گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


ملکوتی از وداع با ماه رمضان

بنابراین اگر از آمدن ماه رمضان و روزه و عبادت هاى آن خوشحال باشى و به آن علاقمند بوده و نسبت به انجام اعمالى که در این ماه وارد شده، با توجه و در این جهت جدى و به کرامت، فضل و فایده آن آنگونه که باید معتقد باشى، طبیعى است که از جدایى آن غمگین شده و بسر آمدن آن براى تو سخت است...این عبارت، بخشی از نوشته های عارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمة الله علیه در کتاب شریف المراقبات درباره وداع با ماه مبارک رمضان است که متن کامل آن را در ادامه مطلب پیگیری می نماییم

بسم الله الرحمن الرحیم

ملکوتی از وداع با ماه رمضان

 

 

منبع: کتاب المراقبات تالیف مرحوم آقا میرزا جواد ملکی تبریزی ره، ترجمه

 

 

زمان و مکان و سایر چیزهایى که از قبیل حیوانات نیستند، گرچه در این عالم و به این شکل درک و شعورى ندارند ولى تمام آنها در بعضى از عالم هاى بالاتر، داراى زندگى، درک، توانایى سخن گفتن و بیان نمودن و دوستى و دشمنى مى ‏باشند. و روایات بسیارى که درباره احوال عالم برزخ و قیامت رسیده و نیز مکاشفات اهل مکاشفه این مطلب را ثابت مى‏ کند.

 

 

تمام موجودات این عالم، قبل از بوجود آمدن، در عوالم دیگرى بوجود آمده‏ اند و موجودات در هر عالمى شکل و خصوصیاتى مخصوص به آن دارند که با شکل و خصوصیات این عالم فرق مى‏ کند.

 

 

یکى از خصوصیاتى که بعضى از عالم هاى برتر دارند، این است که تمام موجودات آن زنده بوده و داراى شعور مى ‏باشند و شاید این آیه هم اشاره به همین مطلب داشته باشد: ( و همانا سراى آخرت بهترین زندگى است. زیرا فقط سراى آخرت را زندگى نامیده است. )

روایاتى که درباره سخن گفتن میوه ‏ها در بهشت و خوشحال شدن تخت و سرور او بخاطر تکیه زدن مؤمن بر آن وارد شده است نیز دلالت بر حیات موجودات در عالم آخرت دارد و حتى بعضى از روایات دلالت بر سخن گفتن زمین با مؤمن و کافر دارد.

سخن گفتن سنگریزه در دست رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که از معجزات آن بزرگوار است نیز از همین قبیل است، زیرا سخن گفتن آن در ملکوتش مى‏ باشد. و اعجاز رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فقط در رسانیدن سخن گفتن با زبان ملکوتى او به گوش مردم این جهان است.

حتى تمام معجزاتى که پیامبران و اولیاء از خود بروز داده ‏اند، از قبیل به سخن واداشتن جمادات و زنده کردن آنها، از همین قبیل است.

زندگى عصاى موسى علیه السلام و پرنده عیسى علیه السلام یک زندگى ملکوتى و بر اهل این عالم پوشیده بود و زمانى که خداوند لازم دید این زندگى را براى مردم آشکار نمود.

زمان نیز در بعضى از عوالم خود زنده و داراى شعور است. پس وداع با او و مخاطب ساختن او در عالم خودش چه اشکالى دارد مهم این است که وداع کننده باید در اظهار غم و اندوه هنگام وداع راستگو باشد، تا مبادا با دروغ و نفاق در چنین زمان گرانقدرى این ماه را به پایان برساند، گرچه چنین صداقتى فقط براى کسانى تحقق پیدا مى‏ کند که با اشتیاق و علاقه نه با نارضایتى و زحمت این ماه را بسر برده باشند.

 

 

بطور کلى غم در ماهیت وداع وجود دارد، و فقط کسى غمگین مى ‏شود که به همراه وداع کننده خود علاقمند باشد و چنین کسى نه تنها با او مخالفت نمى‏ کند، بلکه آنچه را که مورد علاقه اوست بجا مى ‏آورد.

