هر دو را عمداً ترک نماید تا هنگامی که تکبیرة الاحرام گفت دیگر جایز نیست نماز را بشکند و تدارک نماید. اما کسی که فراموش کرد تا به رکوع نرفته می‏تواند نماز را بشکند و اذان و اقامه را بجا آورد چه فرادی بخواند یا غیر فرادی؛ اما اگر یکی از آن دو را فراموش کرد یا بعضی از فصول آنها را یا شرایط اذان یا اقامه را، رجوع جایز نیست.

نماز مستحبّى اذان و اقامه ندارد، همچنین نمازهاى واجب دیگر غیر از نماز یومیّه.

عدم جواز اضافه کردن برخی فقرات به اذان

لازمه به تذکر جدی است که دیده شده برخی فقراتی را در اذان که حاوی شهادت بر فاطمه زهرا سلام الله علیها و دیگر شهادات اضافه می کنند که به طور جدی باید گفت: به قطع این عمل بدعت بوده و حرام است.

برخی برای صحت اضافه کردن این شهادات بر ثبوت آن در شرع استدلال می کنند و می گویند: مگر حضرت زهرا سلام الله عیها سیده نساء العالمین نیست پس می شود آن را در اذان آورد. جواب این است که:

اولا: ما در شرع مقدس اسلام شهادت های زیادی بر اصول و فروع داریم که در اصل آن هیچ جای مناقشه ای نیست مانند شهادت بر مرگ شهادت بر سوال نکیر و منکر شهادت بر قیامت شهادت بر بهشت و جهنم و همینطور شهادات بر فروع دین و احکام پس باید جایز باشد که همه اینها را جزو اذان داخل کرد.

ثانیا: ما در هیچ جا، دستوری مبنی بر شهادت به عصمت و مرتبه بی بی فاطمه زهرا سلام الله علیها نه به طور عموم و نه بطور خصوص نداریم گرچه اصل آن حق است؛

ثالثا: اذان تشریع شارع مقدس و از مستحبات توقیفی است و اضافه کردن به آن جایز نیست و مصداق آیه "ولو تقول علینا بعض الاقاویل" است، بخلاف شهادت ثالثه که دلیل عام و خاص داشت. به عبارت دیگر شهادت بر ولایت، چون در مرئی و منظر شارع مقدس بود و او را امضاء کرد، جایز شمرده شد و در غیر آن، اصل عدم جواز است که لازمه اش بدعت است.

اذان آخر

خاتمه این مکتوبه را مزین می کنیم به یاد و نام اوّل اذان گوی اسلام، کسی که نامش یادآور نام رسول خدا و مظلومیت امیر مومنان و غم های فاطمه زهرا سلام الله علیهم است.

شیخ طوسی رضوان الله علیه در اختیار الرجال نقل می‏کند از عبدالله بن حسن که گفت: بلال از بیعت با ابوبکر امتناع ورزید. عمر گریبان او را گرفت و گفت: آیا پاداش کسی که ترا از بردگی آزاد کرده این است که با او بیعت نکنی؟! 

بلال گفت: اگر ابوبکر مرا در راه خدا آزاد کرد اینک برای خدا مرا وا گذارد، در صورتی که مرا برای چیز دیگری آزاد کرده، اینک من در اختیارش هستم و باز برده او می‏شوم اما در مورد بیعت باید بگویم با کسی که پیامبر او را جانشین خود قرار نداده، بیعت نخواهم کرد و بیعت کسی که جانشین خود نموده بر گردن ماست تا روز قیامت.

عمر از سخن بلال سخت بر آشفت و گفت: نباید در شهر و دیار ما بمانی بلال به ناچار راه شام را در پیش گرفت و در شام از دنیا رفت و مزار شریفش در باب الصغیر شام معروف است.

لذا پیامبر اکرم درباره‏اش می‏ فرمود: اولین کسی که وارد بهشت می‏شود، بلال است. (حار الانوار، ج 22، ص 142)

بلال در مدتی که ساکن شام بود در خواب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را دید که به او فرمود: ما هذه الجفوة یا بلال؟! این جفا چیست که بر ما روا می‏داری، چرا یک بار هم به زیارت ما نمی‏آیی؟ 

بلال اندوهگین از خواب جست سوار بر مرکب، راهی مدینه شد و یکسره کنار مرقد پاک پیامبر رفت و شروع کرد به گریه کردن و خاک بر فرق خود ریختن. در همین هنگام چشمش به امام حسن و امام حسین علیهما السلام افتاد، آن دو را در آغوش گرفت و شروع کرد به بوسیدن. امام حسن و امام حسین فرمودند: بلال آرزو داریم برایمان امشب وقت سحر اذان بگویی. سحرگاه بلال بر بام مسجد رفت و شروع کرد به گفتن اذان. همین که گفت: الله اکبر، الله اکبر (خاطرات ایام رسول الله برای مردم مدینه تازه شد) و صدای گریه و ناله از هر سو بلند شد. وقتی گفت اشهد ان محمداً رسول الله؛ زنان از خانه‏ها بیرون ریختند. روزی پر گریه و اندوه بارتر از آن روز مدینه به خود ندیده بود. (این روایت از بهجه المقال است، ص 423، اما محدث قمی در تحفة الاحباب (لفظ بلال) از سبط بن جوزی عین همین روایت را نقل کرده است)

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.