از سلمان فارسى نمى پرسند: چرا مانند أمیرالمؤمنین نیستى؟! مى پرسند: آیا تمام استعدادها و قوائى را که خداوند بخصوص تو داده است، در راه رضاى او اعمال کردى یا نه؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
النَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ (إحیاء العلوم» ج 1، ص 6)
مردم در غرائز و صفات، و درخشندگى و تابندگى، و اختلاف درجات و استعدادات، مانند معادن مختلف هستند. همان طور که یک معدن، مسّ؛ و یک معدن، آهن؛ و یک معدن طلا، و یک معدن نقره، و یک معدن الماس و برلیان است؛ و با هم مختلفند؛ همینطور أصناف و دستجات مردم با یکدیگر در صفات و غرائز و ملکات اختلاف دارند. ولى نکته اى که هست اینست که: همان طور که هر معدنى باید استخراج شود؛ و به کُوره رود، و تحمّل آتش کند؛ و ذوب شود و غشّ از خالص جدا شود؛ و الماس و برلیان نیز باید به دست تراشکار تراشیده شوند؛ تا با قابلیّت موجوده مورد استفاده قرار گیرند؛ همین طور أصناف و أنواع مردم باید با قدم مجاهده، و تسلیم امر خدا، از هواى نفس و خودبینى بیرون آمده؛ و به خدا بینى و لقاء حضرت او نائل شوند.
هر فردى از أفراد بشر مکلّف است، قابلیّت و استعداد عطاشده به او را کامل کند؛ و فعلیّت بخشد؛ نه آنکه مانند افراد دیگر شود. پیامبران مکلّفند آن جوهره ذاتى خود را پاک کنند؛ و إمامان مکلّفند در دستورات إلهیّه در مقام خلوص و إخلاص، به مقام ولایت مطلقه نائل آیند؛ اولیاء خدا مکلّفند سَریره ذاتى خود را روشن، و از حجاب هاى نورانیّه نیز بگذرانند؛ مردم عادى نیز مکلّفند سریره ذاتى خود را هر چه باشد، پاک و خالص کنند، و غشّ و غلّ را از آن به دور بریزند؛ و از هواى نفس برون جسته، و به مقام رضاى محبوب: حضرت معبود فائق گردند. هیچکس مکلّف نیست که همچون دیگرى بشود. در روز قیامت از شِمْر نمى پرسند چرا مانند حضرت سیّد الشّهداء نشدى؟! چرا امام نشدى؟! از او مؤاخذه مى کنند که چرا از روى اختیار آن حضرت را سر بریدى؟!
از سلمان فارسى نمى پرسند: چرا مانند أمیرالمؤمنین نیستى؟! مى پرسند: آیا تمام استعدادها و قوائى را که خداوند بخصوص تو داده است، در راه رضاى او اعمال کردى یا نه؟!
از أبوذر نمى پرسند: چرا سلمان فارسى نیستى؟! مى پرسند: آیا أبوذر کامل شدهاى یا نه؟!
منبع: امام شناسى، ج7، ص: 45، تالیف مرحوم علامه طهرانی رضوان الله علیه