بنابراین اگر از آمدن ماه رمضان و روزه و عبادت هاى آن خوشحال باشى و به آن علاقمند بوده و نسبت به انجام اعمالى که در این ماه وارد شده، با توجه و در این جهت جدى و به کرامت، فضل و فایده آن آنگونه که باید معتقد باشى، طبیعى است که از جدایى آن غمگین شده و بسر آمدن آن براى تو سخت است. و در چنین صورتى اگر بگویى: السلام علیک من قرین جلّ قدره موجودا و افجع فراقه مفقودا،( سلام بر تو که همراهى و وجودت گرانقدر و نبودن و جداییت فاجعه است)، راستگو خواهى بود. و نیز اگر در مناجات با پروردگار خود بگویى: نحن مودعوه وداع من عز فراقه فغمنا، و اوحش انصرافه عنا فهمنا ( ما با او مانند کسى که جدایى از او سخت و رفتن او موجب وحشت است، وداع کرده و غمگین شدیم.)، گفتار تو صادقانه خواهد بود. ولى اگر خدایی ناکرده این ماه براى تو سخت بوده و با سختى روزه و عبادتهاى آن را انجام داده باشى از باقى ماندن آن ناراحت باشى و در پایان ماه با چنین سخنانى با این ماه وداع کنى، ماه رمضان تو را دروغگو خواهد دانست و در جواب تو مى‏ گوید: از سخنانت خجالت نمى‏کشى، به همراهى من راضى نبودى و من براى تو سخت بودم، به خیرات و هدایا و تحفه‏ هایى که براى تو بود بى ‏اعتنایى مى‏کردى و با اشتیاق و رغبت به استقبال من نیامدى، با انس و علاقه مرا همراهى نکرده و مشتاق تمام شدن و جداییم بودى و اکنون در قلبت از جدایى من خوشحال ولى با زبانت اظهار غم و اندوه مى ‏نمایى. در این صورت اگر خداوند در جواب مناجات از تو روى گردانده یا بخاطر دروغ گفتن و کوچک دانستن جناب قدسش تو را مجازات نماید، چه حالى خواهى داشت اگر از مقام ماه رمضان نزد خدا و باندازه فضل و نعمتى که براى تو داشته است آگاهى داشته باشى متناسب با نیکی هایى که نسبت به تو انجام داده و رفتار کریمانه ‏اى که با تو داشته با آن برخورد خواهى کرد. و براى این که مقام این ماه براى تو روشن شود، مى ‏توانى آن را مانند میهمان بزرگوارى که بر تو وارد شده بدانى که با آمدن او سود تو بیشتر شده مقامت بالاتر رفته است، همانگونه که در روایات آمده است.

اگر بدانى که این میهمان باعث نجات تو از جهنم و رسانیدن تو به بالاترین درجات نزدیکى در بهترین مکانهاى صدرنشین بهشت همراه با پیامبران و صدیقین شده، و تو را در مکان صدق همراه پیامبران و رسولان و فرشتگان مقرب خواهد نشاند، چگونه با این میهمان برخورد مى‏کنى و از همراهى آن لذت مى‏برى و چگونه از او مراقبت کرده و خود، خانواده و تمام چیزهایى را که براى تو عزیز است فداى آن مى‏ کنى و چگونه از جدایى آن به وحشت مى‏افتى در این هنگام با حالتى با آن وداع مى ‏کنى که سرور سجده کنندگان علیه السّلام با آن وداع نمود، و ماه رمضان نیز آنگونه که با او وداع نمود با تو وداع خواهد کرد. و حتى بهتر از وداع تو با تو وداع مى‏کند و هنگام وداع با تو بالاتر از آنچه که تو اظهار کردى، اظهار مى‏ کند. زیرا همیشه عنایت مقام بالا بهتر و کاملتر از مقام پایین است.

 

 

و اگر حال تو در تمام ماه یکسان نبود، یعنى گاهى از وجود ماه رمضان راضى، از همراهى آن خوشحال، با نورهاى آن نورانى، از فیوضات پاک و برکات آن با بهره، آگاه به فواید آن، شکرگزار نعمتهاى آن، بیاد دارنده منت‏هاى آن، جدّى در مراقبت آن، از توشه ‏هاى آن با بهره و با اثرهاى بزرگ آن سعادتمند بوده، و گاهى از این امور غافل یا مخالف با مقتضاى آن باشد، باید در آخرین شب با معذرت خواهى صادقانه و اظهار توبه و پشیمانى برخاسته از دل، نه زبان، او را راضى کنى. زیرا او مهمان بزرگوارى است که کریمترین کریمان او را فرستاده تا خیر او به تو برسد و با کمى سخنان لطیف در هنگام معذرت خواهى، از تو راضى خواهد شد.

مصیبتى را که در طول این ماه بر خود وارد کرده‏اى مى‏توانى با پشیمانى صادقانه و آمادگى کامل جبران کنى و با این عبارت لطیف بگویى: خدایا با این ماه و کرامت بزرگ که کسى از مقدار آن آگاه نیست ما را بزرگ داشتى ولى ما آن را تباه کردیم. و همانطور که بهتر از همه مى‏دانى بر خود ستم کردیم. شبها و روزهاى این ماه گذشت.

اکنون عنایتى از عنایات تو نصیبم گشته، از خواب غفلت بیدار شده و مصیبت و جنایت بزرگ خود را فهمیدم. در حالى که اکنون به هلاکت نزدیک شده‏ ام، در پیشگاه تو به بدکارى و تباه کردن این کرامت بزرگ و قرار دادن خود در هلاکت جاوید و افسوس بزرگ، معترف هستم.

اکنون چه کسى مرا از عذابت نجات مى ‏دهد و چه کسى مرا از آثار اعمال بدم که در دل قرار دارد رها خواهد نمود با این بدحالى و در میان هلاکت خود با یادآورى تو فهمیدم که مرا به حال خود و غفلتم رها نکرده و در «توبه» را بر من نبسته‏اى. بنابراین از رحمتت نومید نمى ‏گردم. زیرا غیر از کافران کسى از بخشش تو نومید نمى‏ گردد. و از رحمتت مأیوس نمى‏ گردم زیرا بجز زیانکاران کسى از رحمت تو مأیوس نمى ‏شود.

پس با رحمتى که بندگان هلاک شده‏ ات را با آن نجات داده، با قبولى که با آن ساحران فرعون را پذیرفته و با اجابتى که فرعون و بدترین دشمنانت، شیطان که مهلت خواست و به او دادى را اجابت کردى مرا نیز نجات ده، با قبول خود مرا بپذیر و دعایم را در این شب اجابت کن و آنگاه گناهانم را به چند برابر اعمال خیر مبدّل گردان، نامم را در این ماه مبارک از دفتر سیه روزان جهنم پاک، و در دفتر رستگاران در بهترین جاى بهشت ثبت بفرما، و مرا به دوستان قدیمى و برگزیدگان نزدیک خود ملحق فرما، بحق محمد و آل پاک او - درود تو بر تمامى آنان باد.

خدایا گناهان و کمى حیایم، رویم را نزد تو سیاه کرده است. پس با روى نورانى آل محمد صلی الله علیه و آله، به سویت روى آوردم تا مرا قبول نمایى و پناهم دهى.

خدایا این ماه سراى میهمانى تو است و دوست ندارى که میهماندار از میهمان خود پذیرایى نکند، گرچه میهمان از کسانى باشد که پذیرایى نکردن از او، او را نابود نکرده و میهماندار از کسانى باشد که احسان، دارایى او را کم مى‏ کند. و اگر تو مرا از پذیرایى خود محروم نمایى در پناه تو گرسنه مانده و به هلاکت مى‏رسم، اى کسى که احسانش دارایى او را افزایش مى‏ دهد.

 

 

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.